eitaa logo
🏡 خانه اهالی روایت انسان
25.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
377 ویدیو
31 فایل
🏡خانه اهالی روایت انسان روایتی بدون سانسور از هویت تاریخی انسان!✨ جایی برای تجربه‌ی ناب زندگی مؤمنانه... ادمین پاسخگو @revayate_ensan ⚠️تبلیغ و تبادل انجام نمی‌شود. هماهنگی برای دعوت‌ها و جلسات حضوری : @nakhaei_davat
مشاهده در ایتا
دانلود
📍زاهدان، سیستان و بلوچستان 🔻قرار دوم: ارائه‌ی روایت انسانی بحث تربیتی در یک دورهمی صمیمانه با مادرانی که واقعا دغدغه‌مند بودند! 🔸دیدن اشتیاق این مادران که بخش اصلی تربیت رو به دوش میکشن واقعا برای ما دلگرم کننده و انگیزاننده بود، کاش زمان اجازه میداد تا بیشتر و بیشتر بحث کنیم و بشنویم! 🆔 @Revayate_ensan_home
📍زاهدان، سیستان و بلوچستان 🔻قرار آخر: یک دورهمی ساده و بی‌آلایش با هسته‌های قرآنی مناطق محروم 🔸در عین سادگی جمع دغدغه‌مند و فضایی صمیمی رقم خورد که با وجود اینکه حاشیه‌ی سفر بود ، برامون خیلی ارزشمند شد! ممنونیم از همه روایت انسانی‌های زاهدان که انقدر گرم و صمیمی ازمون پذیرایی کردن و دغدغه‌ی تربیت و تمدن دارن!🌱 🆔 @Revayate_ensan_home
📍کرمان، دانشگاه فرهنگیان 🔻قرار اول: همایش هویت معلمی 🔸 بعد از مدت ها انتظار اهالی کرمان به سر رسید و بعد از زاهدان به کرمان رفتیم! اولین قرار ما این همایش بود که فارغ از موضوع مهمش ساعت ۸ و نیم شب در حالیکه همه خسته و خواب آلود بودن، برگزار شد!😅 🆔 @Revayate_ensan_home
📍کرمان، دانشگاه فرهنگیان 🔻قرار اول: همایش هویت معلمی 🔸 اگر فکر میکنید خستگی و خواب‌آلودگی باعث شد که ارائه یا دریافت محتوا ضعیف باشه، سخت در اشتباهید چون معلم‌های ما در تاریکی شب دنبال نور میگردن تا مسیر رو روشن کنن! 🆔 @Revayate_ensan_home
📍کرمان، کافه کتابشهر ایران 🔻قرار دوم: دورهمی اهالی روایت انسان 🔸 دورهمی‌ها جذاب‌ترین بخش سفرها هستن، از نزدیک دیدن اهالی و معاشرت با اون‌ها خیلی برای ما ارزشمنده و جزو تجربه‌های فراموش نشدنیه! این دورهمی هم انقدر تعداد زیاد شد که صندلی‌های کافه کم اومد و مشکل تامین صندلی پیدا کردیم که خداروشکر یه جوری حل شد، دقت کنید تو عکسا صندلیا فرق داره 😅 🆔 @Revayate_ensan_home
SAVE_20231120_135301.jpg
حجم: 9.67M
📍کرمان، کافه کتابشهر ایران 🔻قرار دوم: دورهمی اهالی روایت انسان 📸عکس یادگاری دورهمی کرمان، ۲۱ آبان ماه 🔹نسخه با کیفیت 🆔 @Revayate_ensan_home
🌱روایتی صمیمانه از دورهمی کرمان از صبح بدو بدو صوت های عقب مانده ی فصل 6 را گوش میدادم که اگر صحبتی ازشان به میان آمد حداقل توی باغ باشم! با خودم میگفتم یک درصد اگر به کافه کتاب برسم و ببینم جز من کس دیگری نیامده چکار کنم؟ آن هم منی که در جمع های مهم، مضطرب و خجالتی ام. بروم جلو به اساتید بگویم روایت انسانی ام یا گشتی توی کتاب ها بزنم و زیر چشمی حواسم بهشان باشد؟ حتما دومی دور از مهمان نوازی و ادب بود. می گفتم کاش حداقل 7. 8 نفری بیایند. با ده دقیقه تأخیر رسیدم. دیدم دارند بیرونِ در، صندلی خالی می‌کنند. وا رفتم که حتما کسی نیامده و هنوز شروع نکرده اند که تازه دارند صندلی میچینند اما وارد که شدم پر از شوق شدم، بالاخره بعد از ساعت ها نگرانی توانستم نفس راحتی بکشم . تعداد را نشمردم اما همین که توی ردیف های آخر فقط جا بود، همین که آن صندلی های دم در برای این بود که جمعیت از انتظارشان بیشتر آمده بود، همین که استاد نخعی وسط صحبت شان بود و معلوم بود سر وقت دورهمی شروع شده خیالم را راحت کرد. هم ذوق زده بودم که بعد چند سال شنیدن و دیدنِ مجازی، استاد نخعی دقیقا روبرویم ایستاده اند و صحبت می‌کنند هم خنده ام گرفته بود که یکی دو دقیقه ی اول از هیجان پایاهم میلرزید. به حضار که نگاه میکردم دلم گرم میشد. ندیده و نشناخته، دوستشان داشتم به خاطر آن زبان مشترکی که بینمان بود . همین که با خودم گفتم کاش کسی همه ی ما را با هم آشنا و به هم وصل می‌کرد، لیستی به دستم رسید که باید اسم و شماره در آن می‌نوشتیم برای ملحق شدن به گروهی متشکل از روایت انسانی های کرمانی. بعدتر که فهمیدم بانیِ این دورهمی یکی از خودمان است نه از تیم روایت انسان، خوشحال شدم. خیالم جمع شد که حداقل یک نفر پایه ی کار است، بالای سر این جمع است و حواسش به خیلی چیزها هست . چقدر از او متشکر بودیم. استاد هم از طرف خودشان، به ایشان و به مسئول کتابشهر، هدیه ی متبرکی از حرم امام حسین دادند ، که ما را بیشتر مرید و مدیون تیم روایت انسان کرد. اگرچه ما باید میهمان نوازی میکردیم و صاحب سخن را بر سر ذوق می آوردیم اما خود استاد و آقای دعاوی و خصوصا آقای هاشمی تا آخر، سرزنده، لبخند به لبمان می آوردند و یخمان را باز می‌کردند و شیرینی این دورهمی را چند برابر می‌کردند. در آخر هم لبخندی از ته دل به دوربین زدیم، به جای سیب گفتیم و قابی از این دیدار ماندگار کردیم. تیم روایت انسان رفت و ما ماندیم و آرزو و امید هایمان برای جمعی که بالاخره شکل گرفت. الحمدلله و بسم الله... 🆔 @Revayate_ensan_home
سلام اهالی! تقریبا یک ماه از شروع ترم پاییز گذشته و جلسات هر فصل از انگشتای دست بیشتر شدن!✨ 🔹میدونید فصل یکی‌ها الان به کجا رسیدن؟ به ماجراهای حضرت نوح عزیز(ع)! مومنین مشغول ساخت کشتی شدن و بقیه ماجراها که فصلای بالاتر بهتر میدونن! ⁉️تا حالا به این فکر کردید که کشتی یکی از قدیمی‌ترین وسیله‌های حمل‌ و نقله که از قبل از زمان حضرت نوح(ع) وجود داشته؟ عجیب نیست که این وسیله با وجود اینکه انقدر قدیمیه هنوز کاربرد داره؟ امروز که خیلی وسیله‌های پیشرفته‌تری مثل هواپیما و قطار و ... داریم، چرا هنوز کشتی‌ها کاربرد دارن؟! نظرتون رو به ما بگید!👇 @revayate_ensan 🆔 @Revayate_ensan_home
🔻در نگاه اول اینکه کشتی توی آب‌ها شناوره اصلی‌ترین دلیلیه که به ذهنمون میرسه اما بذارید سوال رو عمیق‌تر کنم! 💢اگر سرعت هدفمون باشه، هواپیما گزینه پیشرفته‌تری برای انتقال بارها نیست؟ یا اگر امنیت مدنظرمون باشه، قطار‌ها گزینه‌های امن‌تری نیستن؟ 🔻چه ویژگی مهمی توی کشتی‌ها هست که استفاده از اون‌هارو با وجود گزینه‌های سریع‌تر و امن‌تر و پیشرفته‌تر توجیه و منطقی میکنه؟ 🆔 @Revayate_ensan_home
🔹خود دریا هدفه؟! توجیه اقتصادی داره؟ این‌ها هم هست اما با تکنولوژی‌های امروزی حتما میشد جایگزین‌هایی برای این دلایل پیدا کرد! 💢دلیل اهمیت این وسیله حمل و نقل باید قوی‌تر از این باشه که بشه بهش کوچیکترین ایرادی وارد کرد! 🆔 @Revayate_ensan_home
🔹سفر با کشتی یه صفای دیگه‌ای داره! نه! خطرات خودشم داره؛ اصلا بحث کاربرد کشتی‌ها جنبه‌ی تجاری داره! درصد خیلی کمی به سفر و سیاحت مربوطه! 🔻کاربرد گسترده تجاری این وسیله باید دلیل محکم و متقنی داشته باشه که داره! 🆔 @Revayate_ensan_home
🔹دلیلش معنویه! وسیله‌ای که توسط ملائک آموزش داده بشه و توسط ولی خدا معرفی بشه و امام‌ها بهش تشبیه بشن، حتما وسیله‌ی عادی نیست! 🔻البته! اما واقعا چرا؟! چه چیزی داره که حتی کشورهایی که با معنا میونه‌ای ندارن هم به مفید و کاربردی بودنش مطمئنن!! 🆔 @Revayate_ensan_home