eitaa logo
Ronesha | رُنِشا
1.7هزار دنبال‌کننده
686 عکس
67 ویدیو
19 فایل
"یادَلیلَ‌الْمُتَحَیِّرینَ" 💡رُنِشا: روشنگری نسبت‌‌ به شبهاتِ وارده‌ به اسلام - اینجا دیگه خبری از جوابای سخت برای سوالای دینی تو ذهنت نیست! 🕶 - ارتباط با ما: @RoneshaAdmin - نشر مطالب با ذکر آیدی کانال مجازه‌
مشاهده در ایتا
دانلود
هی میاد شیرینیشو نشون می‌ده می‌گه: این مال منههه! :))) و هر خوراکی جدیدی مامانش (خادم) بهش می‌ده، بازم بهم نشون می‌ده :) آخرش می‌گه: می‌خوای؟ اصن یه گوله نمکه خانوم با اون بادکنک زردِ رنشاییش🤌 ... ـ نیم ساعت تا پذیرش معتکفین دانش آموز و ذوق فراوان✨
جوانی‌ات را در کنار عـلـــــی ﷺ اگر بگذرانی...💚 📚 پدر - نرجس شکوریان فرد 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک کاغذ و قلم برمی‌داشت و می‌نوشت...💙🌊 📚پدر - نرجس شکوریان فرد ﷺ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
یه وقتایی، یه نوحه یا سخنرانی حماسی، غیرت‌ها رو بیدار می‌کنه و باعث حرکت‌های عظیم می‌شه.❤️‍🔥 دوره‌ای بود که بنی‌امیه روی جامعه‌ی اسلامی تسلط پیدا کرده بودن و عالمان دروغینشون، دین رو تحریف و احادیث رو جعل می‌کردن؛ این یعنی انحراف و در نهایت، نابودی اسلام و این وسط اگه یه انسان بابصیرت هم پیدا می‌شد که اعتراض کنه، به طرز بدی کشته می‌شد.🗡 حاصل این‌ها، از بین رفتن روح اسلام توی جامعه و مردم غافلی بود که هیچ اعتراضی نمی‌کردن؛ حتی به یزیدی که برخلاف پدرش، معاویه، آشکارا کارهای حرام انجام می‌داد!💥 اینجا بود که امام حسین (سلام الله علیه) با قیامشون، روح حماسه رو زنده کردن؛ اما این خون باید جریان پیدا می‌کرد تا مردم رو بیدار کنه.🩸 بنی‌امیه هم که از قبل سعی می‌کرد با تبلیغات، اباعبدالله (سلام الله علیه) رو شخصی دنیاطلب جلوه بده که هدفش از قیام علیه حکومت، رسیدن به مال و مقامه، عاشورا رو یه پیروزی بزرگ برای اسلام تلقی می‌کرد! (البته همون اسلامی که بنی‌امیه و یزید حاکمان جامعه‌ش شده بودن!)🕸 به همین دلیل بود که بعد از عاشورا، رسالت بالا نگه‌داشتن پرچم، رو دوش این بانو قرار گرفت...☝️🏻 کسی که از لحظات اول اسارت، عاشورا رو تبیین کردن و به هر جا رسیدن، همراه بقیه‌ی بانوان روضه خوندن؛ در نهایت هم با خطبه‌ای تأثیرگذار در مقابل یزید و ابن‌مرجانه، تموم نقشه‌های اونا رو نقش بر آب کردن.⚡️ _حضرت زینب (سلام الله علیها)، نه تنها در زمان اسارت، بلکه تا آخر عمر، با برپایی روضه، عاشورا رو تبیین و پرچم اسلام رو حفظ کردن.❣ - حضرت زینب (سلام الله علیها)🤍 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
- بسم الله الرحمن الرحیم -
قبل اعتکاف، درمورد نکات و خاطرات اعتکافامون با هم صحبت کردیم. پیاماتونو خوندم و به یه سری جواب دادم، یه سری هم که نرسیدم جواب بدم، ازشون یاد گرفتم. درکل ممنون بابت همراهیتون.💛 حالا به رسم سال‌های قبل، شما آماده‌اید برای خوندن تعریف ماجرای اعتکاف امسال من؟👀
‌ وقتی وارد مسجد شدم، خادما که سنشون بیشتر از من بود و نمی‌شناختنم (قبلاً گفته بودم که مسجدی که امسال رفتم، با مسجد سال‌های قبل فرق داشت.) داشتن منو مثل بقیه‌ی معتکف‌ها به سمت حسینیه راهنمایی می‌کردن تا آخرین آماده‌سازی‌های فضای مسجد رو انجام بدن. وقتی گفتم خودمم خادمم و دانش‌آموز نیستم، گفتن: «خب پس برو وسایلتو بذار؛ بیا این چارپایه رو بگیر!»🦦😂 و این‌جوری بود که همکاری امسال ما شروع شد.🌱 ‌
‌ زمان پذیرش رسید و دانش آموزا تک‌تک می‌اومدن. این‌قدررر وسیله آورده بودن که وقتی پاشونو داخل می‌ذاشتن، وسایل از دستشون می‌افتاد و آه‌کشون خستگی درمی‌کردن!🫠🛍️ با شوخی می‌گفتم: «بابا شما وقتی بخواین جهیزیه ببرین چی کار می‌کنین؟😄» ‌
‌ کم‌کم مسجد شلوغ شد... بچه‌ها پتو مسافرتی‌هاشونو می‌نداختن زیر پاشون و مرزشونو تعیین می‌کردن. ما یه‌هو به خودمون اومدیم و دیدیم واسه خود خادما جا نمونده! :))) دیگه هر کی خودشو یه جوری جا کرد.😬
منم افتادم پایین پای یه بنده خدا که موقع خواب، کمرمون رو با کیسه بوکس اشتباه می‌گرفت!😔😂
‌ بین جمعیت که می‌چرخیدم، دیدم بچه‌ها چون گوشی ممنوع بوده، بازی‌های فکری جالب آوردن. منچ و مارپله و... . _ آقا منم بازی؟ _ حله بیا. نشستیم بازی کردیم و ارتباطه ایجاد شد. فارغ از تفاوت‌هایی که کاملاً تو ظاهر مشخص بود.🤝🏻 به هرکدومشون می‌گفتم طلبه‌ام، اول یه‌کم جا می‌خورد ولی تو رابطه‌مون تاثیری نداشت و صمیمیت بینمون موند. و این، گام اوله برای اینکه اون تصویر خشن، خشک و افسرده، تو ذهن افراد مختلف بشکنه.🔺 ‌
‌ رسیدیم به نزدیکای اذان روز اول... سحر اول با خودشون بود و هر کس یه چیزی آورده بود. یه نفر وسعش به غذای مفصل می‌رسید، یه نفر غذای متوسط و یه نفر هیچی. دلم کباب می‌شد و با خودم می‌گفتم کاش وضعیت طوری بود که همه شرایطشون یکسان بود و کسی حسرت خوراکی اون یکی رو نمی‌خورد یا کاش خوراکی‌های افطار و سحرشونو یواشکی بخورن لااقل...❤️‍🩹 که یادم افتاد یه نفر از بچه‌ها می‌گفت: «من از عمد به خونواده‌م گفتم واسه‌م چیز خاصی نیارن و همون چیزایی که این‌جا بهمون می‌دنو می‌خورم. بقیه‌ی چیزا خیلی تو چشمه! می‌بینی یه مادر دم افطار با کلی چیپس و پفک و خوراکی اومده و اون یکی دلش می‌سوزه!» بهش گفتم: «بابا ایولا داری دختر! دمت گرم که انقدر به فکری!»✨ ‌