eitaa logo
Ronesha | رُنِشا
1.7هزار دنبال‌کننده
686 عکس
67 ویدیو
19 فایل
"یادَلیلَ‌الْمُتَحَیِّرینَ" 💡رُنِشا: روشنگری نسبت‌‌ به شبهاتِ وارده‌ به اسلام - اینجا دیگه خبری از جوابای سخت برای سوالای دینی تو ذهنت نیست! 🕶 - ارتباط با ما: @RoneshaAdmin - نشر مطالب با ذکر آیدی کانال مجازه‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ یکی از شبا، پیش یه جمعی نشسته بودم... صحبت‌ها کشیده شد به دوران شبهه‌زدگی خودم که بیچاره شدم تا یقین آوردم.😥 وقتی از سختیا و چالشام می‌گفتم، بهم اعتماد می‌کردن و تجربه‌های مشترکشونو بهم می‌گفتن.🤝🏻 چون می‌دیدن خود منم یکیم مثل بقیه با کلی سختی و چالش و اشتباه.🚶🏻‍♀ ‌
‌ بین همین صحبتا و درد دلا، نوبت رسید به یه بنده خدا و بقیه دورشو خلوت کردن تا راحت‌تر باشه. اون فقط صحبت می‌کرد و اشک می‌ریخت. از گذشته‌ش، از اینکه ششم دبستان به کجاها کشیده شده و چه بلاهایی سرش اومده. (قابل نشر نیست. فقط انگار تو اون لحظات داشتن روحمو آتیش می‌زدن. به سختی جلوی زار زدن خودم‌ رو می‌گرفتم.🥺) ریشه‌ی همه‌شون به یه چیز بر می‌گشت: داشتن خانواده، وجود خانواده و حس کردن خانواده!❤️‍🩹 هرچند از وقتی تو این جمع‌ها قرار گرفته خیلی بهتر شده وضعیتش. دم اون طلبه‌ای که مربیشونه گرم!✨ ‌
‌ وقتی با همچین موردایی روبه‌رو می‌شم، می‌فهمم که چقدرررر کار داریم و چقدرررر دوریم از فضاشون. چقدددرررر دنیاهامون متفاوته!🥲 وقتی هم نتونی تفاوت‌ها رو درک کنی، طبیعتاً نمی‌تونی وظیفه‌ت رو درست انجام بدی.💘 ‌
‌ و در آخر، وقتی اعتکاف تموم شد، یه سری خونواده‌ها با گل اومدن سراغ بچه‌هاشون و باز یه عده با حسرت نگاهشون می‌کردن‌ و باز قلبم... :)❤️‍🩹 ‌
‌ البته کلی عکس دسته‌جمعی سلفی هم گرفتیم.📸 تو چندتاییشون فقط چشم و ابروی خودم مشخصه؛ باقیش سیل جمعیته.😂 ولی خب عکس‌های قشنگی شدن. مخصوصا با چهره‌های قشنگ و پاک بچه‌ها، با صدای خنده‌‌های از ته دلشون.🌿 ‌
‌ 💡آخرین نکات:💡 ‌
‌ ۱. اون سه روز مسجد شده بود پناهگاه و حال بچه‌ها اون‌جا خوب بود.🥹 این خودش، جدا از چیزای دیگه، باارزش‌ترین دستاورده!💯 اینکه از مسجد نمی‌تونستن دل بکنن؛ گریه می‌کردن‌ و خادما رو در آغوش می‌گرفتن؛ حسش خیلی قشنگه! خدایا شکرت بابت این تجربه!🤲🏻 تجربه‌ای که لحظه‌ای به شدت ناامید و لحظه‌ای دیگه سرشار از ذوق و انگیزه می‌شدم.🌝 (یه جاهایی هم مشخص بود بی‌انگیزگیم کار شیطونه که چون تجربه‌ی این اعتکاف، اثرگذارتر از قبلی‌ها بوده، انگیزه‌م رو پایین میاره. ای بابا!(: ) ‌
‌ ۲. تو این چند روز، بچه‌ها زندگی جمعی رو تاحدی یاد گرفتن. مثل سختی‌های پیاده روی اربعین که قشنگ آب‌دیده می‌شی...⛰ مثلاً اونی که به پتو، بالش و خونه‌ی خودش برای خواب عادت کرده، اون شبا می‌فهمه قرار نیست همه‌چیز بر وفق مرادش باشه.🛏 یا کسی که ساعت سه‌ی بامداد با دوستاش دورهمی گرفته، می‌بینه وقتی یه سریا خوابن، باید مراعات کنه.🤫 یا مثلاً فرد باید گاهی غذایی رو که دوست نداره، بخوره و بهانه‌گیری نکنه.🍳 ‌
‌ ۳. خادما تو اون چند روز و اون جمع، برعکس حضورشون تو اجتماع، رنگ‌های خیلی شاد می‌پوشیدن تا بچه‌ها این تفاوت پوشش رو ببینن که منِ طلبه، همه جا لباس با رنگ‌های سنگین و ‌پوشش خیلی رسمی ندارم؛ به وقتش شادترین و قشنگ‌ترین لباس‌ها رو هم می‌پوشم!🧕🏻 این مرتب بودن و فهموندن نیاز به تفاوت هر پوشش نسبت به هر مکان، خیلی خوب بود!✨ ‌
‌ ۴. البته لحظاتی هم بود که منظور سخنران‌هامون درست منتقل نمی‌شد.😓 بالأخره کلاً سخنرانی دیگه اون‌قدر جذابیت نداره و اگه این بین یه نکته‌ی چالشی تو مباحث یا ضعفی از سخنران هم باشه، دیگه برای رفع همون مشکل انتقال مفهوم سخنران، کلی حرف در قالب جدی و شوخی لازمه که فرد از اون ابهام خارج شه.🥲 و باز می‌رسیم به این نکته که سخنران اگه قوی باشه نقطه‌ی قوتِ حسابیِ برنامه می‌شه و اگه ضعیف باشه، نقطه‌ی ضعفِ حسابی! پس هموطن گرامی! در انتخاب سخنران مراسم خود، خیلی خیلی دقت فرمایید!🤓☝️🏻 ‌
‌ ۵. تو این روایت، من سعی کردم کلیت نقاط قوت و ضعف اعتکافی که خودم تجربه کردم رو بگم.🕯 اما لازمه این نکته رو هم یادآوری کنم که خوندن این نکات، نباید باعث بشه شما فکر کنید همه‌ی اعتکاف‌های دانش‌آموزی که تو سراسر کشور برگزار می‌شه، همین شرایط رو دارن! چه بسا بخشی از نقاط ضعف جزئی‌تر اعتکاف خودمون رو هم من اصلاً ذکر نکردم! یا نقاط قوت و ضعف دیگه‌ای تو بقیه‌ی اعتکاف‌ها بوده که شرایط متفاوتی رو ایجاد کرده... مثلاً از طریق دوستان خادم یا رنشایی‌هایی که پیام دادن، ما از مواردی مطلع شدیم که تو اعتکاف خودمون نبود: بعضی‌جاها ضعف‌های بزرگی تو زمینه‌ی مدیریت داشتن!❗️ درحدی که مثلاً یه جا تو مسجد دعوا و زد و خورد و... اتفاق افتاده و مسئولین اعتکاف نتونستن درست اوضاع رو کنترل کنن چون مسئول درجه بالاتر به هشدارهای زیرمجموعه‌هاش برای جلوگیری از بعضی مشکلات توجه نکرده بود!🤯 یا جاهایی که فقط برای گزارش رد کردن، تعداد پذیرشو خیلی بالا بردن ولی خادم کافی برای برای نظارت به اوضاعشون نداشتن و اتفاقات خارج از کنترل از لحاظ تربیتی و... رخ داده!💔 یا جاهایی که برنامه‌ریزی محتوایی مناسب برای نوجوونا نداشتن و همه‌ش یه تعداد آقا (با عناوین و سِمَت‌های مختلف) میاوردن که برای بچه‌ها سخنرانی کنن و این مورد خصوصاً برای دخترای معتکف، شرایط رو سخت می‌کرد که همه‌ش باید حجاب می‌داشتن. یعنی از بین این‌همه ایده‌ی جذاب و اثرگذاری که می‌شد اجرا کرد، تنها ایده‌شون استفاده از سخنران‌های متعدد بوده!😑 و... از اون‌ور هم اعتکاف‌هایی بودن که به شدت جذاب و خلاقانه اجرا شدن و واقعاً بچه‌ها رو با محیط مسجد و مذهبی آشتی دادن یا حداقل یه خا‌طره‌ی خوب و اثرگذار از این سه روز برای معتکفین ساختن!🩵 دعوت از سخنران‌هایی که متناسب با فضای نوجوون‌ها باهاشون صحبت کنن، حضور مربی‌ها و خادم‌های کاربلد و حرفه‌ای، برگزاری جلسات دورهمی کتاب‌خوانی و آموزشی جذاب طی ایام اعتکاف و حتی اجرای بازی‌های هدفمند، جزء ایده‌های خوبی بودن که دوستان گفتن تو جاهای مختلف استفاده شدن یا حداقل درموردشون فکر شده.💖 پس نمی‌شه روایت یه اعتکاف رو به تمام کشور تعمیم داد. خیلی مهمه که نوع مدیریت و برگزاری اعتکاف چطور باشه که هم اهداف تربیتیش دنبال شه، هم در آخر معتکف‌ها راضی باشن و از برنامه‌ها به خوبی استفاده کرده باشن!✨ ان‌شاءالله سال به سال تجربیات بهتری از اعتکاف‌ها بشنویم و دقت تو برنامه‌ریزی‌ها این‌قدر بالا بره و کارها قوی باشه که قشر جوون و نوجوونمون هر سال بیشتر از سال قبل جذب چنین محافلی بشن و با خونه‌ی خدا مأنوس بشن.🤲🏻 به این نیت، یه صلوات از ته دلتون بفرستید لطفاً!🥲
‌ خاطره‌ی ثبت شده با عکس و فیلم و... هم از اون روزا دارم.✨ چندتاییشونو می‌فرستم که بیشتر با اون فضا همراه شید. ‌