-جریان این پست یهویی در این ساعت!
دیشب، تقریبا ساعت ۱۲ بود که یه نفر پیوی ازم شبهه دوستش درباره عید قربان رو پرسید. بهش گفتم بذار فردا جوابشو در قالب یه متن می‌ذارم رنشا و همونو بده دوستت. آقا ساعت حدودا ۱ بود و من در حین تایپ، یه کلمه از شبهه یادم رفت و از دوستان تیم رنشا پرسیدم. و بعد اونام گفتن عه این شبهه هم اتفاقاً خیلی معروفه و کارش کنیم! گفتم باشه یه متن فوقش می‌زنم کانال چون وقت برای ادیت و اینا نیست. القصه که اونام اومدن پای کار متن و هی بیش‌تر شد :)
و از یه متن جمع و جور تبدیل شد به یه شبهه تقریباً مفصل و ادیت لازم! و صبح دیگه سریع بلند شدیم و یاعلی دنبال منابع، تا الان بالاخره ادیتش تموم شد!
چرا زدیمش؟ چون خیلی شبهه مهمیه و گفتیم حتی اگه این ساعتم گذاشته شه اشکالی نداره.
آره دیگه واسه این شبهه‌ی عید قربان، خودمونم رسماً قربونی شدیم :))
یه همچین وضعی در ادیت داشتیم!
فضا سراسر استرس بابت دیر نشدن، و سمی بابت این گوسفندای پرنسسی!
#پشت_صحنه
یکی از اعضای تیم ادیت، یه نقدی رو توسط یه نفر درباره شبهه عید قربان واسم فرستاد، که پاسخشو اینجا می‌ذارم، که اگه کس دیگه‌ای هم شبهه داره برطرف بشه🌸