eitaa logo
Ronesha | رُنِشا
1.7هزار دنبال‌کننده
686 عکس
67 ویدیو
19 فایل
"یادَلیلَ‌الْمُتَحَیِّرینَ" 💡رُنِشا: روشنگری نسبت‌‌ به شبهاتِ وارده‌ به اسلام - اینجا دیگه خبری از جوابای سخت برای سوالای دینی تو ذهنت نیست! 🕶 - ارتباط با ما: @RoneshaAdmin - نشر مطالب با ذکر آیدی کانال مجازه‌
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Ronesha | رُنِشا
Ronesha | رُنِشا
علم و دانش، گمشده‌ی مؤمنه؛ پس همیشه به دنبال علم بگرد؛ 🔎 حتی اگه در دست و زبان منافقین باشه!👣 ✨ نهج
‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌«ثوابی که کباب شد!» حواسمون باشه این شب‌ها که برای عزاداری تا دیر وقت بیدار می‌مونیم، نماز صبح رو خواب نمونیم! همون‌طور که مولامون فرمودن: اگر عمل مستحب به واجب ضرر برسونه، انسان رو به خدا نزديک نمى‌کنه ها! حواست هست؟⚠️ 🕰 نهج‌البلاغه - حکمت۳۹ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
چند شب پیش آخرای هیئت بود که یه خانم سی و خرده‌ای ساله، با مانتو و شال قرمز، موهای بیرون و ناخن لاک‌دار رو دیدم که خانم چادری فامیلمون کنارش نشسته بود. تعجب کردم!👀 ایشون داشت با فامیلمون صحبت و درد و دل می‌کرد. بعدش هم به من گفت: «یه‌دفعه این خانم چادری به دلم نشست. اصلاً این‌جا همه‌تون با این چهره‌ها و پوشش‌ها بهم آرامش عجیبی دادین!✨ من تو بیمارستان کار می‌کنم. انقدر چهره‌های عملی با تیپ‌های آن‌چنانی دیدم، حالم به‌ هم می‌خوره! کلی حالم بد بود و اومدم این‌جا، ولی الآن حالم خیلی خوبه...❤️‍🩹» بهش گفتم: «اتفاقاً همین خانم، خواهر شهیدن.» اینو که گفتم کلی خوشحال شد و ‌با چشم‌های اشکی فقط می‌گفت: «خداروشکر که این‌جا اومدم و این جمع و اون خانم رو دیدم.»💛 با هم رفیق شده بودن، خواست بره کربلا، ازش آدرس پلیس +10 رو برای پاسپورت گرفت. فرداش بازم اومد مسجد و گفت: «پاسپورتمو گرفتم! :)» این بار با مانتو و شال مشکی اومده بود. دوستشم با خودش همراه کرده بود. تا رسید به امشب... که دیدم با سینی شربت نذری اومد بالای سرم و دلم رفت! هنوزم از اون شب و ملاقاتش با اون خواهر شهید می‌گفت و خوشحال بود که پاش به این مسجد و روضه باز شده :)))💛 خلاصه که دستگاه امام حسین (سلام الله علیه)، این‌جوری آدم‌ها رو از هر قشری به خودش جذب می‌کنه، محبت ایجاد می‌کنه و در نتیجه تغییر ایجاد می‌کنه... و واقعاً، حب الحسین یجمعنا✨ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
«ادب نوکری» داشتم باهاش حرف می‌زدم که مداح شروع کرد به خوندن: «السلام علیک یا اباعبدالله...» اشک توی چشم‌هاش حلقه زد و صورتش رو از من برگردوند؛ داشت گریه می‌کرد. گفت: «الآن دارن روضه‌ی امام حسین علیه‌ السلام رو می‌خونن؛ حرفامون باشه برای بعد.» 📚 خاطره‌ای از شهید محمد فرومندی 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
- او حتی دشمنش را سیراب می‌کند...🥀 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
- خشمم را نخواهی دید! 📚 حکایت خوبان، رضا بابایی (سلام الله علیه) 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
«وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَان وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم...» عادت شما نيكی و سرشت شما بزرگواری است.🤍🌱 - برشی از زیارت جامعه‌ی کبیره (سلام الله علیه) 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
از ویژگی‌های انسان در شگفتی مانید که با پاره‌ای پی می‌نگرد، و با گوشت سخن می‌گوید، و با استخوان می‌شنود، و از شکافی نفس می‌کشد‌.⚡️ 🧬حکمت ۸ - نهج البلاغه 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
یکی از دلایل اشک نداشتن در مجالس روضه👆🏻 - حواسمون باشه که چشم‌هامون هم به خوندن متن روضه‌ها توی فضای مجازی عادت نکنه!👀 📚 کتاب «هواتو دارم»، خاطراتی از شهید مرتضی عبدالهی 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
مرد بازرگانی ایشون رو در پنج سالگی خریداری کرده بود. وقتی هفت سال داشتن، امام صادق (سلام الله علیه) به خاطر هوش و استعداد ذاتی ایشون، به شاگردی پذیرفتنشون و به مدت ده سال تعلیمشون دادن.🪴 همین باعث شد که این شخص، توی مجلس بزرگِ هارون الرشید، شمشیر برهان و استدلالش رو بدون هیچ ترسی به سمت دانشمندان بزرگ اهل سنت بگیره و تا جایی پیش بره که لرزه بر تن هارون الرشید بیفته و عرق از سر و روی دانشمندان بزرگ اهل سنت جاری بشه! حاصل این مناظره، شیعه شدن چهارصد نفر از اهل سنت بود. ایشون یک زن بود، زنی که نه تنها جنسیت، بلکه کنیز بودن هم نتونست باعث سکوت و سکونشون بشه!💗 - اسمشون نورا بود و «حُسنیه‌» لقبی بود که امام صادق (سلام الله علیه) بهشون دادن.✨ 📚 منابع 🌱 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا