eitaa logo
اخبار برگزيده
329 دنبال‌کننده
80هزار عکس
86.4هزار ویدیو
126 فایل
گزیده ای از مهمترین اخبار ایران و خاورمیانه و جهان با رویکرد انقلاب اسلامی ایران اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Selected_newss
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻امروز داشتم برگه ثبت اختراع آنتن‌ استارلینک رو می‌دیدم که دیدم از ۵ نفر، دو تا اسما ایرانی روش نوشته شده. گشتم دیدم یکی ۷۳ برق امیرکبیر بوده یکی ۷۷ برق خواجه‌نصیر! اینها همه هنرنمایی مسئولین بی‌کفایت هست که تا سالها اثرش رو برکشور و حتی خاورمیانه خواهد گذاشت 📡 @nabjahadiii
🔴 انتصاب اخراجی آشوب زن زندگی آزادی به مدیریت روابط عمومی وزارت بهداشت اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🤲
عمامه عاریتی؟! ✍️حکایتی شیرین و عبرت‌آموز که حاج شیخ عبدالکریم بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر امیر المومنین (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین می‌گوید: آقا ما داریم بر می‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان کربلا می‌ماند. جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شد که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب سید الشهداء (ع) را می‌بیند که می‌فرمایند: شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان ۱۸ ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد می‌شوی، این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج می‌شود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است. حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه‌ من عاریتی است و رفت از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ دو امام، با این دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). می‌گوید: دنبال من بیا. در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. می‌رسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ من است، فردا طلوع فجر وعده‌ دیدار من و شما همین جا. می‌رود داخل و در را می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! ▫️ مرجعیت،عاریتی است ▫️ ریاست،عاریتی است ▫️ خانه‌هایتان،عاریتی است ▫️پول‌های‌تان،عاریتی است ▫️وجودتان،عاریتی است ▫️سلامتی‌تان،عاریتی است. ▫️هر چه می‌بینید،عاریه است و امانت است. دل به این عاریه‌ها نبندید. @rasooll_ir
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 چرا مردم ایران این قدر ناشکرن؟! ▫️قدر آقای هیولا رو بدونید دیگه ⏰برنامه ما رو از دست ندید، شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۹:۴۵ شبکه دو 📺 | @pavaraghi_tv2
تو غلط کردی میخوای برگردی دانشگاه لاشخور آقای پزشکیان تحویل بگیرید وفاق نفاق اللهم عجل لولیک فرج
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جمشید چالنگی، فعال سیاسی اپوزیسیون و مدیر شبکه‌ ضدانقلاب: جمهوری اسلامی کاری با اپوزیسیون خارج از کشور کرده که همگی دچار سرگیجه شده‌اند؛ اصلا نمی‌دانند با این حکومت باید چه کار کنند! 🔺مثل زنگ انشاء، مخالفان حکومت فقط دور هم می‌نشینند و بیانیه می‌دهند؛ "جرج تاون" کوفتی و مضحکۀ وکالت به شاهزاده راه می‌اندازند! تخصص اینها تنها راه انداختن تشکل‌های مختلف و برهم‌زدن آنهاست!
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کانادا؛ صف غذای نذری و غذای تبرک گرفتن مردم رو مسخره می‌کردند، ولی در سرزمین آرزوهاشون اینطوری برای یک وعده غذا چند ساعت می‌ایستند و کیلومتری صف می‌کشند!
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا مولا دلم تنگ اومده💔😭 شیشه‌ی دلم ای خدا زیر سنگ اومده😭💔
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢پيامبر شراب،بوجود آورنده،تهيه كننده،مصرف كننده،اعطاء كننده،خريدار،فروشنده،حمل كننده و ... آن را لعن كردن. در حدیثی دیگر فرموده:هر كس به شرابخوار سلام كند، يا با او ديده بوسى يا مصافحه كند، خداوند عمل چهل سال او را از بين مى برد. یعنی اینکه فقط خودت نخوری کافی نیست.