eitaa logo
شفقنا
8.4هزار دنبال‌کننده
72.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
15 فایل
شفقنا - پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه #شفقنا_فارسی http://fa.shafaqna.com لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید👇 @shafaadmine
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مسی پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال شد 🔹️لیونل مسی با قهرمانی آرژانتین در کوپا آمریکا ۲۰۲۴ پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال لقب گرفت. https://sport.shafaqna.com/FA/639733/ جزئیات 👆👆👆 -کانال ورزشی شفقنا: https://t.me/Varzeshishafaqna 🌎|خبرگزاری بین المللی شفقنا‌ 🆔| @shafaqna_com
✅وزارت بهداشت: پشه جنوب بیماری‌زاتر است 🔹معاون بهداشت وزارت بهداشت ضمن اشاره به صید پشه آئدس در پنج استان کشور، گفت: نوع پشه صید شده در شمال و جنوب کشور با یکدیگر متفاوت است و پشه جنوب تهاجمی‌تر و بیماری‌زاتر بوده و شدت بیماری بیشتری دارد https://fa.shafaqna.com/news/1842797 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
خبرگزاری بین المللی شفقنا: 🔴 علامه جعفری: علی (ع) چون با خودش گفت و گو کرده بود، می توانست با بشر سخن بگوید ⬅️ علی (ع) چون با خودش گفت و گو کرده بود، می توانست با بشر سخن بگوید. کسی که خودش را هرگز مخاطب قرار نداده باشد نمی تواند با بشر حرف بزند….. ⬅️ علی ابن ابی طالب شدید القوی بود، از نیروی قوی برخوردار بود. شاید معاویه متوجه نشد "ضرار بن ضمره" چه می گوید. چرا خیلی قوی بود؟ چون مالک خویشتن بود. هیچ مهم این نیست که شما مالک جهان هستی بشوید. مهم نیست مالک جز من، مالک جز خود - آن خودی که ما می شناسیم - ممکن می شود، اما مالک خویشتن شدن مهم است. چرا شدید القوی نباشد؟ مالک خویشتن بود. ⬅️ «حکمت از زبان او برای بشریت سخن می گفت». حکمت سخنی داشت و سخنش را با هر زبانی نمی توانست بگوید. حکیم مطلقی می خواست که برای بشر بگوید و او علی (ع) بود. و تنطق الحکمه من لسانه. ⬅️جوانهای عزیز دقت کنید. هرگز به کسانی که در صدد خاموش کردن شعله های ارزش های انسانی اند گوش ندهید. …. صوت علامه جعفری 👇👇👇 https://fa.shafaqna.com/?p=1556231 ✅بخش اول/ دو رکن اساسىِ شخصیت‌هاى سازنده فرهنگِ پیشروِ انسانیت: بازخوانی کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» به ­قلم علامه جعفری 🔹 به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. دو رکن اساسىِ شخصیت‌هاى سازنده فرهنگِ پیشروِ انسانیت که هر دو در شخصیت امام حسین(ع) در حد اعلا وجود داشت. رکن یکم ـ عامل ارثى رکن دوم ـ عامل تعلیم و تربیت و محیط براى انعقاد و فعالیت یک شخصیت سازنده فرهنگ پیشرو انسانیت، دو رکن اساسى لازم است. این قضیه به عنوان یک اصل، یا قانون تشکل سازمان شخصیت، مورد قبول علماى علوم انسانى است، که عناصر شخصیت هر انسان، به طور معمول در همان اوان زندگى منعقد مى‌گردد و اصول و عناصر ثابت را از ارتباط با دو قلمرو برون و درون به دست مى‌آورد و در خود متشکل مى‌سازد و با حرکت در جاده پرپیچ و خم و پرفراز و نشیب حیات، به فعالیت و مدیریت مى‌پردازد. امام حسین (ع)، این شخصیت بزرگ، اصول و عناصر ثابت خود را ـ از دو قلمرو درونى و برونى ـ و از حیث عظمت و اصالت دریافته بود.[1] الف ـ قلمرو درونى: طهارت و نزاهت فوق‌العاده سلسله نسبى که واسطه انتقال آن امام به عرصه وجود شده بود. در زیارت هفتم آن حضرت، چنین مى‌خوانیم : یا مَوْلاىَ، یا أَبا عَبْدِاللهِ، أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُوراً فِى‌الاَصْلابِ الشّامِخَهِ وَالاَرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلیهُ بِأَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْک مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِیابِهَا[2] «اى سرور من، اى اباعبدالله، شهادت مى‌دهم به این که تو نورى در اصلاب عالى و ارحام پاک بودى که جاهلیت با پلیدى‌هایش تو را آلوده نساخته و با پوشاک‌هاى کثیفش تو را نپوشانده است.» به همین جهت است که مى‌توان گفت: حرکت امام حسین (ع) دامنه همان جریان نورانى بود که پیش از ورود به نشئه طبیعت، رو به مقصد ملکوتى، آن را سپرى نموده بود https://fa.shafaqna.com/?p=1613046 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش دوم/ امام حسین (ع) موجودیت خود را در آهنگ اصلىِ هستى دریافته بود: به ­قلم علامه جعفری 🔹چنان نبود که آن فرزند بنیان‌گذار اسلام، چشم باز کرد و یزید و یزیدیان را دید. او سالیان متمادى بود که خون دل مى‌خورد و مُهر سکوت بر لبانش بود. چرا؟ در این‌جا نمونه‌اى از عوامل خون دل خوردن حسین و بادهاى تند و خزانى را که برگلزار روح‌بخش اسلام وزیدن گرفته بود، متذکر مى‌شویم : * او با چشمان خود، گرفتارى‌هاى بسیار سختى را که براى پدر بزرگوارش على‌بن ابى‌طالب (ع) به‌وجودآورده‌بودند، دیده بود.این‌ناگوارى‌ها هیچ علتى جز ریاست‌پرستى و هوسرانى و حسادت نداشت. * او سخنان پدر نازنین خود را که از دل پرهیجان و اندوهگین او سر مى‌کشید، شنیده بود. * او هرگز نمى‌توانست این جمله را که: «فَصَبَرتُ وَفی العَینِ قَذًى، وَفی الْحَلْقِ شَجًا»[2] (من تحمل کردم، در حالى که خاشاک در چشمم و اندوه سخت در گلویم بود) فراموش کند. * او دیده بود که دروگر سیاست‌هاى ماکیاولى، داس برّان بر دست، بر سر عده‌اى از بهترین انسان‌هاى کمال‌یافته که اعضاى وفادار مکتب پدربزرگوارش على (ع) بودند، تاختن آورده، آن‌ها را درو کرد و از بین برد. به عنوان نمونه : *او ابوذر غفارى را که به علت حمایت از اصلاح و تنظیم معیشت مردم و طرفدارى از مکتبِ «تساوى در حقوق» که از انسانى‌ترین مبانى اسلام است تبعید شده بود، با چشمانى اشکبار و دلى اندوهگین، بدرقه کرده بود. همان ابوذر که دو امام بزرگوار (امام حسن و امام حسین (ع) ) در موقع وداع، او را «عمو» خطاب کرده، فرموده بودند: «یا عمّاه» (اى عموى ما). این کلمه پرمحتوا، شایستگىِ برادر بودنِ ابوذر را با على (ع) که پیامبراسلام او را برادر خود مى‌دانست، با کمال وضوح اثبات مى‌کند. https://fa.shafaqna.com/news/1613094 جزئیات👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش سوم/ اهداف و انگیزه‌های مقاومت شدید حسین‌بن على (ع): به ­قلم علامه جعفری 🔹به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. اهداف و انگیزه‌هایى که باعث شد مقاومت شدید حسین‌بن على (ع) و مبارزه او، رسمى و علنى گردد. شاید برخى از افراد ناآگاه، با مطالعه سطحىِ تاریخ صدر اسلام، چنین گمان کنند که مقاومت و مبارزه امام حسین (ع) از هنگام مرگ معاویه و نشستن یزید برجاى او آغاز مى‌شود. این گمان صددرصد برخلاف واقع است. نهضت و قیام امام حسین(ع) ریشه‌دارتر از آن است که بتوان آن را به شروع سلطه‌گرى یزید محدود ساخت. سرور شهیدانِ راه حق و حقیقت، فرزند على (ع) پس از رحلت پیامبر اسلام، در فراز و نشیب‌هایى که براى جامعه اسلامى پیش آمد، شرکت داشت و با کمال هشیارى و احساس، حیاتى بودن آن‌ها را نظاره مى‌کرد. این طور نبود که حسین، یک دفعه چشم باز کرد و نامه یزید را براى او خواندند که تو باید تسلیم طاغوتِ ساخته شده به دست پدرش (معاویه) شوى و در این جریان، هیچ‌گونه اختیارى براى تو نیست! چنان نبود که آن فرزند بنیان‌گذار اسلام، چشم باز کرد و یزید و یزیدیان را دید. او سالیان متمادى بود که خون دل مى‌خورد و مُهر سکوت بر لبانش بود. چرا؟ در این‌جا نمونه‌اى از عوامل خون دل خوردن حسین و بادهاى تند و خزانى را که برگلزار روح‌بخش اسلام وزیدن گرفته بود https://fa.shafaqna.com/news/1613177/ جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش چهارم/ سعادت از نگاه امام حسین (ع): به­ قلم علامه جعفری 🔹 به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. بررسى دیدگاه‌ها و سعادت از نگاه امام حسین (ع) [1] بحث ما درباره سعادت است که این شهید دار بقا حضرت امام حسین(ع) در حساس‌ترین لحظات عمرشان و در باعظمت‌ترین حادثه تاریخ متذکر شده‌اند. فرهنگ ما، مخصوصاً فرهنگ ادبى ما و نیز مسائل اخلاقى مذهبىِ ما، همه پر از کلمه سعادت است: «راه سعادت این است». «این شخص سعادتمند بود». «آن شخص از سعادت محروم بود». مى‌خواهیم براى توضیح فرمایش امام حسین (ع) ، بفهمیم که سعادت یعنى چه. این درسِ چهارم ماست که ان‌شاءالله مى‌خواهیم از مدرسه عالىِ حسین فرابگیریم. اکثر قریب به‌اتفاق مردم، از کلمه سعادت یک مفهوم پایین و مبتذل را در نظر مى‌گیرند، و خیال مى‌کنند سعادت یعنى خوش‌گذراندن و در رفاه و آسایش غوطه خوردن و به دنیا خندیدن! عجیب است که این مفهوم، متأسفانه در ذهن اکثریت است. یعنى وقتى که یک انسان معمولى درباره یک انسان دیگر مى‌خواهد توصیف خوب بکند، مى‌گوید: بلى، این شخص سعادتمند است. و کلمه خوشبخت را هم که فارسى است، در توضیح معناى سعادت که یک کلمه عربى است به کار مى‌بریم. بیشتر مردم مى‌گویند: سعادت یعنى خوشبختى! خوشبختى به طور خیلى مختصر، یعنى دنیا به مراد انسان بودن. شما مى‌دانید در تاریخى که ما پشت سر گذاشته‌ایم، بدآموزى در کلمات، به سر ما انسان‌ها چه آسیب‌ها و ناگوارى‌ها که نیاورده است! آیا سعادت یعنى خندیدن و خوش بودن؟! آیا سعادت یعنى آن خوشبخت بودن که دنیا به مراد دلمان بچرخد و بتوانیم اسب مراد را سالیانِ سال در این میدان پر آشوبِ زندگى به جولان درآوریم؟ در مقابل، اگر کسى که به لذایذش نرسد و از خوشى‌ها محروم بماند یا از خوشى‌ها کناره گیرد، این شخص در شقاوت غوطه‌ور است؟ ]در این حال[، شقاوت در مقابل سعادت قرار مى‌گیرد. پس آیا آن شخص (شقى) بینوا و بیچاره است؟ این تقسیم‌بندى که بشر را در دو دسته خوشبخت و بدبخت قرار داده، خیلى خسارت به ما زده است. خلاصه‌اش این مى‌شود که خوشبختى انسان یعنى رسیدن به هر آن چه که به مراد زندگىِ خود مى‌خواهد. یا بشرى که بر مبناى خواسته‌هایش زندگى مى‌کند و آن خواسته‌ها هم به او مى‌رسد، سعادتمند است، اما کسى که در زندگانى به خواسته‌هایش نمى‌رسد، بدبخت، بیچاره و بینواست، یا این‌که نمى‌خواهد. مثلاً تو را مخیر مى‌کنیم که زیبایى صورى را به تو بدهیم یا حقیقت با تو باشد؟ اگرچه از زیبایىِ محسوس، محروم بمانى. قطعاً غالباً خواهند گفت سعادت در زیبایى است، که متأسفانه حتى بعضى از صاحب‌نظران روزگارانِ کهن نیز این گرفتارى را براى ما به وجود آورده‌اند. آنان حقیقت را فداى زیبایى کردند و نام آن را سعادت گذاشتند. این تقسیم‌بندى صحیح نیست https://fa.shafaqna.com/news/1613098/ جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش پنجم/ فلسفه بلندِ حسین (ع)/ حیات آدمى بدون احساسِ آزادىِ معقول ارزش ندارد: به ­قلم علامه جعفری 🔹 به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. 🔹فلسفه بلندِ حسین (ع) [1] اگر حوادثِ فوق‌العاده و داراى ابعاد و جهاتِ بسیار متنوع و عمیق، در طول تاریخ، به وسیله صاحب‌نظرانِ هر بُرهه و هر فترت و دورانى درست تفسیر مى‌شد، اثرش در پیشبرد انسان و انسانیت بسیار عالى بود. از عوامل شکست ما انسان‌ها در علوم انسانى و در شناخت عامل محرک تاریخ، این است که ما از جلوى حوادثِ فوق‌العاده مهم خیلى ساده مى‌گذریم. ما انسان‌ها آسان‌گراییم و صاحب‌نظران گذشته ما با یک عینک معینى حوادث را تفسیر کرده‌اند، در صورتى که این حوادث احتیاج و نیاز مبرم به تحقیقات و تأمّلات عمیق داشته است. بحث مختصرى در این مورد داریم که در دوران آل امیه و بنى عبّاس، جبرگرایى خیلى رواج پیدا کرده بود. جبر به این مفهوم که همه چیز و هر چه هست از اوست. بعضى از متکلّمان و فیلسوفان، به این نکته توجه نکرده‌اند که چرا جبرگرایى در آن دوران این‌قدر شیوع پیدا کرد. باید علت آن را بفهمیم. در آن دوران و در مقابل شیوع جبرگرایى، فقط امامیه و معتزله از اختیار دفاع مى‌کردند و دفاع آنان هم بسیار جدى بود، ولى اکثریت با اشاعره بود که از جبر زیاد دفاع مى‌کردند. آیا این یک مسأله فوق‌العاده حیاتى نیست که ما روى آن کار کنیم تا ببینیم جریان چیست؟ در زمان پیغمبر (ص) از این جبرگرایى خبرى نبود، نیز در زمان آن سه نفر صحابه و دوران حکومت على‌بن ابى‌طالب (ع) هم مطرح نبود. فقط جسته گریخته انسان‌هایى سؤالاتى به ذهنشان خطور مى‌کرد، مانند این که وقتى امیرالمؤمنین (ع) از جنگ صفین برگشتند، یا در جنگ جمل پیروز شدند، در آن جا پیرمردى بلند شد و گفت یا امیرالمؤمنین، این که ما رفتیم و در این جهاد پیروز شدیم، آیا با قضا و قدر خداوندى بود، یا اختیار ما در کار بود؟ حضرت فرمود: اختیار ما در کار بود. قضا و قدر خداوندى باعث جبر نمى‌شود https://fa.shafaqna.com/news/1613108/ جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش ششم/ نگاهى نو به اصول بشرى در پرتو حسین (ع): به ­قلم علامه جعفری 🔹به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. نگاهى نو به اصول بشرى در پرتو حسین (ع) [1] درباره مطالب گذشته، یکى از عزیزان نامه بسیار خوبى نوشته‌اند، و همین دلیل است بر این که توجه و دقت دوستان بسیار رضایت‌بخش است. ایشان این مطلب را مى‌خواهند مطرح کنند که من در جلسه پیش چنین گفتم: «در این چند قرن که از این مطالب (سخنان افلاطون) مى‌گذرد، بشر در جا زده و ترقى نکرده است». این عزیز ما که معلوم مى‌شود خوب مطلع است و خوب فکر کرده است، مى‌گوید: «آن مطالب که آن موقع گفته شده است، اکنون هم هست و جاودانى است. آن‌ها یک حالت ثابت دارند و همیشه در طول تاریخ هستند. اگر انسان‌ها مى‌خواستند زندگى قابل تفسیر داشته باشند، به همان مسائل عمل مى‌کردند. این مسائل حرف اول و آخر است و واقعیات خود پیشرفت نمى‌کنند، ثابت هستند، بلکه در طول تاریخ هرکس این واقعیت را فهمید و با ایمان در اعمال خود ظاهر ساخت، به جایى که باید برسد، رسیده است.» این تعبیر تقریباً اصل مطلب این دوست بسیار عزیزِ ماست. پاسخ : تأسف از این جهت است که بشر به قول خودش، با این همه پیشرفت وسایل فرهنگى و با این همه پیشرفت در زمینه‌هاى ادبى، علوم انسانى و با وجود اندوختن تجارب بسیار فراوان، در تطبیق و تفهیم این اصول جاودانى که نخست انبیا از طرف خدا فرموده‌اند، سپس مغزهاى بزرگ، چه به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم از انبیا گرفته و به بشر تحویل داده‌اند، مى‌توانست خیلى کار انجام دهد https://fa.shafaqna.com/?p=1613122 ادامه 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅حسین (ع) تجسّم اسلام: به­ قلم علامه جعفری / بخش هفتم 🔹 به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. امام حسین (ع) تجسّم اسلام[1] قطعاً دوستان به این نتیجه رسیده‌اند که هرچه حادثه بزرگ‌تر باشد، قابلیت آن براى بهره‌بردارى‌هاى گوناگون بیشتر خواهد بود. در هنر هم، هر اثر هنرى که مى‌بینید، هر چه باشد، مضمون محدودى دارد که آن را نشان مى‌دهد. فرض کنیم آن اثر هنرى یک شعر است. به‌عنوان مثال : نابرده رنج گنج میسر نمى‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد مضمون شعر بسیار خوب است، اما مطلب معین است. یک بُعد بیشتر نیست و آن این است که اى بشر! اگر مى‌خواهى به نتیجه برسى، باید کار انجام بدهى. یک قاعده، یک قانون، یک بعد معین در همین کلمات گنجانده شده و بسیار هم خوب و زیباست. اما یک دفعه هم مى‌گویید : بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندى بر آسمان توان زد https://fa.shafaqna.com/?p=1613137 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش هشتم/ بحث حسین (ع) و حسین‌شناسى: به­ قلم علامه جعفری شفقنا- به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. حسین‌شناسى[1] حقیقت این است که ارزیابى و شناخت حادثه کربلا، که بر مبناى شخصیت فناناپذیر امام حسین (ع) به جریان افتاد، کار دشوارى است. چون آن دوران داراى ابعاد مختلف و گوناگونى بود، از نظر سرگذشت ظهور اسلام که چگونه اسلام براى بشریت عرضه شد و براى بشر چه آورد، و چه شد که مفاهیم و ارزش‌ها دگرگون شد و یا دگرگون تفسیرش کردند تا به داستان کربلا منجر شد؟ شناخت همه این‌ها کار دشوارى است. البته شما مى‌دانید که اغلب ـ نه همه ـ کسانى که به نام جریان کربلا و به عنوان جریان حسین‌بن على (ع) ، دست به تألیف مى‌زنند، مخصوصاً درباره ارزش‌هاو اخلاق و معنویات، نمى‌خواهند خیلى به خودشان فشار بیاورند، زیرا باید با خودشان هم روبه‌رو شوند. آنان در ضمن کار، با این سؤال مواجه مى‌شوند که اینک تو نویسنده که جریان را تفسیر مى‌کنى، در چه حالى هستى؟ آیا حقیقتاً تو با گفتار و کردار حسین توافق دارى؟ براى چه مى‌نویسى؟ آیا فقط حادثه را مى‌خواهى یادداشت کنى؟ حادثه یادداشت شده است. شاید کارهایى که در این‌باره انجام شده است، بى‌شمار باشد. یعنى واقعاً درباره داستان حسین‌بن على (ع) ، چه از نظر کتاب و چه از هر نظر، کارهایى که انجام شده است، شاید لا یحْصى (غیر قابل شمارش) باشد. ضمناً هر تاریخ اسلام را ببینید که با صدر اسلام سروکار داشته، قضیه حسین(ع) را نوشته است. که حالا خدا مى‌داند این تواریخ دست اول یا دست دوم یا دست سوم آن چه‌قدر است. شمارش آن براى ما مشکل است، اما چرا آن‌گونه که باید، در این مسأله تحقیق و تجزیه و تحلیل نمى‌کنند؟ علل و شرایط آن را قبلا اشاره کرده‌ام :[2] 1ـ این است که نیاز به اطلاعات دارد. با سه، چهار کلمه این جا و آن‌جا دیدن، امکان‌پذیر نیست. حتى مقایسه‌هایى مى‌خواهد. یک روشنگرى و روشن‌بینى و روشن‌فکرى درباره حوادث تاریخ مى‌خواهد، تا بتوانند آن را مقایسه، تطبیق و زیرورو کنند https://fa.shafaqna.com/?p=1613142 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش نهم/ راز و نیاز امام حسین (ع) در محراب توحید: به­ قلم علامه جعفری یثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِى‌الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِى‌اْلآخِرَة.[3] «خدا کسانى را که ایمان آورده‌اند، در زندگى دنیا و آخرت با سخن استوار، ثابت مى‌گرداند.» 🔹امام حسین (ع) به آن قول ثابت رسیده بود. نه فقط از اجدادش عبدالمطلب و ابوطالب و پدرش على‌بن ابى‌طالب، بلکه با تحمل مصائب دنیا و با تحمل و به دست آوردن امتیاز، به آن قول ثابت رسید، که: «من زندگى با ستمکاران را جز ملالت و دلتنگى نمى‌بینم. این زندگى را مثل هلاکت مى‌بینم». زندگى چهره مطلقى به او نشان داده بود که چگونه باید در این دنیا مصرف شود، و این سرمایه را چگونه باید مورد استفاده قرار داد. آیا این سرمایه با «بلى» براى چند صباح دنیا سازگار است؟ آیا این کرامت و شرف که خدا به انسان‌ها داده است؛ وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنى‌آدَم[4] ، قابل خرید و فروش و نقل و انتقال است؟ آیا مالکیت آدمى بر شرف[5] و حیثیت، مثل مالکیت او بر این کتاب یا بر این مداد است که بگوید آن را مى‌خواهم بفروشم؟ ابداً نمى‌تواند، زیرا مالکیت حقوقى نیست. حکم و مافوق حقوق‌ها و قوانین قراردادى است. شما حق ندارید اجازه دهید تا به شما یک میلیاردم اهانت شود. حق ندارید، زیرا از آنِ شما نیست. من به خود نیامده‌ام این‌جا. همین‌طور هم ارزش من با خود من نبوده است، که من درباره‌اش بتوانم ]بارى به هر جهت[ فکرى بکنم. حسین به آن قول مطلق رسیده بود. 🔹اکنون چند کلمه از درس نیایش‌هاى امام حسین را مى‌خوانیم و ببینیم که با آن خداشناسى که براى امام حسین مطرح شده بود، نه فقط این حادثه برایش چیزى نبود، بلکه حضرت زینب هم زیبایىِ این حادثه را مى‌دید. یزید به حضرت زینب گفت: دیدى به برادرت چه کردند؟ زینب گفت: ما رأینا (رأیت) الّا جمیلا. حضرت زینب نمى‌فرماید: «ما رأینا (رأیت) الّا صحیحاً». به رغم تو، ماکیاولى صفت و پیش از وقت ماکیاولى جلو افتاده، کار درستى بود. اصلاً خیلى زیبا بود. ما باید درباره زیبایى چه تصورى داشته باشیم که قطعه قطعه شدن اعضاى یک عده پاکان اولاد آدم، این‌گونه زیبا جلوه کند؟ ما از زیبایى چه چیزى باید درنظر داشته باشیم که آن همه مصائب و شداید را زیبا بدانیم. زیبا یعنى چه؟ یعنى حادثه حسین، جمال هم داشت، فقط جلال نیست. فقط بزرگىِ حادثه نیست، بلکه خیلى به‌جا بود. ما رأینا (رأیت) الّا جمیلا. منتها، طرف مقابل مست است و نمى‌فهمد جمیل یعنى چه؟ خودخواهى چنان مستشان کرده بود که نمى‌فهمیدند. مسأله را مطرح مى‌کردند، اما نمى‌فهمیدند جواب چیست. اگر از اول، آماده گیرندگىِ آن جواب بودند، اصلاً به این کار دست نمى‌یازیدند. حضرت این دعا را در صحراى عرفات بیان کرده و با خداى خود صحبت کرده است. قرن‌هاست که پدران ما مى‌نشینند و حسین، حسین مى‌گویند، الان هم نوبت به ما رسیده است، و همین‌طور قرن‌ها ادامه پیدا خواهد کرد، زیرا : هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به‌عشق ثبت است در جریده عالم دوام ما 🔹اِلهىِ اِنَّ اْختِلافَ تَدْبیرِک وَ سُرْعَةَ طَواءِ مَقادیرِک مَنَعا عِبادَک اْلعارِفینَ بِک عَنِ السُّکونِ اِلى عَطاءٍ وَ الْیاْسِ مِنْک فى بَلاء. شبیه به مضمون آیه شریفه است که وقتى بلا، ناگوارى و ناراحتى پیش آمده است، آن را به جهت یأس و با خودباختگى چند برابر نکنید، زیرا براى یک مرگ، انسان نباید هزار بار بمیرد. 🔹اِلهى مِنّى ما یلیقُ بِلُوءْمى وَ مِنْک ما یلیقُ بِکرَمِک.[10] «اى خداى من! آن‌چه از من در این جهان هستى ساخته است، مناسب خُردى و ناتوانى من است و آن‌چه از تو پدیدار مى‌گردد، زیبنده توست.» بى‌نیاز خداوندا! من از مشتى خاک هستم، تویى خداى بزرگ. از من مطابق کوچکى و ناچیزى‌ام و از تو مطابق بزرگى‌ات برمى‌آید. بنابراین، چرا من از عظمت تو مأیوس شوم؟ تو به وجود من نیازى نداشتى که مرا آفریدى. آیا من از حال خودم شکایت کنم؟ https://fa.shafaqna.com/news/1613146 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com
✅بخش دهم/ آزادى در مکتب حسین (ع): به­ قلم علامه جعفری 🔹به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سرور و سالار شهیدان، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری بخش­هایی منتخب از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» تألیف علامه فقید محمدتقی جعفری را در اختیار پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) قرار داده است. آنچه از نظر مخاطبان گرامی می گذرد، بخشی از این کتاب گرانقدر است. آزادى در مکتب حسین (ع) [1] آیات قرآنى براى صبر و شکیبایى، امتیازات فوق‌العاده‌اى مطرح کرده است. سرگذشت بشر هم در تاریخ نشان مى‌دهد که پیروزمندانِ تاریخ کسانى بودند که از نعمت بسیار بزرگ صبر و تحمل و متانت، در حد اعلا برخوردار بودند. صبر آنان به جهت علم به علل، علم به شرایط و توجه به این نکته بود که این‌طور نیست که هر کس با حق باشد، همان لحظه باید پیروز شود. وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر.[2] «و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند (سفارش کرده‌اند.)» ضمناً به همدیگر بفهمانید که واقعیت چنان نیست که هر وقت حق از آنِ کسى بود، یا حق در اختیار کسى بود، او مى‌تواند آن را اجرا کند و مى‌تواند آن را به جا بیاورد و از مردم براى احقاق حق استفاده کند. درباره آیه مذکور، کمى تأمل کنید. این آیه را از زبان کسى مى‌شنوید که صد درصد حق را با خودش مى‌دید و صد در صد حق با او بود. اگر این انسان بزرگ (پیامبر (ص))، از بالاترین قله تاریخ به بشر نمى‌نگریست، این سخن و وحى از زبان او جارى نمى‌شد. و اگر این سخن حق نبود، به صورت وحى بر او نازل نمى‌شد. حق، با آرامش و صبر و شکیبایى همراه است. در جملاتى از نهج‌البلاغه هست که کسى که مى‌خواهد میوه درختى را قبل از رسیدن بچیند، نتیجه نخواهد گرفت. شما در جریان امام حسین ـ در زمان معاویه ـ صبر و تحمل زیادى از امام مى‌بینید. در حقیقت ـ همان طور که قبلاً عرض کردم ـ این‌ها با مفاهیم جزئى قابل تفسیر نیست. این قدر صبر و شکیبایى که خودِ صبر را به شگفتى وامى‌دارد! حتى در زمان پدر یزید، شیعیانى از عراق به امام حسین(ع) نامه نوشتند که اگر شما حرکت کنید و به عراق بیایید، ما از شما حمایت خواهیم کرد. حضرت فرمود: ما تعهدى بسته‌ایم که تا آن تعهد تمام نشود، حرکت نمى‌کنیم https://fa.shafaqna.com/?p=1613166 جزئیات 👆👆👆 🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا 🆔 @shafaqna_com