eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
9هزار ویدیو
220 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح به مناسبت سالروز ولادت شهید عبدالله باقری🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نهم محرم ماه سال ۱۳۹۴ به رسید. با دیدن دو فرشته کوچکش، همه می گفتند پا روی نفس دنیا گذاشته بود. اما گذری که به روز های زندگی اش میکنی میگویی نه...! 🍃او به ندای "هل من ناصر ینصرنی" امامش لبیک گفت. به قولی، یزید زمانش را شناخت و پا در مسیر شهادت گذاشت🕊 🍃از آنچه در مقابلش بود هیچ ترسی نداشت، برایش فرقی نمیکرد سخت و یا حتی آسان مهم عمل به تکلیفش بود. این را میشد از همان شب فهمید، شبی که با اسرار از فرمانده اجازه گرفت و از همه جلو تر رفت تا وقتی که تشنگی بر همه غالب شد اما توان او را نگرفت...! 🍃بلکه تکرار سخنان امامش جانِ تازه ایی به او می بخشید. " اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید" آن شب با جان هایی که از تشنگی به لب رسیده بود قرار شد تا با دوستانش به بروند و اجازه نبرد با اسرائیل را بگیرند. 🍃اما روزگار عزیز کرده ها را زیاد میهمان زمین نمیکند. عزیزه بود و همان شب پیش چشمان برادر آسمانی شد و داستانش تمام💔 🍃ماندیم ما و داستان سالهای پس از او روزهایی ک قهرمانانی چون عبدالله باقری، حسین محرابی، محمد حسین مومنی، و را در خود ندید😢 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ٣۰ مهر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌤 🗓امروز ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ مصادف‌با سالروز: 🌹شهادت شهید 🌹شهادت شهید 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد رهبر انقلاب سید علی حسینی خامنه‌ای😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃زمانِ است. اوقات شرعی دلمان به وقت است. خسته راهی هستیم که هنوز به پایانِ مهدی آمد، نرسیده است. پاهایمان تاول زده از گناهانی است که رفتن به سوی را به تعویق انداخته است. 🍃از خورشید امام زمان بی نصیب شده ایم اما دلمان به ماه خوش است. ماهی که در روزهای هم، راهنمای دلمان است. 🍃سلام بر مهربان ماه آسمان . خدا را شاکریم که از نعمت وجودت بهره مند هستیم🥰 🍃رهبر روزهای سخت هستی. روزهایی که طوفان حوادث به کشتی امت رسید اما ناخدای باتجربه ای بودی، دعای نجاتمان شد و باز هم به ساحل آرامش رسیدیم🌺 🍃 آقا جان، باش برای ما که در تاریکی این دنیا، گاهی، راه درست را گم می کنیم. امین دلهایمان باش تا باز هم شعرهای دلمان با تخلص زیبایت خریدار داشته باشد. خریداری از جنس حضرت مادر♡ 🍃پدر بچه های ، دست نوازش بر سرمان بکش؛ ببخش که معایب ما، محاسن تو را سفید کرد اما اگر علی زمان شدی و مظلومیتت، قلب زینب ها و حسین ها را لرزاند، هستند عمارهایی که تنهایت نگذارند❤️ 🍃طلایه دار زیارت نرفته ها، قنوت نمازهایمان را با دعای آذین می بندیم، شما هم برای دل هایی که دوست دارند شوند، مدافع شوند و به کاروان عشاق برسند دعا کن. 🍃آقا جان، چندماهی است حاج قاسم بر دلمان سنگینی می کند، هنوز هم رفتنش را باور نکرده ایم.کاش سردار بود و با همان لبخند همیشگی اش، تولدت را می گفت. 😍 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت تولد رهبر انقلاب . 📅تاریخ تولد : ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ 📅تاریخ تولد شناسنامه ای: ۲۴ تیر ۱۳۱۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بنا به تایید دفتر حفظ و نشر آثار امام سید علی حسینی خامنه ای ایشان در ٢٩ فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشودند. (۲۴ تیرماه تاریخ شناسنامه ای تولد ایشان است.) سایه تان مستدام آقا جان ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰| 🔻عالم محضرشهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد… زمان می­‌گذرد و مکان‌ها فرو می­‌شکننداماحقایق باقیست… 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🌟از دروغ گفتن بیزار بود... یعنی چند سال زندگیمون حتی یک کلمه ازش دروغ نشنیدم... نمازش رو اول وقت میخوند و تا جایی که میشد جماعت میخوند... خیلی مهربون و خوش رفتار بود. سعی میکرد همه را به کارای خوب دعوت کنه. 🌷شهید رضـــانقشی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هر وقت می‌ديدمش اکثرا روزه بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد. و نماز شبش ترک نمیشد، وقتی شنیدم شهید شده فهمیدم شهادت لیاقت می‌خواهد. 🦋 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋ *شناسایـےِ شهید با دُڪمه*🥀 *شهید محسن اسحاقی*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۹ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۱ / ۱۳۶۷ محل تولد: فریدونکنار / بابل محل شهادت: فاو *🌹او به همراه يكى از همرزمان خود آقاى اباذرى در كنار اروند نشسته بود🌊 كه بعثی ها نزدیک شدند🍂اباذرى با داشتن جليقه نجات موفق به عبور از اروند شد🌊 اما محسن به اسارت نيروهاى بعثى درآمد🥀محسن بعد از گذشت پنج اِلى ده روز از اسارت🥀 12 نفر از اسراى ايرانى را آماده فرار كرد آنان شبانه نگهبان دشمن را به قتل رساندند💥 و از بصره به مرز شلمچه رسيدند🌙اما در اين مكان بار ديگر به اسارت نيروهاى بعثى درآمدند🥀نيروهاى بعثی با ضربه تفنگ، سر🥀جمجمه🥀و دندان هاى محسن را شكستند🥀و پاى راست او را بدون آن كه شلوارش پاره شود قطع كردند🥀و پس از شكنجه بسیار🍂 گلوله خلاص را بر قلب او شليك كردند🥀و او را به شهادت رساندند🕊️ 7 ماه پس از شهادت محسن🕊️ پيكر او را در مرز شلمچه كشف كردند🌙 چون پیکر قابل شناسايى نبود🥀مى‏خواستند او را جزء شهداى گمنام ثبت كنند🌷كه ناگهان همسر او به خاطر آورد كه شلوار محسن سه دكمه داشته▪️و دكمه وسطى را به هنگام عزيمت او از پيراهن خود كنده و به شلوار او دوخته است🍂 به اين ترتيب همين دكمه منجر به شناسايى پيكر او شد*🕊️🕋 *شهید محسن اسحاقی* *شادی روحش صلوات*
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :7⃣ گمنام گمنام🕊 🍃حسن باقری زود فهميد كه اين جوان تازه وارد قمی خيلی بيش تر از يك نيروی معمولی ميتواند به كار بيايد . جسور ، باهوش ، تيز بين و چه كاری برای چنين آدمی بهتر از شناسايی . 🍃مهدی زين الدين و يك موتور و دوربين و يك دشت پهن . همين كه بفهمد عراقی ها از كدام طرف و با چه استعدادی ميخواهند حمله كنند و به فرمانده هايش گزارش بدهد كلی كار بود . ولی او شب ها كه بيكار مي شد تا ديروقت می نشست و طرح و كالك های منطقه را بررسی ميكرد . 🍃 دوباره فردا . عراقی ها هنوز به فكر استتار و اين حرف ها نبودند . تانك هايشان را راحت ميشمرد . خودشان را ديد ميزد . توی خاك ما بودند و سر راهشان همه ی روستايی های اطراف فرار كرده بودند . هم شناسايی بود ، هم گردش . شناسايی ، حتی می گويد نيروهايی كه ديده شيعه بوده اند يا سنی . و او همه ی اين ها را داشت. 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :8⃣ گمنام گمنام🕊 🍃 اما اين جوان خوش رو با خنده ای كه دائم در صورتش شكفته بود ، می دانست كه جنگ حالاحالا ادامه دارد . جنگ روی ديگر سكه ی زندگی او بود . 🍃آدم های ديگر می توانستند در خانه هايشان بنشينند و راجع به دلايل شروع جنگ صحبت كنند ، ولی او مرد عمل بود و نمی توانست به خاطر كارش زندگيش را عقب بيندازد . 🍃 كسی چه ميدانست فردا چه ميشود . او نميخواست وقتی می رود مثل الان مجرد باشد . چند روز بعد خودش آمد . ساعت شش بعد ازظهر آخرين روز آخرين ماه بهار . اسمش را دور را دور در همان كلاس های آموزش اسلحه شنيده بودم ، ولی نديده بودمش . آمد و رفت و تنها توی اتاق نشست . 🍃خواهر زاده ام هنوز بچه بود . پنچ شش سالش بود . از سوراخ كليد نگاه ميكرد . گفت " خاله اين پاسداره كيه آمده اين جا ؟ " رفتم تو . از جايش بلند شد و سلام و احوال پرسی كرد . با چند متر فاصله كنارش نشستم . 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه صلوات🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh