4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️مردم زمان غیبت با فضیلت ترین مردمند!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙آیت الله #فاطمی_نیا
#سهشنبههایامامزمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چه گناهانی ظهور امام زمان عجل الله فرجه را به تاخیر می اندازد⁉️
🔥گناه میبینی ساکت رد نشو! 😳
🎧 ابراهیم_افشاری
جهت سلامتی و تعجیل در امر
فرج #امام_زمان صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
284.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنقدر کار در جامعه هست که میشود انجام داد
بدون اینکه سمتی، منصبی، حُکمی، ابلاغی در کار باشد.
شهید آیتالله بهشتی
شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با وضع حجابت با امام_زمان
🔺 چیکار کردی❓
🎙 استاد دانشمند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
▫️میگفت
تاخودمانرانسازیموتغییرندهیمجامعه ساختهنمیشود؛
مشکلکارماایناستکهبرایرضایهمهکار میکنیمالارضایخدا . .
《 شهیدابراهیمهادی🕊🥀 》
#یادشهداباصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یاد خدا
آرام بخش دلهاست
در هر ثانیه
صدایش بزن
روزت را، شبت را
هر دمت را، متبرک کن
با نام و یاد خدا
خدا صدای بنده هایش را
دوست دارد!
#خدا را صدا بزن
📿 #نماز اول وقت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید و نشر بدید
شیعیان مولاعلی.
جان حضرت زهرا .
مبلغ غدیر باشیم هرجوری که در توانمون هست.
یاعلی مدد✋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐گفت وگو علی زکریائی
(کارشناس تبلیغات فرهنگی)
با یک خانم که معتقد است #حجاب ظلم به زن است ...
نتیجه گفت و گو رو خودتون ببینید😉
بسیار عااااااااالی🤌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حسن عطاییenc_16523902847923796293429 (1).mp3
زمان:
حجم:
4.88M
واست بمیره نوکرت... 🥀
#کربلایی_حسن_عطایی
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک ورحمه الله وبرکاته🌴🥀
عرض ارادتی کنیم محضر ارباب 🍃🕯
به نیابت از جمیع شهدا🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍁عاشقانه برای تو🍁
قسمت5
غرورم له شده بود ...
همه از این ماجرا خبردار شده بودن ...
سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ...
بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت:
اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی،حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟
تا مرز جنون عصبانی بودم ...
حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت ...
رفتم دانشگاه سراغش ...
هیچ جا نبود ...
بالاخره یکی ازش خبر داشت ...
گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ...
رفتم خونه ...
تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم ...
مرگ یا غرور؟
زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ...
اما غرورم خورد شده بود ...
پسرهایی که جرات نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن ...
عین همیشه لباس پوشیدم ، بلوز و شلوار ...
بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ، در رو باز کردم ...
و بدون هیچ مقدمه ای گفتم:
باهات ازدواج می کنم ...!
🍁قسمت 6
خیلی تعجب کرده بود ، ولی ساکت گوش می کرد ...
منم ادامه دادم؛
"بدجور غرورم شکسته و مسخره همه شدم ... تو می خوای تا تموم شدن درست اینجا بمونی ... من می خوام غرورم برگرده ..."
اینو که گفتم سرش رو انداخت پایین، ناراحتی رو به وضوح می شد توی چهره اش دید ... برام مهم نبود ... .
تمام شرط هات هم قبول ... لباس پوشیده می پوشم ... شراب و هیچ چیز الکل داری نمی خورم ... با هیچ مردی هم حتی دست نمیدم، فقط یه شرط دارم ، بعد از تموم شدن درست، این منم که باهات بهم میزنم، تو هم که قصد موندن نداری ... بهم که زدم برو ..
سرش پایین بود ... نمی دونم چه مدت سکوت کرد ...
همون طور که سرش پایین بود ازم عذرخواهی کرد؛
" تقصیر من بود که نسنجیده به شما پیشنهاد ازدواج دادم. اگر این کار رو نکرده بودم کار به اینجا نمی کشید ... من توی کافه دانشگاه از شما خواستگاری می کنم. شما هم جلوی همه بزن توی گوشم ..."
برای اولین بار بود که دلم برای چند لحظه برای یه پسر سوخت!
اما فایده ای نداشت ...
ماجرای کتابخونه دهن به دهن چرخیده بود، چند روز پیش، اون طوری ردم کرده بود حالا اینطوری فایده نداشت ...
خیلی جدی بهش گفتم: اصلا ایده خوبی نیست ... آبروی من رو بردی ، فقط این طوری درست میشه ...
بعد رفتنت میگم عاشق یه احمق شده بودم که لیاقتم رو نداشت! منم ولش کردم ...!
یه معامله است، هر دو توش سود می کنیم ...
اما من خیال نداشتم تا آخر باهاش بمونم ... فقط یه احمق می تونست عاشق این شده باشه ...
🍁شهید طاها ایمانی🍁