#تلنگـــــــــــر
#حواسمون_هست⁉️
🔷 #رضا_سگ باز یه لات بود تو مشهده
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود
🔹یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ” #ستاد_جنگهای_نامنظم“ داره تعقیبش می کنه
🔺#شهید_چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت ”فکر کردی خیلی مردی؟ “
رضا گفت بروبچه ها که اینجور میگن
چمران بهش گفت #اگه_مردی بیا بریم جبهه
به #غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت #جبهه
🔸مدتی بعد شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد
چند لحظه بعد با #دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن ”این کیه آوردی جبهه؟ “
رضا شروع کرد به فحش دادن (فحشای رکیک)
اما چمران مشغول نوشتن بود
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش #داد_زد ”آهای کچل با تو ام “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد
و گفت: ”بله عزیزم چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با #دژبان دعوام شد
چمران : ”آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید “
(چمران و آقا رضا تنها تو سنگر)
🔺رضا به چمران گفت میشه یه دو تا #فحش بهم بدی؟ #کِشیده ای، چیزی؟
شهید چمران: چرا؟
رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور #برخورد_کنه
✅شهید چمران :اشتباه فکر می کنی یکی اون #بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با #خوبی بهم جواب میده ...
هِی آبرو بهم میده ...
تو هم یکیو #داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده...
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (#خدا )بشم …
🔸#رضا جا خورد رفت و تو سنگر نشست
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار #گریه می کرد تو گریه هاش می گفت یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟😭
#اذان شد...
رضا #اولین_نماز عمرش بود...
رفت وضو گرفت ...
سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد ....😭😭
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد...
پشت سر صدای #خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد...
⚜ رضارو خدا واسه #خودش جدا کرد..
فقط چند لحظه بعد از #توبه کردن ش....
#یه توبه_و_نماز_واقعی.....
" #ي_ ستار_العيوب"
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#کلام_بزرگان ✋
آنان که به من #بدی کردند،👊
مرا هشیار کردند..💡
آنان که از من #انتقاد کردند،✍
به من راه و رسم زندگی آموختند..☝️
آنان که به من #بی_اعتنایی کردند،😒
به من صبر وتحمل آموختند..
آنان که به من #خوبی کردند،
به من مهر، وفا و دوستی آموختند..
پس خدایا...
به همه آنان که
باعث #تعالی دنیوی
و اُخروی 💫 من شدند؛
خیر و نیکیِ دنیا و آخرت عطا بفرما
#شهید_مصطفی_چمران
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنـگــــــــر🔔🔔
🍂وقتی بمیرم #تلگرامم افلاین📴میشه
🍃دیگه تو صفحه ام📱 عکسی نمیزارم که لایک بشه👌 و کامنت بزارن
🍂گوشی ام #خاموش میشه وهیچ پیامی از دوست واشنا نمیاد📵
🍃دوست هایی که از طریق #تلگرام_واینستا پیداکردم وتا آخرشبا🌚 باهاشون چت میکردم منو #یادشون_میره
♨️پس چی میمونه ⁉️⁉️👇👇
🌺قرانی📖 که وقتی زنده بودم خوندم
🌱پنج وعده #نمازی که میخوندم
🌺 #احترامی که به پدرومادرم گذاشتم🙏
🌱اینکه همه سعیمو کردم که به نامحرم نگاه👀 نکنم
🌺حجابم ورعایت کردم 👌
🌱باگوشم به هرچیزی گوش🎧 ندادم
🌺اینکه #غیبت کسیو نکردم ودروغ وتهمت نزدم ❌
🌱پاهام👣 تو مراسم گناه راه نرفت
🌺صلوات وذکرهایی که گفتم 📿
🌱کارهایی #خوبی که کردم
♨️همه کارهایی که اینجا انجام دادم درقبر آنلاین🔛 خواهدبود؛کارکنیم که شرمنده #حضرت_زهراوامام_زمان نباشیم ❌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂آمدنت را #استخاره ڪردم خوب آمد... همیشہ #خوب مے آید... اما تو، ای خوب مݧ، #نمے_آیے؟ #شهید_جاویدال
6⃣8⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#عاشقانه_شهدا
🔰 لباسش و كه پوشيد به بچه ها گفت بچه هاي #خوبي باشين همين جا تو اتاق بازي كنين تا من و مامانتون بريم و برگرديم
با تعجب😳 نگاش كردم گفتم كجا بريم⁉️
🔰_بريم حرم دعاي #وداع و بخونيم و بيايم
+پس بچه ها چي؟
_بچه ها ميمونن ديگه😊..يه بارم من و تو
تنها بريم #حرم
🔰مكث نكردم🚫 سريع آماده شدم
كوچه خلوت بود چند قدم كه رفتيم آروم #دستامو گرفت
+گفتم عه!زشته😅
_گفت ولش كن بابا يه بارم #حرف دلمونو❤️ گوش بديم
🔰تو كل مسير سرم و بالا نميكردم🚫 كه مبادا با كسي چشم تو چشم بشم و خجالت بكشم☺️
نزديك #حرم كه رسيديم ديدم راهشو كج كرد به طرف #بازار!
🔰+گفتم مگه نميخاي بريم حرم⁉️
_گفت چرا ولي اول يه بازار بريم يه چيز واسه #خودت بخر
بازار شلوغ بود👥👥 منم بخاطر اينكه حرفش و زمين نندازم،يه #روسري گرفتم و يه چادر نماز گل گلي🌸 هم واسه #فاطمه..
🔰رفتيم حرم تو همون حياط #صحن رضوي نشستيم،كلي ازم عكس انداخت📸 كلي ازش عكس انداختم..دعا خونديم📖 و...
اين شد #آخرين باري كه آقا محمد به حرم مشرف شدند.
به اين ميگن #هواي_دو_نفره🌸🍃 .
(دلنوشته همسر شهيد)
#آخرين_زيارت(دوماه قبل اعزام به سوريه)
#شهید_محمد_بلباسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📌از شهردای یک بنز داده بودند بهش. سوارش نمی شد. فقط یک بار ازش استفاده کردند؛ داد به پرورشگاه. عروسی
#شهید_مهدی_باکری❤️
🍁خصوصی برای همسرم🌷
صفیه بایستی ان شاءالله مرا ببخشی من نتوانستم همسر #خوبی برایت باشم ولی تو خودت میدانی که من دنبال چه کار بودم و #وقت من در چه راه میگذشت و قلبت #قوی باشد برای خدا.
سرنوشت ما دست #خداست فقط باید در راهش بود که هر چی پیش بیاید از اوست. امیدوارم در همه حال در طلب جلب #رضایتش باشی وخود را به او سپرده و #شکرگزار دائمیش باش
التماس دعا دارم
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم سخنرانی کن که هنگامه #نبرد_سخت است. فرمود: بچه ها تیر به سینه باید اصابت کند💔 نه به #پشت....
آنان که به من #بدی کردند ، مرا هشیار کردند
آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من #صبر وتحمل آموختند
آنان که به من #خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند
پس خدایا :
به همه ی آنانی که باعث تعالی #دنیوی و اخروی من شدند ،
خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما .
#شهید_مصطفی_چمران
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh