4⃣1⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠#عارف_كوچولو
🌷شانزده ساله بود و از خانواده اى روحانى. اطلاعات #مذهبى فراوانى داشت. به همين دليل بچه ها به او (عارف كوچولو) مى گفتند. در خط سوم، جايى كه قبضه هاى #خمپاره مستقر بودند قرار داشتيم.
🌷مى خواستم به خط بروم، با همه خداحافظى كردم او نبود گشتم، كنار #رودخانه پيدايش كردم. نشسته بود و با خودش زمزمه اى داشت. آهسته #گريه مى كرد به شوخى گفتم: «چيه؟ خلوت كردى! التماس دعا»
🌷گفت: «روضه حضرت على اصغر (ع) مى خوانم». پرسيدم: «چرا حضرت على اصغر؟» ادامه دادم: «ولى تو را كه به خط مقدم نمى برند كه #شهيد شوى؟!» گفت: «سه روز ديگر همين جا، كنار قبضه هاى خمپاره، من و سه نفر از بچه ها مستقريم. دو تا از #همراهان مى روند. من و يك نفر ديگر اين جا مى مانيم. گلوله هاى خمپاره از طرف #دشمن مى آيند. من آن را توى #آسمان مى بينم. مى آيد و مى آيد. به زمين مى خورد و #تركش آن گلوله مرا پاره مى كند....
🌷....و دقيقاً همان شد كه گفته بود.
راوى: همرزم شهيد محمد تقى غيور انزله
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👈 #شهیدی که زندیگیش با #امام_رضا(ع) پیوند داشت/ #خوابی که بعد از نوزده سال تعبیر شد #سردار_شهید_محم
0⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
👈 #شهیدی که زندیگیش با #امام_رضا(ع) پیوند داشت/ #خوابی که بعد از نوزده سال تعبیر شد
#سردار_شهید_محمد_تیموریان🕊❤️
#بخش_اول(2/1)
🌷هر چه بیشتر از #سردار_شهید_محمد_تیموریان
میشنیدم اشتیاقم برای خواندن پرونده ی این شهید بیشتر میشد. وقتی ورق به ورق 📑پرونده را میخواندم بوی خوش #صحن و سرای حرم و #بارگاه_رضوی را حس میکردم.😌
🌷با خودم #خوابهای_مادر_محمد را مرور میکنم
«خواب دیدم #امام_رضا(ع) نوزادی را که در پارچه ی سرخ رنگی پیچیده شده به سوی من میفرستد. و چندی بعد خوابی دیگر، دوباره خواب میبینم کنار #رودخانه ی آبی ایستاده ام و سنگ #گرانبهایی از دستم به داخل آب💦 میافتد، با خودم میگویم این سنگ چقدر برایم #با_ارزش بود...»
🌷 شاید آن روز #سید_هاجر حتی به ذهنش هم خطور نمیکرد 🗯که تعبیر این دو رؤیا « #محمد و #شهادت_محمد» باشد.
🌷همان کودکی که در یک سالگی وقتی که چشمان ناامید پدر و مادرش به #گلدسته های طلایی✨ رنگ حرم آقا امام رضا(ع)دوخته شده بود، با یک نگاه آقا #شفا_میگیرد.
🌷گویا قرار است #عنایت آقا لحظه به لحظه شامل حالش شود👌. روزها می گذرد، محمد در #دامن_پاک مادری سیده بزرگ می شود و قد می کشد👱. او در کنار خود پدری دارد مهربان و صمیمی، که پابه پای او به مکتب می رود🚶، قرآن یاد می گیرد، در مجالس #مذهبی شرکت می کند.
🌷با تشکیل #بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) محمد دراین نهاد مقدس ثبت نام 📝و فعالیت هایش را آغاز می کند و با شروع جنگ عازم #جبهه میشود.
🌷محمد بعد از هر #عملیاتی به پابوس آقا #امام_رضا(ع) می رفت و بعد از آن که روح و جان در فضای معنوی حرم صیقل می داد 😇برای دیدار با خانواده به #آمل می رفت.
🌷💥راستی کسی نمی داند بین #او و #آقا امام رضا چه گذشته بود! شاید محمد می رفت برای #تجدید عهدی که از کودکی با آقا بسته بود.🎗
#ادامه_دارد...
✍ تهیه و تنظیم: خبرگزاری دفاع مقدس
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پرستارى كه با #شهادت يك رزمنده متحول شد!
🌷یکی از مجروحان بستری در بخش «آی سی یو» یک هفته در #کما (بیهوشی) به سر می برد. پس از یک هفته چند لحظه چشمهایش👀 را باز کرد و یکی از #پرستاران را صدا زد و گفت:
خواهر خواهش می كنم یک ورق و قلم📝 بیاورید و چیزهایی را که می گویم یادداشت کنید....
🌷پرستار گفت: ورق و قلم دارم #بفرمایید تا من بنویسم✍. مجروح گفت: بنویسید که من در تاریخ ... و در ساعت ... #شهید می شوم😦. به پدر و مادرم هم می گویم من به آرزویی که داشتم رسیدم و آقا #امام_زمان (عج) را دیدم😍 و امام این نوید را به من دادند👌.
🌷پس از گفتن این چند جمله دوباره مجروح به حالت #کما می رود. پرستار که صحبت های مجروح را نپذیرفته بوده🚫، سعی می کند که حرفهای او را فراموش کند🗯 اما از طرفی هم او را زیر نظر می گیرد تا ببیند تا چه حد #صحبتهای آن جوان صحت دارد.
🌷....درست #همان ساعتی که مجروح گفته بود بالای سر او می رود. در یک لحظه می بیند که #تنفس مجروح قطع می شود😨. خیلی تلاش می کند او را برگرداند اما موفق نمی شود❌ و مجروح به #شهادت می رسد🕊.
🌷پرستار که از اعتقادات #مذهبی کاملی برخوردار نبود با شهادت🕊 آن برادر متحول شد. او گفت: پس از این که مجروح با من صحبت کرد خیلی تلاش کردم که به خودم بقبولانم که حرفهای او #صحت ندارد و او این حرفها را در عالم رویا گفته است ⚡️اما وقتی که او درست در همان تاریخ و لحظه ای که گفته بود به #شهادت رسید من دگرگون شدم و از آن روز به ارتباط روحانی و امدادهای غیبی #ایمان آوردم.👌
راوى: #اعظم_نامدارى_پور
از بانوان ايثارگر دوران دفاع مقدس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 2⃣4⃣ #آمریڪا اگر می توانست چیزی در مقابل شهادت🌷 قرار دهد #پیروز می شد اما هیچ قدرتی
3⃣1⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹وارد #سلف سرویس شدم. ساعت⌚️ حدود 1و 45 بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی 👥👥بود.
🔸دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم #سریعتر غذا بگیرم🍲.شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای #مذهبی.
🔹نزدیک شدم و #ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و #یک_ظرف غذا گرفت😟.
🔸برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به #انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.بلند شدم و به کنارش رفتم👥 و گفتم: چرا این کار را کردی و برای #خودت غذا نگرفتی⁉️
🔹گفت: من #یک_حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا🍝 میگیرم.
🔸این #لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم💞 و مسیر زندگیام تغییر کرد👌.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم: #دنیا رو بدون تو نمی خوام. 😢 گفت: #مامان ازمن دل بکَن. #آخرتت رو آباد مۍڪنم. گفتم: از این
#سید_علیرضا_مصطفوی🌹
می گفت: بسیاری از برنامه های #تلویزیون برای سرگرمی است.
برای کسی است که بیکار و بی هدف است.
برای کسی است که نمی داند #وقتش را چگونه پر کند.
اما
ما هدف داریم. بچه #مذهبی نباید شبانه روزش را پای #تلویزیون تلف کند!
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنگر🔔🔔
♦️بین این انسانهای رنگارنگ! 👥
که خیـــره می شوند و #معذب می کننــد تــو را
♦️نگـاه #جوانــکی👀 کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد
تـــا دلـ❤️ مولایش را نشکنـد😍
یــک دنیا #دلخوشـی ست...
♦️و زمـــزمه ای🎶 کـــوتــاه:
مــــرا عهــــدی ست با جـــانان💞
♦️در کوچه و خیابان نگاه را از #حیا!
میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم😊
و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم.
♦️تا نکند🚫 چهره به چهره!
صورت به صورت!
نگاه به نگاه #نامحرمی افتد...
♦️اما بعضی ها صفحات اجتماعی📱 را #غافل اند! غافل از اینکه چشم👀 پیغام رسان #دل است!
♦️ #ای_برادر!
📸عکس با #ریش و محاسن با ادیت نورانی💫!
✋دست با انگشتر فیروزه💍 و عقیق یمانی!
حالت ایستاده و نشسته با برادران #ایمانی! 👥
♦️ #ای_خواهر!
عکس سجاده و چادر نماز🌸 در اتاق عرفانی! 📿
عکس📸 از گونه ی نصفه و چشم بارانی😢!
جمع دوستان و #کافه های اعیانی!
♦️نیست❌ در شان یک یار #سیدخراسانی!!!😔درج کامنت با ادبیات بسیار #دخترانه و #پسرانه!
♦️اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما #مذهبی ها! در گیر آن هستیم...🙁
خواسته و یا ناخواسته😔...
♦️اگر در فضای #حقیقی مواظب رفتار و نگاه و کلام مان🗣 هستیم!
در فضای مجازی هم باشیم...☝️🏻
♦️عکس📷 با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات📲!
مانند این است که سر چهارراه شهر↹؛
ایستاده و #ژست بگیریم!
و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا... 😨
♦️مواظب باشیم #دل ها را نلرزانیم💓...
♦️عهد با #جانان را فراموش نکنیم♨️...!!
#حیا
#عفت
#عهد_با_جانان
#وارثان_مادر_مولا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همه عکس هاشو📸 واسه دل خودش میگرفت... نه تو فضا مجازی📱 پخش میکرد نه جایی میذاشت❌. خودت را که #برای_
5⃣6⃣6⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰یک روز ما از سمت واحد خود به #ماموریت اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد❄️ همزمان شده بود مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک برویم.
🔰 #بابک آن شب نگهبان بود با خشم گفتیم بابا کجا بودی اخه یخ کردیم پشت در😐، لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم با #سجاده ای رو به رو شدیم که به سمت قبله و روی آن کلام #الله مجید و زیارت عاشورا📖 بود
🔰 تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی⁉️ با خنده گفت همینجوری میگن😄. یه نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های #مذهبی📚 و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست😟، بعد از چند دقیقه با سفره، نان🍪 و مقداری غذا🍲 امد
🔰گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم #نمازم را تمام میکنم.ما به خوردن شام مشغول شدیم و #بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد❌ میگفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام میخورم
🔰تا آنجایی که مثل #پروانه دور ما می چرخید و پذیرایی می کرد☺️ خلاصه شام که تمام شد نماز 📿را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به #آشپزخانه افتاد و با خنده گفتیم: کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری😉 بابک خنده ی ارامی کرد و میخواست مانع⛔️ رفتن ما به آشپزخانه شود.
🔰ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه #تحریک می شدیم.خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد💪 و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست😦 در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری #آب نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود☺️ و خندهاش را از ما می دزدید.
🔰این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که #سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است.
راوی:سجاد جعفری
#شهید_بابک_نوری_هریس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
فراموش نمی کنم، گفت: من #فرصت زیادی ندارم، به این آسمان پر ستاره اروند بیش از سی سال عمر نمی کنم! از
7⃣7⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💢دامنه کارهای پشت پرده #علیه_سید به محل کار او هم کشیده شده بود. عده ای علناً در حضورش به او بد🚫 می گفتند. به #هیئت رهروان که آن زمان از لحاظ معنویت یکی از بهترین محافل #مذهبی سطح کشور بود، می گفتند هیئت غشی ها و ...
💢من را صدا کردند📢، رفتم دفتر آقای ... در سپاه، آن موقع من در تبلیغات #سپاه ساری مسئولیت داشتم. پرسید: «از #سیدمجتبی علمدار چه می دانی⁉️» گفتم: «چطور!؟🤔»
💢گفت: «خواهش می کنم، مطلب مهمی پیش آمده، هر چه که می دانی #بگو.» گفتم: «پشت سر او👥 خیلی حرف می زنند، ⚡️اما من از زمان جنگ با او دوست هستم💞، هیچ کدام این حرف ها صحیح نیست❌. سید مجتبی یک #شهیدزنده است.»
💢بعد ادامه دادم: «سید با #سربازها خوب برخورد می کند. همه سربازها عاشق او هستند😍، اما برخی از #پرسنل از این کار خوششان نمی آید. سید به برخی از افراد #تذکر می دهد که کارشان را درست انجام دهند✅ اما خیلی ها خوششان نمی آید. بنابر این پشت سر سید حرف می زنند🚫 و ...»
💢آن مسئول یک به یک #سؤال می کرد و من با دلیل جواب سخنان او را می دادم. در پایان گفت: «خیلی از تو ممنونم😊. مشکل مرا حل کردی!» تعجب کردم😟. پرسیدم: «چه مشکلی؟!» نمی خواست جواب دهد اما با #اصرار من گفت
💢«برای #سید پرونده درست شده بود📑. قرار بود من پرونده را امضا کنم📝 و به تهران بفرستم. دیروز آخر وقت می خواستم امضا کنم، ⚡️اما گفتم بگذار فردا پرونده را #بخوانم بعد.»
💢دیشب در عالم خواب #شهیدمحلاتی، نماینده امام (ره) در #سپاه، را دیدم، ایشان فرمودند: «حضرت امام (ره) از تو راضی نیست!😔» من گفتم: «چرا؟!» گفتند: «این پرونده چیست که می خواهی امضا کنی⁉️»
💢من از خواب پریدم🗯. تنها پرونده ای که قرار بود امضا کنم همین پرونده #سیدمجتبی بود. برای همین شما را صدا کردم.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
به موبایل👆 #شهیدحاج_محمد_کیهانی پیام دادم.... جواب اومد پسرش هستم. پرسیدم چندتا خواهر برادری؟ کیها
1⃣0⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠زندگی نامه #شهید_محمد_کیهانی
🍃🌹در بیستمین روز از آذرماه سال ۱۳۵۷ در خانواده ای #مذهبی در شهر اندیمشک به دنیا آمد او پنجمین فرزند خانواده بود.
🍃🌹از دوران نوجوانی وارد مسجد حضرت ابالفضل (علیه السلام) شد و در #بسیج نوجوانان ثبت نام کرد، بعد از مدتی عضو کلاس #قاریان قرآن در مسجد امام رضا (علیه السلام) شد. و فعالیت های فرهنگی را آغاز نمود.
🍃🌹فعالیت شهید محمد کیهانی در بسیج و مسجد و کلاس قاریان قرآن مقدمه ای شد تا علاقمند به ادامه تحصیل در #حوزه_علمیه شود و چندین سال در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل گردد. و بعد از طی مراحل مقدماتی وارد حوزه علمیه قم شد و در این زمان بود که #معمم شد و مرحله جدیدی از فعالیت های فرهنگی تبلیغی ایشان شروع گشت.
🍃🌹در دوران طلبگی و در سن بیست سالگی #ازدواج کرد و ثمره این پیوند سه فرزند به نام های کمیل و مقداد و میثم است..
🍃🌹در مهرماه سال ۱۳۹۴ بود که با شدت گرفتن تعرضات تکفیری ها آرام و قرار نداشت تا اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها) او را به دفاع از خیمه اش فرا خواند..از محل کارش در #شهرداری اهواز وارد بسیج خوزستان شد و بعد از طی مراحل آموزشی به #سوریه اعزام شد.
🍃🌹در عملیات نبل و الزهرا بود که با سردارحاج علی محمدقربانی معروف به حاج قربان برخورد کرد و دوستیشان ادامه داشت تا اینکه حاج قربان جلوی چشمانش #بشهادت رسید و پر کشید.
🍃🌹از آن لحظه آرام و قرار برای شهادت نداشت. در دیدار با دوستان و پیام ها و تلفن ها التماس #دعای_شهادت داشت.. تا اینکه در هشتمین روز از آبان 1395 در منطقه ۳۰۰۰ #حلب توسط تک تیرانداز تکفیری ها آرام گرفت و دعوت حق را لبیک گفت.
🍃🌹طبق وصیتش با لباس رزم و در کنار فرمانده شهید دوران دفاع مقدس عزت الله حسین زاده و شهید امنیت و اقتدار مجتبی بابایی زاده در بهشت زهرای اندیمشک به خاک سپرده شد.
#شهید_محمد_کیهانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_سیدحمید_تقوی_فر🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣3⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✌️زندگینامه سردارتقوي فر✌️
🌷سردارتقوی فر در سال 1338 در یک خانواده #مذهبی در اهواز دیده به جهان گشود. با آغاز نهضت امامخمینی(ره) و #اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی به صف مبارزان مردمی پیوست.
🌷پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا وارد کمیته های انقلاب اسلامی شد. سپس به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز درآمد و دوره آموزشی عمومی سپاه را گذراند و بعد از آن در واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه مشغول خدمت شد.
🌷با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی، مسئول هماهنگی اطلاعات #سپاه_سوسنگرد شد. در سال 1361 به عنوان #فرمانده سپاه حمیدیه منصوب شد و از سال 1362 به مدت یک سال فرماندهی سپاه شادگان را از طرف فرماندهی منطقه 8 بر عهده گرفت. بعد از آن بنا به ضرورت جنگ تحمیلی وارد #قرارگاه_رمضان (ستاد جنگ های نامنظم سپاه ) در جنوب شد. در سال 1373 وارد دانشکده افسری (فرماندهی ـ ستاد) شد. در سال 1375 فرماندهی قرارگاه فجر رمضان در جنوب را به عهده گرفت تا در سال 1379 به قرارگاه مرکزی رمضان منتقل شد.
🌷در سال 1391 از سپاه بازنشسته و به سازمان #بسیج رفت. ایشان سرانجام در ششم دی ماه سال 1393 در منطقه عمومی سامرا- در شهر بلد - طی عملیات دفاع از حرمین #عسگریین به #شهادت رسید. مردم بلد به نشانه علاقه به این شهید، #یادمانی در محل شهادت ایشان ساختند تا نام و یاد فداکاریش از خاطر نرود. پدر ایشان، نصرالله تقویفر در سال 1362 در عملیات خیبر و برادر کوچکش در سال 1364 در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند. شهید تقویفر نیز در سال 1372 با انداختن نارنجک به خانهاش مورد سوء قصد قرار گرفت که به طور #معجزهآسایی از آن حادثه جان به در برد.
🌷شهیدانی همچون شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)، شهید مهدی زین الدین، شهید علی هاشمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید غیوراصلی و... از دوستان و همکاران ایشان در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند.
🌷شهید حاج حمید تقوی فر از پیشگامان #سپاه_بدر بود. پس از اشغال بخشی از عراق توسط گروه تروریستی #داعش با وجود بازنشسته بودن به عنوان #مشاور_نظامی به کمک مجاهدان و مردم عراق رفت. ایشان به دلیل تسلط به زبان #عربی و آشنایی به موقعیت جغرافیایی کشور عراق مورد استقبال مجاهدین عراقی قرار گرفت.
🌷سپاه پاسداران با آگاهی از #مهارت و #نفوذ ایشان در میان مردم عراق ایشان را به عنوان مستشار نظامی در عراق به کار گرفت.
🌷 در ایام #اربعین با توجه به اینکه مسیر پیاده روی زوار اربعین از میان #عشایر عبور می کرد ایشان با رایزنی با شیوخ قبایل منطقه، #امنیت زوار اباعبدالله(ع) را از مرز ایران تا عتبات عالیات و بالعکس تأمین کرد.
🌷وی با به عقب راندن گروهک تروریستی #داعش از سرزمین #کربلا به «جرف الصخر»در شمال غرب بغداد، حرامیان داعش را مشغول کرد تا زوار بتوانند به سلامت پیاده روی #اربعین را به پایان برسانند. عقب راندن داعشیان از #حله نیز از دیگر اقدامهای ایشان بود. شهید حاج حمید تقوی فر سرانجام در 6 دی ماه 1393 در دفاع از محور #سامرا به مولایش امیرالمؤمنین علیهالسلام پیوست.
#ابومريم
#سردارشهيد_حمید_تقوی_فر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📜فرازی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی... 🔸خواب دیدم خواب #کربلا را.حضرت از ضریح مبارک🕌 بی
3⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰علی، از همان اوایل کودکی، عشق❤️ وعلاقه فراوانی به شرکت در #روضهها و مراسم مذهبی ازخود نشان میداد و از آنجایی که پدر و مادر بزرگوارش، خود در خانواده ای #سنتی و معتقد به دین، و مذهب پویای شیعه تربیت شده بودند از بردن #علی به مراسمات مذهبی دریغ نمیورزیدند❌
🔰و این حرکت باعث میشد او بیش از پیش به روضهها ومراسمات #مذهبی علاقمند شود💞 لذا با همین اندیشه وتفکر💭 که معمولا سفارش #پیشوایان دین ماست رشد کرد و تربیت یافت.
🔰وی همزمان تحصیلات ابتدایی، راهنمایی ومتوسطه📚 را با موفقیت در شهر #ری به پایان رسانید و سپس در رشته کامپیوتر💻 در دانشگاه پذیرفته شد. همه این اتفاقات در کنار فعالیت های بی وقفه او در زمینه #خدمت به اهل بیت عصمت وطهارت(علیهمالسلام) اتفاق میافتاد.
🔰ایشان #بهترین مامن و ماوای خود را هیئتها، و عشق ورزیدن💖 به #شهدای بزرگوار و عشق بسیار بالا به سید الشهدا امام حسین (ع) و اهل بیت او و همچنین مجالس روضه و عزاداری🏴 برای اهل بیت به ویژه #حضرت_زهرای اطهر (س) میدانست.
🔰او هر زمان که در امورات زندگی با #مشکلی سخت و دشوار و یا لاینحل برخور میکرد😓 خویشتن و دیگران را به صبر و تحمل و سعه صدر و توسل به #سیدالشهدا(ع) و توکل بر خداوند🙏 جل جلاله و خواندن زیارت عاشورا📖 دعوت می کرد. معتقد بود #زیارت_عاشورا هر امر لا ینحلی را حل میکند👌 مگر آنکه مصلحت خداوند بر چیز دیگری قرار گرفته باشد.
🔰زیرا ذات مقدس #پروردگار مصلحت ما را درچیز دیگری میداند که این به نفع ماست. ولی اعتقاد به حرکت🚶 و تلاش در امور زندگی داشتند و #تنبلی را نکوهش میکردند. فردبسیار پرتلاشی بود. یکی از اعتقادات مستحکم او که همیشه ورد زبانش بود این بود که خرج کردن برای امام حسین (ع) #برکت زیادی دارد و جایگزینی برای آن نمیتوان پیدا کرد⛔️ منظور او از خرج کردن، #چند_بُعدی و چند وجهی بود. تلاش جسمانی و فیزیولوژیکی، رفتاری، گفتاری، #عمل_کردن به دستورات قرآن و اهل بیت، خرج کردن مادی و غیره بود.
#شهید_علی_امرایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ادمین نوشت
🌺دوستان سلام✋
از شما به خاطر اینکه همچنان همراهمون هستین، سپاسگزاریم🙏🌸
💢خاطرات بسیار زیادی از #شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم به خصوص شهدای شاخص🌷 در کانال گذاشته شده که میتونید با جستجوی #هشتگ اسم شهید، در کانال شهید نظرزاده، به خاطراتشون دسترسی پیدا کنید و مطالعه نمایید.
⭕️«به عنوان مثال: با جستجوی هشتگ #شهید_مهدی_باکری در کانال شهید نظرزاده، میتونید خاطرات شهید باکری رو مطالعه نمایید👌»
💢چند #نمونه از هشتگ اسم شهدا که در کانال میتونید جستجو نمایید👇
#شهید_براتعلی_نظرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
( #شهید_سیدمجتبی_علمدار)
#شهید_مهدی_باکری
#شهید_محمدابراهیم_همت
( #شهید_ابراهیم_همت)
#شهید_حسین_خرازی
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_محسن_حججی
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
( #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری)
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
( #شهید_محمدرضا_دهقان)
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#شهید_حسین_معز_غلامی
( #شهید_حسین_معزغلامی)
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌷و بیش از صد و پنجاه شهید دیگر🌷
💢چند نمونه از هشتگ های #شهدایی و #مذهبی که در کانال استفاده شده👇👇
#خاطرات_شهدا (1200 مورد)
#یاد_یاران (110 قسمت)
#طنز_جبهه (100 مورد)
#داستان_یک_تفحص (12 قسمت)
#این_ده_مرد (10 قسمت)
#روایت_آسمانے (9 قسمت)
#گامهای_عاشقی(6 قسمت)
#رفاقت_با_دوست_شهید( در 8 گام به همراه توضیح کامل)
#حجاب(بیش از 100 مورد)
#پرسش_پاسخ_مهدوی (117 قسمت)
#مجموعه_ایمان (57 قسمت)
#پیامبران و #مهدویت (75 قسمت)
#سفر_پرماجرا (61 قسمت)
#مبارزه_با_راحت_طلبی (16 قسمت)
#فایل_صوتی_شیطان_شناسی (51 قسمت)
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم (87 قسمت)
#استاد_اباذری (امام مهدی در قرآن) (16 قسمت)
#لذت_آغوش_خدا (بیش از 170 قسمت)
#مهندسی_فکر( 36 قسمت)
#فایل_صوتي_امام_زمان(104 قسمت)
#انتظار(9 قسمت)
#چرا_امام_زمان(13 قسمت)
#دولت_کریمه_امام_عصر(17 قسمت)
#شرایط_ظهور(17 قسمت)
#سبک_زندگی_منتظران(12 قسمت)
#وظایف_منتظران(10 قسمت)
#کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب
#سبک_زندگی_فراتر_از_آگاهی_و_ایمان(22 قسمت)
#کدامین_آیه_را_دروغ_می_پندارید؟ (8قسمت)
💢رمان👇👇
#اینک_شوڪران (شهید ایوب بلندی)
#اینک_شوڪران (شهید منوچهر مدق)
#راز_کانال_کمیل
#درحوالـےعطــرِیــاس
#نیمه_پنهان
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#مثل_هیچکس
#کتاب_عارفانه
#نخل_سوخته
#من_با_تو
⭕️برای دسترسی به این مطالب #هشتگ های بالا👆👆 رو در کانال جستجو نمایید.
♨️استفاده و کپی از #مطالب_کانال شهید نظرزاده در گروه ها و کانال های دیگه با ذکر #صلوات مانعی ندارد😊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh