eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#صُبح است و دلم در تپشِ لحظه‌ یِ دیدار باز این دل من گشته به امید #تو بیدار... #شهید_محمدحسین_مومنی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣3⃣1⃣ به یاد #شهید_مرتضی_مسیب_زاده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣3⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدحسین_مومنی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣3⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدحسین_مومنی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 🔻راوی: مادر شهید 🔰محمد حسین پسری بسیار و کم‌صحبت، صادق و خوش اخلاق بود👌 در تمام طول زندگی به یاد ندارم در هیچ‌گونه شرکت کند❌ و احترام زیادی به پدر و مادرش می‌ گذاشت✔️ 🔰بسیار به درس بود. در کنار درس📚 به کلاس‌های و کلاس‌های ورزشی🏋 علاقه داشت و آن را دنبال می‌کرد. وی سه جزء از قرآن کریم بود و در ورزش‌های پینگ پنگ🏓 و فوتبال مهارت بسیاری داشت. 🔰پسرم در خانواده‌ای به دنیا آمد. روحانیت جدای از ولایت فقیه نیست🚫 و مسئله از خردسالی در زندگی وی جریان داشت. طبیعتا در نوجوانی نیز رهرو راه ولایت فقیه شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸محمد حسین سال ۱۳۷۲📆 در خانواده‌ای مذهبی از اهالی و در شب ولادت حضرت زهرا(س)🎊 به دنیا آمد. 🔹2 ساله بود که به همراه خانواده به نقل مکان کرد و تا هنگام اعزام🚌 به ، در ایران🇮🇷 ساکن بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸محمد حسین سال ۱۳۷۲📆 در خانواده‌ای مذهبی از اهالی #کراچی_پاکستان و در شب ولادت حضرت زهرا(س)🎊 به دنیا
💢مادر شهید: در تاکید داشت که از امر به "معروف و نهی از منکر" غافل نشویم❌ 🔰ما همیشه یک زندگی و بی‌آلایش داشتیم و سعی کردیم حداقل اصلی‌ترین👌 مسائل و دین را رعایت کنیم. سعی کردم به فرزندانم👥 همین مسائل را آموزش دهم، که امیدوارم موفق بوده باشم😊 🔰محمدحسین علاقه خاصی به داشت. شهادت🌷 محمد برای من بسیار سنگین بود، روز‌ها و شب‌های🌙 اول شهادت بی‌قراری و گریه‌های من پایان نداشت😭 🔰یک شب که به خوابم آمد، گفت: می‌دانی با اشک‌هایی که می‌ریزی من چقدر عذاب می‌کشم⁉️ می‌دانی چقدر ناراحتم۷ که این‌قدر بی‌قراری😔؟ اگرچه دلتنگی‌های💔 من پایانی نخواهد داشت، ولی به خاطر بر شهادت و دوری💕 از او می‌کنم. (پاکستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢مادر شهید: در #وصیتنامه‌اش تاکید داشت که از امر به "معروف و نهی از منکر" غافل نشویم❌ 🔰ما همیشه یک
🍃رفتیم که شمـ🕯ـع ظلمت باشیم 🍁آغوش گشودیم💓 که در #تب باشیم 🍃گفتید #مدافع_حرم ، اما ما 🍁رفتیم که در #حصار_زینب(س) باشیم😍 #شهید_محمدحسین_مومنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃رفتیم که شمـ🕯ـع ظلمت باشیم 🍁آغوش گشودیم💓 که در #تب باشیم 🍃گفتید #مدافع_حرم ، اما ما 🍁رفتیم که در
5⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 💠آرزویش مفقودالاثر شدن بود 🔰پسرم به عنوان اعزام شد. اولین بار که به عنوان روحانی اعزام شد🚌 عملیاتی صورت نگرفت. وقتی به برگشت خیلی از این مساله ناراحت بود😔 به همین جهت گفت: «برای بار دوم به عنوان روحانی نمی‌روم🚷 چون نمی‌توانم آنجا باشم و نروم» 🔰ولی قسمت بود که نیز به عنوان روحانی برود. به نقل از دوستان و همرزمانش👥 این‌طور بود که چون اجازه رفتن نداشت⛔️ شب صورت خود را می‌پوشاند و همراه باقی همسنگران وارد عملیات می‌شود که با اصابت سه تیر💥 به سینه مجروح می‌شود و سپس به می‌رسد🌷 🔰پیکر محمدحسین و بنده همچنان چشم به راه هستم. مفقودالاثر بودن یکی از پسرم مانند پدربزرگ👤 و سه دایی‌اش بود. من هم تسلیم خواسته خدا و هستم. 🔰 را ۲ نفر از همرزمانش آوردند. او خیلی مواقع به جای دوستانی که باید دیده‌بانی می‌دادند بیدار می‌ماند. خیلی اتفاق افتاده که از غذای🍲 خودش به داده باشد. ✓شب‌زنده‌داری‌ها، که می‌خواند و کمک‌های داوطلبانه👌 برای امور گردان مواردی است که دوستانش نقل کرده‌اند. هر زمان یکی از همرزمانش به منزل ما می‌آیند🏘 از شهید را تعریف می‌کنند. (پاکستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢مادر شهید: در #وصیتنامه‌اش تاکید داشت که از امر به "معروف و نهی از منکر" غافل نشویم❌ 🔰ما همیشه یک
🍃❤️🍃❤️🍃❤️ چقدر سخت است... حال #عاشقی💖 که نمیداند معشوقش💞 نیز هوای #او را دارد یا نه⁉️ #شهید_محمدحسین_مومنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃❤️🍃❤️🍃❤️ چقدر سخت است... حال #عاشقی💖 که نمیداند معشوقش💞 نیز هوای #او را دارد یا نه⁉️ #شهید_محمد
0⃣9⃣0⃣1⃣ 🔻راوی: مادرشهید 🔰با شروع جنگ در ، پیش از او دوستان و آشنایان👥 عازم سوریه شدند. زمزمه‌های رفتن# محمدحسین و آماده کردن ما مدام در خانه شنیده می‌شد. اوایل مخالف⛔️ بودم؛ چرا که محمد حسین پسرم بود و دلبستگی💞 بیشتری نسبت به دیگر بچه‌ها به او داشتم. ولی در نهایت با اصرار و پافشاری محمد، من دادم و ایشان بار در سال ۹۴🗓 عازم سوریه شد. 🔰محمدحسین می‌توانست در قالب تیپ نیز به سوریه اعزام شود🚌 اما از طریق لشکر به جبهه رفت. نیت و هدف🎯 اصلی فرزندم بود که و حضور در هر یک از دو لشکر برایش تفاوتی نمی‌کرد❌ ولی چون به زبان فارسی مسلط بود، برای ارتباط برقرار کردن با همرزمان👥 خود در گروه احساس راحتی بیشتری می‌کرد. 🔰روز محمدحسین احساس غریبی داشتم؛ هم خوشحال و هم نگران💓 بودم؛ خوشحالی از این بابت که جوان برومندم برای از حرم بی بی🕌 می‌رفت و از سوی دیگر آنقدر بزرگ شده که خودش راه و غلط❌ را انتخاب کند. همچنین نگران از دوری، و اتفاقات دیگر بودم. فقط است که می‌تواند این‌گونه احساسات خود را مدیریت و کنترل کند. 🔰در مدت‌زمانی که ایران🇮🇷 بود به ما عکس‌ها و فیلم‌های را نشان می‌داد و از دوستان و همرزمانش می‌گفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh