eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
9هزار ویدیو
219 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
روی پای خدا_14.mp3
8.26M
14👣 💢 یعنی، یقین کنی هیچ کس بیشتر از خدا نسبت به تو مهربان نیست ... اونوقت از صمیم قلب، اختیارت و بدی دست خدا، تا برات تصمیم بگیره! 👆 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
این دیار تا همیشه به خنده‌ی شماست ✘نه ... پرنده نیستید آسمان پرنده‌ی🕊 شماست 🚩 غریبتر از فرزندان شهدای مدافع حرم ندیدم... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهید 💟حسن آقا هر موقع که روز های آخر هفته به محل می رفتند به بهانه ی جلسه #حلقه_صالحین💫 برای
💢بــــزرگ شــوم یـــادمـ💬 نــخواهـد رفت کـه... مرا در خواب بوسید و 😭 ⇜بــرای دینم ⇜بــرای کشورمـ🇮🇷 ⇜بــرای ام... 😭✋ 💕 💕 💢به یاد که از نعمت بی نصیبـــ هســتن😔 تا سایه پدر بالای سر ما باشه ... نازدانه 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌‌‌‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 2⃣5⃣ 📚📖حوالی ظهر بود که حسین اومد این طرف اروند حالش خیلی بد بود.دیگه
‌‌‌ 📚 📖قسمت 3⃣5⃣ 📚📖از بیمارستان اهواز همه‌ی مارو به فرودگاه فرستادن.یکی آه و ناله می کرد.یکی ذکر می گفت.یکی صحبت می کرد. خیلی طول کشید تا به فرودگاه رسیدیم اما اونجا زیاد معطل نشدیم. ما رو سریع سوار هواپیما کردن و به تهران فرستادن.۱ 🌷به همراه پدر و مادر برای دیدن حسین به تهران رفتیم.حدس می زدیم حال حسین خیلی وخیم باشه و چون مادر بیماری قلبی داشت تصمیم گرفتیم او رو به داخل بیمارستان نبریم.همونجا توی ماشین موند و با پدر رفتیم. 🌷مارو به اتاقی که مجروحین شیمیایی در اون بستری بودن راهنمایی کردن.حسین درون محفظه ای شیشه ای روی تخت خوابیده بود. سرو صورتش بخاطر مواد شیمیایی تموم سوخته بود.دیگه توان و رمقی براش نمونده بود. فقط تونست با اشاره سلام وعلیکی بکنه. و محبتش رو با برق چشمای نیمه بازش به ما برسونه. 🌹🕊بعد از ملاقات انگار سبک شده و رهاشده از زندان جسم خستش بال های نیمه جونش رو باز کرد و برای همیشه پر کشید تا آسمونی باشه.انگار همون چند لحظه روهم بخاطر دیدن ما صبر کرده بود. و حسین به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید.🕊🌹 🌷نمی تونستیم به مادر خبر بدیم. وقتی از بیمارستان بیرون اومدیم به او گفتم:حسین رو برای درمان به خارج از کشور فرستادن و قرار شد به کرمان برگرده. من و پدر برای پیگیری کارهای حسین در تهران موندیم در واقع می خواستیم بمونیم تا پیکر لاله ی پرپرمون رو به کرمان برگردونیم.۲ ✔️راویان:۱-حاج اکبر رضایی ۲-پدر شهید،محمدعلی ومحمدهادی یوسف اللهی. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‌ ‌‌‌ 📚 📖قسمت 4⃣5⃣ 📚📖یه ماه می شد که حسین رو ندیده بودم.وقتی خبر شهادتش رو شنیدم حالم دگرگون شد.نمیدونم از خونه تا ستاد معراج رو چطوری رفتم. می خواستم هر طور شده برای آخرین بار ببینمش. ❌سربازی که جلوی در ستاد بود نگذاشت برم داخل.بی اختیار همونجا نشستم و زدم زیر گریه.حالم دست خودم نبود.سرباز که دید خیلی بی تابی میکنم دلش به رحم اومد و من رو به داخل راه داد. در یه کانتینر رو باز کرد. ✨چند تابوت روی هم چیده شده بود. با کمک هم تابوت حسین رو پایین گذاشتیم. در تابوت بسته بود.سعی کردم با دست بازش کنم. سرباز نگران گفت:این کارو نکن برام مسئولیت داره.با گریه التماس کردم و خواستم اجازه بده صورت حسین رو ببینم. ✅همچنان سعی می کردم تا با دستام در تابوت رو باز کنم اما نمی شد. حدود نیم ساعت همونجا نشسته بودم و گریه می کردم که تا دیدم اون سرباز دوباره اومد. رفته بود وسیله‌ای بیاره تا در تابوت رو باز کنه.چراغی هم روشن کرد تا من بتونم بهتر ببینم.چشمم که به صورت حسین افتاد آرامش عجیبی گرفتم با این حال نتونستم از جام بلند بشم. ✳️سرباز کمکم کرد وزیر بغلم رو گرفت تا از کانتینر بیرون اومدم. ساعتای دونیمه شب به خونه برگشتم.نمیدونم کی خوابم برد.توی خواب دیدم حسین وارد خونه شد باهمون لبخند همیشگی اش.گفت:خیلی نا آرامی می کنی.مگه چی شده؟ مگه خودتون دنبال این چیزا نبودین.حالا که ما رفتیم حسادت می کنین. خواستم چیزی بپرسم که از خواب بیدار شدم.۱ 🌟نمی دونستم حسین شهید شده چون اون زمان مجروح بودم.رادیو اسامی تعدادی از شهدا رو اعلام کرد. دقت کردم اسم حسین رو هم شنیدم،قرار بود از مقابل بیمارستان کرمان تشییع کنن.سریع سوار موتور سه چرخ شدم و خودم رو به محل رسوندم.جمعیت زیادی اونجا بود.مقابل بیمارستان پلاکاردی زده بودن که جمله ای از حسین روش نوشته شده بود. 🚫کنار پلاکارد یه خانم بد حجاب با سرو وضع نا مناسب ایستاده بود و می خواست ببینه چه خبره.با دیدنش یاد ناراحتی های حسین افتادم که چقدر از مفاسد جامعه رنج می برد.دلم گرفت و بغضم ترکید.۲ ✔️راویان:۱-محمدرضا مهدی زاده ۲-تاجعلی آقا مولایی ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Pouya-Bayati-Hemmat.mp3
9.22M
😍😍 💠انتشار به مناسبت سالروز شهادت 😍 🎙پویا بیاتی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
★خدا به قشنگت کشید سرمه ی خـ❣ـون ★و قتلگاه عروجتـ🕊 ★تو در بهشت🌸 خدا هم "بدون سر" هستی ★امیر دلیر دشت جنون...‏⠀ ‏⠀ ‏⠀ ‏⠀‏⠀ ‏📜بخشی از وصیتنامه شهید: ✍از طرف من به بگویید: چشم شهیدان🌷 و تبلور خونشان به شما دوخته است، به پا خیزید و را و خود را دریابید✊ ✍پدر و مادرعزیزم! من زندگی را دارم، ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم✘ و خویشتن را گم و فراموش کنم. "علی وار" زیستن و علی وار شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم♥️ 🌷۱۷ اسفند سالروز به رسیدن سردار خیبر، شهید بی سر، حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) گرامی باد. 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🎈گویند هر عصر بابای مهربان است 🎀روز پدر مبارک، 😍 🎈صلی الله علیک 🎀ظهور وجود مقدس علی (ع) بر شما مبارک باد🌺🍃 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺پدیدار از شد عالم   ↵خوشا عالمـ🌍 ↵خوشا و ↵خوشا من😍 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh