eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
221 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
13960817001190.mp3
زمان: حجم: 1.89M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه یونس✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آسمونی شدن🕊 نه بال میخواد و نه پر✘ دلی♥️ میخواد به وسعت خود آسمون آسمونی بال پرواز نداشتند تنها به ندای دلشون گفتند و پریدند 🌷🌷🌷🌷 همه ی ما باید آماده رفتن شویم وچه زیباست این رفتن همراه با باشد🌺 🌷شهدای ۲۱ فروردین ۹۵🌷 🥀 🥀 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠اعتقاد شهید صیادشیرازی به ولایتِ امام خامنه‌ای (مدظله العالی). 🔹یڪ روز صبح رفته بودم به ملاقاتِ #ا
آنان که طعم را چشیدہ اند شهـادت🌷 را نیز چون زندگی شیرین می دانند ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۲۳ ◻️محل ولادت: شهرستان درگز_خراسان رضوی ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۷۸/۰۱/۲۱ ◻️محل شهادت: تهران در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش🏘 واقع در تهران و در برابر دیدگان کشته شد.  در مراسمی با حضور سید علی خامنه ای♥️ و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا راهی خانه ابدی خود شد🌷 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز بی قراری ها باز تنهایی ها👤 باز جای خالی ًثانیه ها بوی دلتنگی💔 میدهد (عج) تـو نظر کن بر حال دل ما در این پنج شنبه ای که روز تـوست آقایـم، به حق شهیــدان🌷 اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج 💔 هدیه به روح پاک و معطر شهـدا 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
@SHOHADA_102وقتی دلم از زمونه.mp3
زمان: حجم: 6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه میام تو 🌷میشینم 🍂یکی یکی رد میشم از عکس شما رو میبینم 🌾از درد دوری شما💕 یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭 🍂خسته شدم 😭 از این دور و زمونه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همیشه با #وضو بود موقع شهادتش🌷 هم با وضو بود دقایقی قبل از #شهادتش وضو گرفت و رو به من گفت: " ان ش
🔘محمودرضا، خیلی به ارادت داشت. انتظارِ محمود، یه انتظار واقعی بود👌 ↽واقعا امام زمانش رو داشت ↽واقعا داشت سعی میکرد باشه ↽واقعا فرمایشات حضرت آقا و اطاعت از دستوراتشون رو در راستای و تمرینی برای ظهور میدید✔️ ✍پ ن: امام صادق عليه السلام 💢كسى كه مايل است جزء حضرت مهدى(عج) قرار گيرد بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با و اخلاق نيكو توأم گردد. 📚بحارالأنوار، ج 52، ص 140 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⛅ طرح| سپهبد : عشق به (عج)، عشق به خداست. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روایت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید_مهدی_باکری 💢فرماندهی در جنگ ما #امامت بود نه هدایت.... #آق
(عج) 🔸شهید مهدی باکری در مرحله مقدمات ، رزمندگان را برای نبردی مردانه👌 و عارفانه دعوت کرد. این شهید در شب عملیات گرفت و همه گردان‌ها را یک یک از زیر قرآن📖 عبور داده و توصیه فرمود: 🔹«برادران! خدا را از یاد نبرید نام (عج) را زمزمه کنید. دعا کنید که کار ما برای خدا♥️ باشد. از پشت بی‌سیم📞 نیز همه را به ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشویق نمود». 🔸در اولین عملیات بدر موفق به شکستن خط دشمن شد، در مرحله دوم عملیات هم خسارات و شکست⚡️ سنگینی به دشمن وارد کردند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_هشتم 8⃣ 🔮وقتی من خواستم برگر
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 9⃣ 🔮ادامه دادم: من تصمیم گرفته ام با مصطفی ازدواج کنم، عقدم هم پس فردا پیش امام است. فقط خودم مانده بودم این شجاعت را از کجا آورده ام🤭 مصطفی اصلا نمی دانست من دارم چنین کاری می کنم. خیلی عصبانی شد. بلند شد با داد و فریاد و برای اولین بار می خواست مرا بزند که پدرم دخالت کرد و خیلی آرام پرسید: عقد شما با کی؟ 🔮گفتم : ، من خیلی سعی کردم شما را قانع کنم، ولی نشد. مصطفی به من گفت دیگر نتیجه ای ندارد و خودش هم می خواست برود مسافرت🚗 پدرم به حرف هایم گوش داد و همان طور آرام گفت: من همیشه هر چه خواسته اید فراهم کرده ام. ولی من می بینم این مرد برای شما مناسب نیست❌ او شبيه ما نیست، فامیلش را نمی شناسیم. من برای حفظ شما نمی خواهم این کار انجام شود. 🔮گفتم: به هر حال من را گرفته ام می روم. امام موسی صدر هم اجازه داده اند. ایشان حاكم شرع است و می تواند ولیّ من باشد. بابا دید، دیگر مسئله جدی است. گفت: حالا چرا پس فردا⁉️ ما آبرو داریم. گفتم: اما تصمیممان را گرفته ایم. باید پس فردا باشد. البته من به امام موسی صدر هم گفته ام که می خواهم عقد خانه باشد نه جای دیگر. 🔮اگر شما بدهيد و سايه تان روی سر ما باشد من خیلی خوش حال ترم. بابا گفت: آخر شما باید داشته باشید. گفتم: من آمادگی دارم، کاملا👌 نمی دانم این همه قاطعیت و شجاعت را از کجا آورده بودم. من داشتم از همه امور اعتباری، از چیزهایی که برای همه مهم ترین بود می گذشتم. البته آن موقع نمی فهمیدم، اصلا وارستگی انجام چنین کاری را هم نداشتم. فقط می دیدم که بزرگ است، لطیف است و عاشق اهل بیت♥️ است و من هم به همه این ها عشق می ورزیدم 🔮بابا گفت: خب اگر خواست شما این است حرفی نیست. من مانع نمی شوم. باورم نمی شد به این سادگی قبول کرده باشد. حالا چه طور باید به مصطفی خبر می دادم😥 نکند مجبور شود از حرفش برگردد! تا پس فردا پدرش پشیمان شود! مصطفی کجاست، این طرف و آن طرف. شهر و دهات را گشت تا بالاخره را پیدا کرد. گفت: فردا عقد است، پدرم کوتاه آمد. مصطفی باورش نمی شد، مگر خودش باورش می شد؟ ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh