📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣5⃣#قسمت_پنجاه_ونهم
💢#شام با تو چه خواهد کرد⁉️
''شام '' ى که از #ابتدا مقر حکومت بنى امیه بوده است... و بر تمام منابر، هر صبح و ظهر و شام ، #علیه على خطبه خوانده اند و به او #ناسزا گفته اند،
''شام '' ى که #مردمش دست پرورده #یزید و #معاویه اند،... ''شامى '' ى که #نطفه اش را به #دشمنى با #اهلبیت بسته اند، با تو چه خواهد کرد؟!
🖤چهار ساعت، این کاروان #خسته و #مجروح و #ستم_کشیده را بر '' دروازه جیران'' نگاه مى دارند... تا شهر را براى #جشن این پیروزى بزرگ مهیا کنند....
به نحوى که دروازه از این پس به خاطر این معطلى چند ساعته ،⏰ '' #دروازه_ساعات'' نام مى گیرد.
پیش از رسیدن به شام ، تو خودت را به #شمر مى رسانى و مى گویى : بیا و یک #مردانگى در #عمرت بکن.
💢شمر مى گوید:
_باشد، هر خواهشى که کنى برآورده است. با تعجب و تردید مى گویى :
_نگاه نامحرمان، #دختران و زنان آل الله را آزار مى دهد. ما را از دروازه اى وارد شام کن که #خلوت_تر باشد و چشمهاى کمترى نگران کاروانشود.شمر#پوزخندى مى زند و مى گوید:_عجب ! نگاهها آزارتان مى دهد. پس از #شلوغترین دروازه شهر وارد مى شویم ؛
جیران!و براى اینکه دلت 💕را بیشتر بسوزاند، اضافه مى کند:
🖤_یک خاصیت دیگر هم این دروازه دارد. #فاصله اش با دارالاماره بیشتر است و #مردم_بیشترى در شهر مى توانند #تماشایتان کنند.کاروان در #پشت_دروازه ایستاده است... و تو به #سرپرستى و #دلدارى کودکانى مشغولى... که زنى پرس و جو کنان خودش را به تو مى رساند، پسر جوانى که همراه اوست ، کمى دورتر مى ایستد... و زن که به کنیزان مى ماند، به تو سلام مى کند و مى گوید:
💢_من اسمم '' زینبه'' است. آمده ام براى #خانمم خبر ببرم . شهر شلوغ است و ما نمى دانیم چرا. گفتند کاروانى از اسرا در راه است. آمده ام بپرسم که شما کیستید و در کدام جنگ اسیر شده اید.
تو سؤ ال مى کنى:_خانم شما کیست ؟
کنیز مى گوید:_اسمش؛ #حمیده است از طایفه بنى هاشم. و به جوان اشاره مى کند: _آن جوان هم پسر اوست. اسمش #سعد است سعد، قدرى نزدیکتر مى آید تا حرفها را بهتر بشنود.
🖤تو مى گویى :
_✨حمیده را مى شناسم. سلام مرا به او برسان و بگو من زینبم، دختر امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب. و آن سرها که بر نیزه است ، سر برادران و برادرزادگان و عزیزان من است . بگو که...پیش از آنکه کلام تو به پایان برسد،... کنیز از شنیدن خبر، بى هوش بر زمین مى افتد.سر بلند مى کنى، جوان را مى بینى که #گریان و #برسرزنان مى گریزد.به زحمت از مرکب فرود مى آیى...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
☁️به تصویر #زیبای 🌸تــــ💥ــو نگاه می کنم و مهربانی ات ،
که حتی از #پشت قاب شیشه ای
هم به من لبخند☺️ می زند...
☁️دلتنگی ات💔
رودخانه🌊 ای ست که به #دریا نمی رسد...!
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#شبــــون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
زمزمه | تو که رفتی،هوای خونمون مه شد - سیدرضا نریمانی.mp3
7.01M
🎧 #مداحی_شهدایی
#مدافعان_حرم
#سید_رضا_نریمانی 🎤
🔹تو که رفتی، هوای خونمون مه شد
🔸تو که رفتی، گلای آرزوم له شده
🍃🌹🍃🌹
@bidariymelat
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌺ای حضرت #حاضری که ناپیدایی
🌱غایب شده از زشتی و نازیبایی
🌺شرمنده که جای آمدن،#میگوییم
🌱آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی
#صبحم_به_نام_تـــــو🌻
🌾تعجیل در فرج صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼آسمان بود 🌫
و بالی #برای پرواز ؛🕊
آسمان هنوز هم هست
و باری سنگین ...
☘چنانکه #یارایِ پریدن نیست
پس نظاره میکنیم اهالی آسمان را ...
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺🌱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
4_5895454968722228690.mp3
2.5M
♨️حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان (عج)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
➖°•{سرداررشیداسلام #شهید #جبار_دریساوی🌹🍃}•° ➖نام پدر: حسن ➖محل تولد: اهواز ➖تاریخ تولد: ۴۶/۱۰/۷ ➖تار
#خاطرات_شهید🌷
🌲به عشق 💕حضرت زینب
○باردومی که #میخواست به سوریه برود خیلی ناراحت بودم میگفتم یکبار رفتیدکافی است برای چه دوباره می روید، کنارم #نشست وگفت اگرمابه سوریه نرویم چه کسی میخواهدبه نیروهای مردمی سوریه کمک کند⁉️
🌳 مردمی که #مظلومندوزیربارحملات تکفیری ها، له میشوند، کسی نیست آنهارایاری رساند، من به خاطراسلام میروم تااجازه ندهم حضرت زینب یک باردیگر به اسارت دربیاید، بااین حرف هامرا #متقاعدکردند بااینکه مدام گریه می کردم ولی دربرابر حضرت زینب تسلیم شدم وراضی هستم به #رضای خدا.
🌲○دخترشهیددرادامه #عنوان میکند:
بعدازشنیدن #خبرشهادت پدرجزخنده کاری نمیتوانستم بکنم زیراهرکسی آرزوی شهادت راداردو واقعاخوشحال بودم که پدرم #شهیدشده چون لیاقتش راداشت زیرااین فیض عظیم نصیب هرکسی نمیشود.🍁
✍راوی:دخترشهید
#شهید_جبار_دریساوی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page356.mp3
929.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نور✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_پنجاه_وششم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنگر💥
☔️ڪاشازصبح🌤ڪهبیدار#میشدیم؛
دائمادرنظرداشتیمڪه#تحتنظریم..!
•| علامهطباطبایی|•
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh