eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
221 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
1_13752211.mp3
زمان: حجم: 3.52M
👆👆👆 🎙واعظ: حاج آقا ○جعفرآقا مجتهدی و امام زمان (عج) 👈سی امام زمان در هر برهه زمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 مثل یک شعر... مرا تنگ در آغوش بگیر که هوای غزلم سخت شبیه تن توست.. 😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 52 استاد پناهیان؛ خدمت زندانیان محترم رسیدم در یکی از زندانهای کشو
❣﷽❣ 53 سر نماز فقط *عبد* خدا بشیم استاد پناهیان: یکنفر اومد پیش اقا *امام رضا (ع)* عرضه داشت؛ آقا یه خواسته ای دارم ، مدتی دعا میکنم مستجاب نمیشه . شما یه فکری برای من کنید . آقا فرمودند : من ضمانت کنم دعات مستجاب میشه ، قبوله؟ بزرگواران من از شما بپرسم ؛ شما یه حاجتی دارید *امام رضا (ع)* ضمانت کنه مستجاب میشه ، قبول دارید؟ 🔶🌺 اون آقا هم مثل شما همینجور عرضه داشت . اقاجون ، بله ...خیالم راحت میشه . *اقا امام رضا* میدونید چی فرمودند ؟ 🌺🔷 فرمودند خدای *امام رضا* ضمانت کرده مستجاب میکنه ، قبول نمیکنی ؟ 🔴🔴 میخوای ، حرف منو به عنوان ضمانت ببری ؟ فرموده "ادعونی استجب لکم "خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه ؛ چه تقوایی بالاتراز نماز خوندن که دستور اول خداست ؟ ونماز تر تمیز خوندن هست . این صحبت رو که در جمع زندانیان کردم صورتشون گل انداخت اماده شدن نماز بعدی بگن ، خدایا بیخیال ... که ما تو زندانیم . یا بیرون زندان فعلا ... *عبد* توهستیم. *الله اکبر* گفتم : اقای رییس زندان شمام میشه وقتی سر نماز می ایستی یادت بره رییس زندانی ؟ ❌❗ کی میخوان ورت دارن ؟کی میخوان نگرت دارن ؟ کی میخوای حقوق بگیری ؟ کی میخوای بری خونه ؟ دیدم روحانی جمع شونم نشسته بودکه میومد ظهرها برای نماز ، بهشون گفتم . حاج اقا عذر میخوام ... میشه سرنماز یادت بره خانم چی گفتن بخرید؟ همه چی یادتون بره ؟ 🔷🔴 *فقط خدا* رو در نظر بگیرید. بگویید که *خدا* من فقط ، *عبد* تو هستم ..... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 وقتی صدای اذان رو می‌شنید، دست از غذا خوردن می‌کشید و می‌رفت نماز بخونه. بهش اصرار می‌کردیم و می‌گفتیم: غذات سرد میشه، تمومش کن، بعد برو نمازت رو بخون. اما محمود می‌گفت: اگه نروم نماز بخونم، غذای روحم سرد میشه... #سردار_شهید_محمود_شهبازی🌷 📚منبع: کتاب محراب عشق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو همیشه فاتح بودی... حتی شکست هایت هم پیروزی بود. حتی مردنت، باختن از جانت ، فتح الفتوح بود. لبخندت چه سخره گرفته بود رقابتهای دنیایی را قهرمان.. لبخندت را عشق است 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (4) 🌹شهیدی که قرض های تفحص کننده خود را ادا کرد🌹 #شهید_سید_مرتضی_دادگر🕊 🔻بخش
🌷 ☜ (4) 🌹شهیدی که قرض های تفحص کننده خود را ادا کرد🌹 🕊 🔻بخش دوم قبل از حرکت با منزل تماس📞 گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم👂 که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای 💼 به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند😓...  با ناراحتی به شهدا برگشتم😔 و در حسینیه با شهیدی🕊 که امروز شده بود به راز و نیاز پرداختم...  "این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از در تهران بریدیم... راضی نشوید❌ به خاطر مسائل مادی💵 شرمنده ی خانواده مان شویم...". گفتم و گریه کردم😢...  دو ساعت⏰ راه تا اهواز را مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید...بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» وارد خانه🏡 که شدم با خوشحالی😀 به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی در🚪  خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی 💵 به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم... هر چه فکرکردم🤔، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده👌... لباسم👕 را عوض کردم و با پول ها راهی شدم🚶.. به 🍖 رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازم که در جواب شنیدم: بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است✔️... به فروشی🍒 رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پرداخت کرده است✅...  ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 1⃣1⃣ 💠 زود می آمد و دیر میرفت 📌خاطره ای از #شهید_علی_صیادشیرازی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃
🌷 #یاد_یاران 2⃣1⃣ 💠 یا فردا پاک میشود یا خاک میشود 📌خاطره ای از #شهید_مجید_قربانخانی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💞سلام مہدی جان💞 🍃🌸توصیف قشنگی است دراین عالم هستی 🌸🍃تـو عـرش بَـرینی ومن از فـرش زمیـنم 🍃🌸آوارہ نہ در حسرت دیـدار تـو بی شک 🌸🍃ویـرانہ ی ویـرانہ ی، ویـرانہ تـرینـم ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃🌺 ❣شـــ🌹ــهـادت داستان ماندگاریِ آنانے است که دانستند دنــیا جای مانــــدن نیست... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
و عمق عشـق ، هیچــــوقت فهمیده نمے شود، مگر در زمانِ فـراق ... و افســـوس ، نمےرسد بہ خداحافظے ، زبان از بُغـض ... خوشا بہ حال شما ڪہ مسافـر آسمانی...❤️ #شهید_جهاد_مغنیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷 #شهید_جهاد_مغنیه #شهید_لبنانی_مدافع_حرم 🌷☘🌷☘ 💠وقتی دل جهاد گرفت . . . ! 🔸جشن ت
7⃣3⃣1⃣ 🌷 🌀 دیدار در مشهد 🌀 🌷 🔸بنی فاطمه گفت دفعه اولی که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شدند، آمدند کنارم. 🔹او چهره مرا از جلسات که دیده بود می‌شناخت و به خاطر علاقه اش به اهل بیت و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های مرا دیده و شنیده بود. 🔸آن دیدار خیلی به طول نیانجامید. یادم می ‌آید که موقع رفتن از من خواست حتما سفری به داشته باشم. می‌گفت جوانان لبنانی بسیار به ایرانی ها علاقمندند به خصوص نسبت به حزب الهی ها. 🔹این دیدار گذشت تا اینکه او برای آخرین بار حدودا دو ماه مانده بود به شروع ماه به ایران آمده بود. یکی از دوستانش که می دانست من در فلان تاریخ در خواهم بود هماهنگ کرده بودند که همدیگر را ببینیم. 🔸آن شب ما از ساعت حدودا 2 بامداد تا اذان در حرم بودیم و صحبت‌ کردیم. 🔹در آن دیدار بود که جهاد از ارادتش به مقام معظم و سید حسن برایم حرف زد و دائم می‌گفت می خواهم با مبارزه کنم. 🔸از سبک عزاداری های ما خوشش می‌آمد و بسیار با ارادت نسبت به (ع) صحبت می‌کرد. می‌گفت اگر بشود حتما برای محرم به ایران می‌آیم. 🔹می‌گفت از مداحی محمود خوشم می‌آید و مداحی «اللهم الرزقنا شهادت» را که من خوانده بودم برایش جذاب بود. 🔸شاید به نظر اغراق بیاید و اینکه حالا چون شده این حرف را می زنم ولی باور کنید ذره ای از حرف‌های جهاد نبود و به راستی او لایق بود. 🔺 :(سیدمجید بنی فاطمه) ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 خوابی که مادر بزرگ شهید مغنیه بعد از شهادت نوه اش دید: 💠 ایشان چند روز پس از شهادت جهاد خوابی می بیند که جهاد او را را به نماز و به ویژه نماز صبح وصیت می کند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh