💌#شھیدانہ
✍تقلب
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه....حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه...
خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست...
خوشابحالت رفیق نابم.
🌹#شهید_حمید_سیاهکالیمرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍️ بوسیدن دست پدر و مادر
▫️برای دیدن پدر و مادر میرفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکریام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم میآورند. من هم گفتم ان شاءالله.
📚 دستنوشتهشهیدمحسنحججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانه
✍اهميـــــت به نماز اول وقت
در حال حركت به سمت سوريه موقع اذان مغرب و اعشا به هم رزماش گفته بود كه به راننده بگن با ايسته؛
بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جايى براي نماز خوندن پيدا نميشه و نيم ساعت بعد به مقصد ميرسيم
و شهيد شاليكار در جواب به آنها گفت من يك سال مراقبت كردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدين كه من نماز اول وقتمو از دست دادم😞
و خيلي ناراحت و نگران بود و سرش را به شيشه ى اتوبوس خم كرد و اشك از چشم هايش جارى شد...😭
🌹#سردار_شهید_حاج_محمد_شاليكار
🦋#نماز_اول_وقت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍️ مبلمان
▫️روزی که جهیزیه عروس خانم را آوردند (پدر و مادر ایشان زحمت کشیده برای ایشان وسایل و لوازم تهیه کرده بودند) برای ایشان مبلمان نیز تهیه کرده بودند. ایشان قبول نکردند و حتی گفته بودند: اگر بیاورید من بر میگردانم. بعد خانواده عروس از ما خواسته بودند که ایشان را راضی کنیم. چون آنها زحمت کشیده، پولی داده بودند و مبلمان گرفته بودند. ایشان قبول نکردند و برگرداندند و میگفتند نه من گفتم که اولاً من از شما جهیزیهای نمیخواهم و اگر خواستید زحمت بکشید، حداقل لوازم اولیه زندگی برای من کافی است و خودتان را به زحمت نیندازید.
📚 کنگره سرداران و شهدای استانهای خراسان
🌹#شهید_حسن_آقاسیزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍️ کت و شلوار شهادت
▫️کت و شلوار دامادیاش را خیلی دوست داشت. تمیز و نو در کمد نگه داشته بود. به بچههای سپاه میگفت: برای این که اسراف نشود، هر کدام از شما خواستید داماد شوید، از کت و شلوار من استفاده کنید. این لباس ارثیه من برای شماست. کت و شلوار دامادی محمد حسن، وقف بچههای سپاه شده بود و دست به دست میچرخید. هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند، برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند. جالبتر آنکه، هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛ به شهادت میرسید!
📚 راوی: فاطمه فخار همسر شهید
🌹#شهید_محمدحسن_فایده
🌱#از_شھدا_بیاموزیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍تقلب
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه....حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه...
خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست...
خوشابحالت رفیق نابم.
#شهید_حمید_سیاهکالیمرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍روایتگری یاد وخاطره شهدا
فرهاد راوی جنگ دفاع مقدس بود،یک ماه مانده به اینکه سال کهنه جای خود را به سال نو دهد فرهاد راهی #سرزمینهاینور می شد و از رشادت های جوانان و نوجوانانی میگفت که شاید هیچ کدام از آن ها را ندیده بود...
به من همیشه میگفت : من تو و محمد و همه زندگی ام رو از همین #شهدا گرفتم و این تنها خدمتیه که من براشون انجام میدم،که با #روایتگری یاد و خاطره شهدا رو زنده نگه میدارم...
شرط اولیه ازدواجمان هم همین بود که در این مسیر همراهش باشم ، نه اینکه مانع باشم و من در همه سفر ها همراهش بودم.
📚راوی:همسرشهید
🌹#شهید_فرهاد_خوشهبر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍تقویت نقاط مثبت
🍃همیشه خوبیهای افراد را در جمع میگفت؛
مثلا اگر کسی چندین ایراد داشت اما یک کار خوب نصفنیمہ انجام میداد، همان مورد را درجمع اشاره میکرد. همیشہ مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچهها بود.
🌹#شھید_نیّرے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌 #شھیدانہ
یڪبارڪہجلوےدوستانمقیافہ
گرفتہبودم😌
ابراهیمڪنارمآمد
وآرامگفت:
نعمتےڪہخداوندبہتو
دادهبہرخدیگراننڪش..!
🌹↵شَھیـدابـراهـیـمهــادی••
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
🍃هر وقت می دید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت: #صلوات بفرست!
یا به هر طریقی بحث را عوض می کرد...
🍃هیچ گاه ازکسی بد نمی گفت، مگر به قصد اصلاح کردن...
🍃هیچ وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمی پوشید...
🍃بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که علت را سؤال می کردیم می گفت:"برای نفس آدم این کارها لازمه".
🌹#شهیدابراهیم_هادی
📚سلام بر ابراهیم صفحه ١٨٠
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
شهید مهدی باڪری🌷
🌀بعد از عملیات خیبر فرماندهان را بردند زیارت #امام_رضا علیه السلام . وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم. برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان.
⚡️مهدی حال همیشگی را نداشت. گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواستهای که این چنین شدهای؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمیگفت. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمیتوانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد».
💥عجیب بود. قبلا هر وقت حرف از شهادت میشد، میگفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟
اما دیگر انقطاعی شده بود. امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.
#همه_خادم_الرضاییم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
🔹اگر دو چیز را رعایت بکنی،
خدا #شهادت را نصیبت می کند.
یکی پر تلاش باش و دوم مخلص!
این دو تا را درست انجام بدی
خدا شهادت را هم نصیبت می کند.
#شهید_حسن_باقری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh