تصویر پیش رو👆 متعلق به کامیونی ست که در آن 26 بسیجی حضور داشتند. این کامیون در عملیات «دفاع سراسری» مورد اصابت توپ مستقیم قرار گرفت و از این 26 نفر تنها 5 نفر که از سادات بودند به شرف شهادت نایل آمدند و به شهدای «خمسه سادات» معروف شدند و در سه راه کوشک اهالی اهواز برای این شهدا یاد بودی ساختهاند.
این پنج شهید یعنی سید صاحب محمدی، سید علیرضا جوزی، سید داود طباطبایی، سید حسین حسینی، سید داود موسوی، از جمع بسیجیان گردان الزهرا(س) لشکر 10 سیدالشهدا(ع) بودند که به عنوان شهدای شاخص و از بین 200 شهید در منطقه عملیاتی سهراهی کوشک، در تاریخ اول مردادماه سال 67، مقارن با سحرگاه عید قربان و در آخرین روزهای دوران دفاع مقدس پس از قبول قطعنامه 598 سازمان ملل توسط ایران، به شهادت رسیدند.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد
🌷عید فرخنده ی نورانی قربان آمد
🌷حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
🌷رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد
🌹 #عید_قربان بر همگان مبارک باد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نگاهی به عید قربان - رهبر معظم انقلاب.mp3
زمان:
حجم:
2.72M
♨️نگاهی به #عید_قربان
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤مقام معظم رهبری
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴 بیداری ملت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید عبدالکریم اصل غوابش 🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊⚘هُـــــــــــوَالشَــــــــهید🕊⚘
⏪به مناسبت سالروز شهادت
🕊شهید_عبدالکریم_اصل_غوابش
🕊تاریخ تولد : ٢۵ دی ۱٣۴٨
🕊تاریخ شهادت : ۱٩ تیر ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : تدمر_سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
💠شلوغیِ دنیا، گرد میشود بر دل مینشیند و ارام ارام تار میکند👀 چشم های وجودت را... میان این شلوغی ها تنها غوغای اهل معرفت است که میشود همان تافته ی جدا بافته؛ آنچنان سیاهی هارا از وجودت میزداید که گویی چشم هایت دید تازه ای یافته اند!
💠عبدالکریم همان اهل معرفت بود؛ جوانی رشید که تبسم همیشگی اش جان میبخشید امیدت را، میشد مردانگی را در 👀چشم هایش دید زمانی که در اوج💥 جوانی چشم بر تعلقاتش بست و دل سپرد به جبهه و جنگ....
💠اصلا خود به تنهایی معلم آموختن عشق بود! تمامی قدم هایش در جاده ی زندگی را نذر رضای خدا کرده بود📢 صدای اذان را که میشنید به سوی خالقش میرفت و عاشقانه به جا میاورد رسم بندگی اش را...
💠ایات📖 قران را نیز با جانش تلاوت میکرد و سبقت میگرفت در نشان دادن دلدادگی اش. تمامی این ها زمینه شد برای نوکر عمه_سادات شدن! غیرت شیعه تاب نمی اورد اسیرشدن بانوی صبر را...
💠برای دفاع از⛳ حرم ال الله راهی سوریه شد. شهری که جای جایش تداعی کننده روضه های جانسوز اسارت است. رفت تا عباس بشود برای حضرت زینب(س) و چه خوب راهی را برگزید، چه خوب به چشم امد و دست خدا اورا به عنوان فداییِ خواهرحسین علیه السلام نزد خود برد...
💠تویی که محضر اربابت ابرومند شدی شفاعت میکنی گنهکاران زمینی را؟!
<الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج>
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
وشهدای مدافع حرم آل الله.....
💠صلـــــــــــــــوات💠
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #شهادت
🔻زین ماتمی که چشم ملائک ز خون تَر است...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت ميکرد.
اما شبها معمولاً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب ميشد. تلاش هم ميکرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک ميشد. بيداري سحرهايش طولانيتر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کردهاند.
او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوسل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را ميخواند.
هميشه آيه وجعلنا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست!
ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟
.
#ابراهیم_هادی
#سلام_بر_ابراهیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
میزبان امروزمون برادر امید هست🥰✋
*دخترے ڪه تنها مانـــد*🥀
*شهید امید چائی پز*🌹
تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۱
تاریخ شهادت: ۷ / ۴ / ۱۴۰۰
محل تولد: گیلان
محل شهادت: لاهیجان،گیلان
*🌹راوی← مبینا حاصل ازدواج امید و همسرش بود.🎀دو سال پیش از شهادت امید، خواهرزادهاش در سانحه تصادف جان باخت.🥀مدتی پس از داغ خواهرزادهاش، همسرش مریض شد.🥀روزها را با مریضی همسر به سختی از پس هم گذراند🥀تا اینکه همسرش به دلیل سرطان از دنیا رفت.🥀سیاه همسر را پوشید اما دم نزد تا اینکه این اتفاق تلخ افتاد.»🥀مبینا تا قبل از این حادثه به خاطر دغدغههای شغلی پدر بیشتر اوقات نزد عمه بزرگش در لاهیجان سپری میکرد.🍃 امید هم تمام وقتهایی را که بیکار بود، صرف تنها دخترش میکرد.🎀دختری که تنها یادگار همسرش بود.🥀حالا مبینا هم داغدار مادر است و هم پدر.🥀امید پلیس وظیفه شناسی بود🌙چند وقتی بود که پسری حدودا بیستوهفت ساله برای درخواست معافیت به امید رجوع و هر بار امید معافیت او را رد میکرد؛‼️مدارکش کامل نبود و امید کسی نبود که بیجهت به دنبال بهانه باشد.🌙آخرین رجوع این پسر سرباز شد آخرین روز زندگی امید.🥀آن پسر با چاقو وارد اتاق ستوان شده بود؛🔪گویا از قبل نقشه کشیده بود. به اتاق امید میرود که با همان ممانعتهای همیشگی ستوان روبهرو میشود.»‼️درنهایت شش، هفت بار چاقویی که از قبل آماده کرده بود را در بدن امید فرو میکند🥀و مأموران از راه میرسند. اگر مأموران نمیرسیدند، ضربات چاقو ادامهدار میشد.🥀 امید نیمهجان بود که به بیمارستان پیروز در لاهیجان منتقل شد؛🥀 اما تلاش دکترها بینتیجه ماند و او جانش را از دست داد🥀و به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید نظام وظیفه*
*شهید امید چائی پز*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh