#عــند_ربـهم_یــرزقون
🔸رضا بینهایت صبور بود، وقتی بحثمان میشد، من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر میزدم و با عصبانیت😠 میگفتم تو مقصری، #تو باعثِ این اتفاق شدی!
🔹او اصلا حرفی نمیزد❌وقتی هم میدید من آرام نمیشوم، میرفت سمت در، چون میدانست #طاقت_دوریاش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظهای از من دور💕 باشد
🔸او هم نقطهضعفام را میدانست و از من دور میشد تا #آرام شوم، روی پلهی جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود.
#شهید_رضا_حاجی_زاده
✍🏻 راوی همسر شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـوشتــــــــــه📝
به آسمان می نگرم #خالی_تر از همیشه است.
دیگر ستارگانش⭐️ برایم جلوه ای ندارد و سوسوی آنها دلمـ♥️ را سرشار از شور و شعف نمی کند.
آسمانی غم گرفته😞 آسمانی پر از هیچ، اما نه ... #شهابی ...شهابی زیبا در حال عبور🌠 است.
⚡️اما نه .... عبور نمی کند🚫 انگار قصد عبور ندارد. نور درخشانش دلم را روشن کرده💖 گویی به من #لبخند می زند.
این شهاب #تویی ....
تویی که در آسمان زندگی ام درخشیدی✨ و #جاودانه ماندی و روشن بخش زندگی ام شدی.
و من
به #تو می اندیشم
به تو ای بهتر از جانم، به تو ای #رفیق تنهایی ام، به تو ای همدم شبهای تارم🌚
به تو...به تو #ای_شهید
و تو را ....تو را ای شهید🌷 با تمام وجود #دوست_میدارم.
#رفیق_شهیـــدم
#شهید_رسول_خلیلی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸آن وقتها #حسن رو به قیافه نمیشناختم🚫 فقط این طرف و آن طرف چیزهایی درباره ش شنیده بودم. چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور میداد و #سازماندهی میکرد.
🔹من هم که اعصابم خیلی بجا نبود😒 از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم. آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم #تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچهها میپیچی و سین جیمشان میکنی⁉️"
🔸سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد🙂 و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما #بسیجیها هستم!"
#شهید_حسن_باقری
#درس_اخلاق
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
5⃣1⃣ #قسمت_پانزدهم
📖از این همه اطمینان حرصم گرفته بود
-به همین سادگی؟ یا من بمیرم یا شما⁉️
به همین سادگی، انقدر میروم و می ایم تا اقا جون را راضی کنم، حالا بلند شو یک عکس از خودت برایم بیاور
-عکس؟ عکس برای چی؟ من عکس ندارم
میخواهم به پدر و مادرم نشان بدهم
📖-من میگویم پدرم نمیگذارد شما میگویید برو #عکس بیاور؟؟ اصلا خودم هم مخالفم⛔️
میخواستم تلافی کنم. گفت: من انقدر میروم و می ایم تا #تو را هم راضی، کنم، بلند شو یک عکس بیاور....
عکس نداشتم. عکس یکی از کارتهایم را کندم و گذاشتم کف دستش.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
اے آشنا همیشہ ڪنے عزم آمدن
رفتار ما دوباره نهان مےڪند #تو را
پرونده هاےما ڪہ بہ دسٺ تو مےرسد
گریان ز ڪار آدمیان مےڪند تو را😭
اوراق را صفحہ بہ صفحہ📑 ورق مزن
#اعمال هفتہ ام نگران مےڪند تو را
#اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
-🕊⃝⃡♥️
⭐️شبها نور ماه
در چشم #تو می درخشید
🌟شب بخیر هایت
ماه آسمان🌝 را برای #من
روی زمین می آورد
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣#سلام_امام_زمانم❣
تو را باید شاعرانه♥️ نگریست
چشم های #تو را باید سرود
ای؛خوش قافیه ترین واژه هستی😍
سلام؛ #آقای_زیباییها✋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
💞لبريز ترانہ و نوايم با #تو
♥️از درد و غم زمان رهايم با تو😌
💞تو سبزترين بهار🌱 در جان منے
♥️سبز است تمام لحظہ هايم #با_تو
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊🌹•♥️•🌹🕊
🌟بعد از #تو
تا همیشه
#شبها و روزها
بی مـ🌙ـاه و مهر مےگذرند
از کنار ما
🌟اما پشت دریچه ها
در #عمق سینه ها
ماھ ِ قصه های #تو
#همیشه تابان است🌝
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#شهیدگمنامـ🌷
⭐️تــو را در زمینـ🌏
#گُمــنام می خوانند
⭐️بدون آنکھ↯
بدانند شناختہ شده تر از #تو
در آسمانها نیست❌
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌟خدایا..!
میدانم که #تو مشتریِ جان
و خونِ❣ کسانی هستی که
از ماݪ و #فرزند و
لذتهایِ دنیوی میگذرند
و به سوی تو میآیند🕊🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌿به تمنّای #طلوع_تو جهان چشم به راه
🌿به امید قدمت کون ومکان چشم به راه
🌿رخ زیبای #تو را یاسمن آینه به دست
🌿قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh