eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
9هزار ویدیو
219 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 زمانہ ے #عجیبے است هفتاد ساله‌ها براے #ریاست دست و ‌پا میزنند و دهـه هـفـتـادیــ ها بـرای #شـهـادتـــ #شهید_حسین_معزغلامی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 چقدر دلتنگ نگاهت میشم هر روز،هر شب،هر لحظه.. و تو چقدر زیبا به قلب بیقرارم عشق و آرامش هدیه می
0⃣0⃣2⃣ 🌷 ❤️🕊 💠 نارنجک 🌷قبل از مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل برگزار شده بود. 🌷 بجز من و ، سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول بودند. 🌷 اواسط جلسه بود. همه مشغول صحبت بودند. يك دفعه از پنجره اتاق یک به داخل پرت شد....! 🌷دقیقاً وسط اتاق افتاد. از ، رنگم پرید. همینطور که كنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار زدم! برای لحظاتی نفس در سینه ام شد. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیده بودند. 🌷لحظات به سختی مى گذشت، اما صدای نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لا به لای دستانم نگاه کردم. از صحنه ای که می دیدم خیلی کردم. آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم. با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود، گفتم: آقا !! بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند. 🌷صحنه بسیار بود. در حالی که همه ما به گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی خوابیده بود. در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک بود. افتاد داخل اتاق. 🌷....ابراهیم از روی نارنجک بلند شد. در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود چنین اتفاقی برای هیچ یک از بچه ها نیفتاده بود! بعد از آن، ماجرای نارنجک، به زبان بین بچه ها می چرخید. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣1⃣3⃣ 🌷 🎤رواے دوست شھید 🌷سید میلاد همیشہ بهم میگفت ببین باید روے اون ڪار ڪنیم ڪہ زیاد اهل هیئت و مسجد نیستند🚫 🌷 میگفت اونے ڪہ تو این راه هست داشتہ باش ڪہ دیگہ در خونہ دیگہ نمیره 📛ما باید بگردیم اون بچہ هایے ڪہ بہ درد بخورند رو ڪنیم . 🌷 سیدمیلاد هنوز هم جوانهاے زیادے رو بہ طرف خودش جذب میڪنہ👌 و راه درست رو نشون شون میده ✅ 🌷یادم هست یڪے از این بچه ها ڪہ بہ خطا و از روے بہ یہ دختر خانم مزاحم میشد🔞 رو بہ گفتہ بودند بہ طریقے پیدا ڪردیم 🌷 سیدمیلاد گفت: تو ڪارت نباشہ وایسا ڪنار من👥 گفتم الانہ ڪہ بزنہ توے گوش اون پسر😣 ولے با صحنہ مواجہ شدم میلاد طورے بااین نوجوان صحبت ڪرد ڪہ من جا خوردم😦 🌷 اومد گفتم سید میلاد چےشد⁉️ پس من گفتم الان طرف رو چنان میزنے ڪہ دیگہ نتونہ بلند شہ خندید😄 وگفت راست میگفت چنان زده بود ڪہ من از فردا اون نوجوان رو تو دیدم. 🌷سیدمیلاد شیطان👹 درون اون نوجوان رو زده بود👌 نہ اینڪہ بخواد یا زدن اون رو بہ اشتباه خود آگاه ڪنہ⛔️ اون پسر رو عرض چنان تغییر داد ڪہ من ڪم آوردم خداییش 🌷اون سال با خودش همون پسر رو برد و ڪرد .. ڪاش همہ ما و اندیشہ سید میلاد عزیز رو داشتیم.😔 🌸🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh