🌷شهید نظرزاده 🌷
می خوانمت #شهید ... ولے ...!!! خیلی خیلی دوری ... نه دستم به دستانت میرسد .. نه چشمانم به نگاهت ...!
9⃣1⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠امام حسین ع💠
🔰زمانی که در #دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به امیر میگفتند
#محاسنت را کوتاه کن☺️!
اگر دست داعش👹 اسیر شوی محاسنت را میگیرند #سرت را میبرند😔
🔰 #شهیدسیاوشی میگفت: « این اشک ها و گریه هایی که برای #امام_حسین (ع) کرده ام😭 به محاسنم ریخته شده است...
🔰 من محاسنم رانمیزنم وخود #ارباب نمیگذارد این #سرمن دست داعشی ها بیوفتد👌.
#شهید_امیر_سیاوشی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ما #سینه زدیم، بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آنها #دیدند ما #مدعیان صف اول بودیم از #آخر مج
شهید مهدی #نوروزی معتقد بود باید مقابل داعش ایستاد👊، وطنی باشد یا غیروطنی.
شهید نوروزی صدها کیلومتر دورتر از سرزمین محل تولدش به شهادت رسید🌷 تا اثبات کند که برای او #امنیت مردمش آنقدری مهم هست که بخاطر آن ماهها همسر و فرزند یکساله اش را تنها بگذارد و در کشوری دیگر اردو بزند
بجنگد و در آخر هم جانش را بدهد و #شهید بشود🕊
#شهید_مهدی_نوروزی
#شیر_سامرا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهدا📝 خانمی وسط جلسه، با #پرخاشگری به #حجاب اعتراض کرد؛ دیالمه اینقدر #خوب جوابش را داد که
✨خوشا به حال تویی که #کنارجانانی
✨بدا به حال مَنی که، اَسیـر زندانـم
✨تو در #سعادت محضی،تویی که میخندی
✨مَنی که بند گناهم،مَنی که گریانـم😭
#دستم_را_بگیر
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✨خوشا به حال تویی که #کنارجانانی ✨بدا به حال مَنی که، اَسیـر زندانـم ✨تو در #سعادت محضی،تویی که میخ
0⃣2⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰جملات آن روز #شهید در دانشكده #داروسازی هرگز از صفحه ذهنم پاك نخواهد شد💬 كه میگفت:
🔰«مرتّب خود را زیر ذرّهبین🔍 معیارهای #اسلام قرار دهید و در كارها و دیدگاههایتان دقّت 👌داشته باشید.
🔰سر سوزنی انحراف⤵️ از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی میرساند كه درمییابید
نسبت به نقطه #ابتدایی كه بر آن انطباق داشتهاید زاویه بزرگی پدید آمده
🔰و شما را از #صراط_مستقیم كاملاً دور ساخته است😔.»
#شهید_دکتر_عبدالحمید_دیالمه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ : مراحل حمله شیطان...
استاد رفیعی
#دشمن_شناسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شھید ســال دوم یک #اسـتاد داشــتیم گیرداده بود همه باید #کراوات بزنند سرامتحان،"چـمران" کراو
کم کم همه بچه ها شده بودندمثل خود #دکتر😊
لباس پوشيدنشان،سلاح دست گرفتنشان،حرف زدنشان. بعضي ها هم #ريششان را کوتاه نمي کردند تابيشترشبيه دکتر بشوند👌.
بعدا که پخش شديم جاهاي مختلف،بچه ها را از روي همين چيزها ميشد پيداکرد.يا مثلا از اين که وقتي روي خاک ريز راه مي روند✘نه دولا ميشوند✘نه سرشان راميدزدند.ته نگاهشان راهم بگيري،يک جايي آن #دوردست ها گم مي شود.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کم کم همه بچه ها شده بودندمثل خود #دکتر😊 لباس پوشيدنشان،سلاح دست گرفتنشان،حرف زدنشان. بعضي ها هم #ري
1⃣2⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰یادم میآید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری🛌 بود. به اصرار #مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در #بیمارستان ماندم.
🔰او هر روز برای عیادت به بیمارستان 🏥میآمد.مادرم به مصطفی میگفت: #همسرت را به خانه ببر.
🔰ولی او قبول نمیکرد❌ و میگفت: باید پیش شما بماند و از شما #پرستاری کند.
بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد.
🔰سوار ماشین شدم🚙 تا به خانه خودمان برویم، #مصطفی دستهای مرا گرفت و بوسید و گریه کرد😭 و گفت:
🔰از تو بسیار ممنون هستم که از #مادرت مراقبت کردی.با تعجب😦 به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم #مادر_من بود ✘نه مادر شما… چرا تشکر میکنی⁉️
🔰او در جواب گفت: این #دستها که به مادر خدمت میکنند برای من #مقدس است👌. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد⭕️ و احسان به پدر و مادر دستور #خداوند است.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
محسن روی #حجاب خیلی تأکید داشت، به حدی که خیلی ناراحت میشد اگر جایی در بین دوستان میدید که حجاب رع
تو خوب می دانستی این رفتنت را عاقبتی جز #شهادت نیست❌
و ازین رو تا #رضایت پدرومادرت را نگرفته بودی دلت به رفتن رضا نمی داد👌..
#شفاعتمان کن که سخت محتاجیم..
که در این آشفته بازار دنیا بدجور اسیریم..
دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم #کرب_وبلا محتاجم
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh