eitaa logo
شعر هیأت
11.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
200 ویدیو
20 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 فزتُ و رب الکعبه 📝 مشاهده و دریافت نوحه‌های شهادت علیه‌السلام در پایگاه شعر هیأت به نشانی: 🌐 shereheyat.ir/n/01@ShereHeyat_Nohe
علیه‌‌السلام 🔹عزای علی🔹 ناله كن اى دل به عزاى على گریه كن اى دیده براى على كعبه ز كف داده چو مولود خویش گشته سیه‌پوش عزاى على عمر على عمرۀ مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على دیدۀ زمزم كه پر از اشک شد یاد كند، زمزمه‌‏هاى على تیغ شهادت سر او را شكافت كوفه بُوَد، كوه مناى على عالم امكان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على منبر و محراب كشد انتظار تا كه زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه كه محروم شد امشب دگر چشم یتیمان ز لقاى على مانده تهى سفرۀ بیچارگان منتظر نان و غذاى على واى امیر دو سرا كشته شد خانۀ غم گشته، سراى على پیش حسین و حسن و زینبین خون چكد از فرق هماى على خواهی اگر ملک دو عالم «حسان» از دل و جان باش گداى على 📝 🌐 shereheyat.ir/node/399@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹اشک یتیم🔹 کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من سخت کرده بی‌مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب‌ها گذر گه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/422@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹لختی ای پدر درنگ...🔹 ای سجود با شكوه، و ای نماز بی‌نظیر ای ركوع سربلند، و ای قیام سربه زیر در هجوم بغض‌ها، ای صبور استوار در میان تیرها، ای شكست‌ناپذیر شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا عشق را تو سر پناه، مرگ را تو دستگیر فرش آستانه‌ات، بوریایی از كرم تخت پادشاهی‌ات، دست‌بافی از حصیر كیست این یگانه مرد، این غریب شب‌نورد این كه آشنای اوست، هم صغیر و هم كبیر كاش قدر سال بود، آن شب سیاه و تلخ آسمان تو غافلی، زان طلوع ناگزیر... دست بی‌وضو مزن، بر ستیغ آفتاب آی تیغ بی‌حیا! شرم كن وضو بگیر لختی ای پدر درنگ، پشت در نشسته‌اند رشته‌های سرد اشک، كاسه‌های گرم شیر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1449@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹یدالله فوق ایدیهم🔹 میان کوفه قدم می‌زند دل‌آگاهی دوباره آه نه همدردی و نه همراهی شبانه می‌گذرد از میان نخلستان چنان که از دل انبوه ابرها ماهی! چگونه می‌شود آیا که هرشب این بشکوه دهان شکوه نهد بر دهانۀ چاهی؟ همان بزرگ که جز در عزای آینه‌اش کسی ندید که از دل بر آورد آهی مجاهدی که در سخت خیبر از جا کند دلاورانه به آسانی پر کاهی! شکافت لشکر کفر از هم آنچنان که خدا سپاه ابرهه را در مجال کوتاهی ببین به دوست چه میزان کرم روا دارد ندارد او که از اکرام قاتل اکراهی... تویی گواه یدالله فوق ایدیهم که نیست غیر تو مولای من! یداللهی به ذوالفقار تو سوگند تا ابد نرسد به آستان رفیع تو هیچ درگاهی به غیرملک تو رسم است در کدام اقلیم که نان سفرۀ درویش را دهد شاهی عجب بهانۀ نابی شد این غزل که به شوق شبی کنم سپری با تو تا سحرگاهی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2576@ShereHeyat
هنوز می‌شنوم هق‌هق صدایت را صدای آن نفس درد آشنایت را نبرده‌اند ز خاطر، نه آسمان، نه زمین هنوز بغض نفس‌گیر ناله‌هایت را هنوز هم شب و ماه و ستاره می‌گردند به کوچه‌کوچۀ تاریخ، ردّ پایت را هنوز هم سحر و نخل و چاه، دلتنگ‌اند شمیم عطر دل‌انگیز ربّنایت را کدام کوچه در این شهر خواب ماند و ندید به دوش خستۀ تو کیسۀ غذایت را... تو ناشناس‌ترین آیه‌ای که دست خدا فراتر از ابدیّت نهاد پایت را تو آن نماز پذیرفته‌ای به درگه دوست که ناامید نکردی ز خود گدایت را کدام قلّۀ سرکش به سجده سر ننهاد شکوه جذبۀ پیچیده در ردایت را در این غروب مه آلودِ بی‌خدایی و کفر بپاش بر تن سرد زمین، دعایت را بیا کمیل بخوان تا دمی دَهَم پرواز کبوتر دل سرگشته در هوایت را در این همیشه که پابند توست هستی من به عالمی ندهم عشق بی‌فنایت را... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2504@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹جراحت دل🔹 اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت دمی که آینهٔ آب چاه را می‌دید هزار حنجره فریاد در مقابل داشت همیشه دست کریمش ز دیده پنهان بود چو بوته‌ای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفه‌اش دست هیچ کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شبانه به اطعام سائلان می‌رفت -به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/415@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹می‌شناسند؟🔹 از بدر، از خیبر علی را می‌شناسند یاران پیغمبر علی را می‌شناسند زنجیر آوردند تا بیعت بگیرند عمری‌ست این لشکر علی را می‌شناسند غربت ببین با او چه کرده، دشمنانش از دوستان بهتر علی را می‌شناسند طوری که حتی چاه‌های خشک کوفه از چشم‌های تر علی را می‌شناسند روی علی زرد است، آیا روسیاهان امروز در بستر علی را می‌شناسند؟... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3129@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹خطبۀ دریغ🔹 سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است عمار نیست، مالک اشتر نمانده است قرآن به نیزه می‌رود این‌جا هزار بار جز خطبۀ دریغ به منبر نمانده است... در کوچه‌های هاشمی آتش هنوز هست باور مکن که حادثه دیگر نمانده است دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت دشمن خیال کرد که کوثر نمانده است... تکفیر می‌کنند پیاپی امام را ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است شمشیرهای یکسره کوفی‌ست در نیام راهی ورای گریۀ پرپر نمانده است دیگر کجای شب تهی از ابن‌ملجم است؟ در کوفه جز سیاهی خنجر نمانده است فردا تمام جامه‎دران‌اند پشت در فردا ولی چه فایده حیدر نمانده است! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4438@ShereHeyat
شب تا به سحر نماز می‌خواند علی با دیدۀ تر، نماز می‌خواند علی آن صبح که سجده‌گاه در خون غلتید گفتند: «مگر نماز می‌خواند علی؟» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3907@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹حدیث غم🔹 یک قدم می‌روی و ماه فرو می‌ریزد اشکی از چشم تو گه‌گاه فرو می‌ریزد کوفه پر می‌شود از آه غریبانهٔ تو بار غم‌های جهان ریخته بر شانهٔ تو بغض تلخی‌ست که در راه گلویت مانده زخم شمشیر خودی بر سر و رویت مانده سینه‌ات از غم این قوم به تنگ آمده است یار دیروز تو با آتش جنگ آمده است اهل دوزخ شده، مشتاق عذاب‌اند همه خطبه می‌خوانی و در عالم خواب‌اند همه در تن باد وزیدند و غبار آوردند نخل‌هاشان رطب تلخ به بار آوردند نارفیقان شب نیزه و تیرند همه پشت هر توطئه یک گوشه امیرند همه چشم‌ها دوخته این شهر به انگشتری‌ات در رکوعی و حریصانه فقیرند همه! دست برداشته از دین محمد، قومی که به دنیای فریبنده اسیرند همه رسم دیرینهٔ این بادیه بیعت‌شکنی‌ست گرچه «لبیک علی» گوی غدیرند همه! امشب انگار جهان را به غم آمیخته‌اند حال هر روز تو را در تن شب ریخته‌اند ماه انگار که از راز دلت با خبر است آسمان پیش تو از خاک سرافکنده‌تر است کوفه مانده‌ست و شب تلخ شکیبایی تو کوفه مانده‌ست و حدیثِ غم و تنهایی تو یک طرف تیر و کمان دیده به این سو دارند یک طرف خاطره‌ها دست به پهلو دارند می‌روی بلکه دعایت به اجابت برسد می‌روی تا به تو هم نوبت دعوت برسد می‌روی و سر هر کوچه یتیمان جمع‌اند در قنوت‌اند که: «یارب به سلامت برسد!» سرور هر دو جهانی و زمین جای تو نیست هر که باید به طریقی به عدالت برسد آه از این شعر که در وصف تو حیران مانده آه از این شعر زمانی که به این خط برسد- اقتدا کرده سر تیغ به قد قامت تو خنجری آمده شاید به شهادت برسد! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1458@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹دیر شد...🔹 دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی! کاسه کاسه شیر را پنهان نیاوردی علی! چاه می‌گوید که دریا می‌شدم هر نیمه‌شب اشک‌هایت کو؟ چرا طوفان نیاوردی علی! نخل‌های کوفه را، محراب را، سجّاده را خاک‌های قبله را باران نیاوردی علی! می‌رسی از راه، امشب سفره‌ات پهن است، آه مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی! نان و ظرف شیر را هرگز نمی‌خواهم، بگو: پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/437@ShereHeyat