eitaa logo
شبه‌قاره | امین رضایی‌نژاد
166 دنبال‌کننده
130 عکس
38 ویدیو
5 فایل
سیاسی | امنیتی | اقتصادی | فرهنگی ارتباط با ادمین: @SCS_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
صندوق بین‌المللی پول، شورش، این بار پاکستان... 1- «نئولیبرالیسم نظامی» مفهومی است که «عاطب احمد» در مقاله‌ای که برای نشریه علمی Geoforum نوشته، برای تشریح اقتصاد سیاسی پاکستان به کار برده است. احمد استدلال می‌کند که ارتش پاکستان ضمن اینکه نوعی «سرمایه‌داری نظامی» را در این کشور ایجاد کرده، قدرت نظامی را برای اجرای اصلاحات نئولیبرالی نیز اهرم کرده است. چند ماه پیش که خبر توافق جدید پاکستان و صندوق بین‌المللی پول برای اخذ وام 7 میلیارد دلاری و اجرای بسته جدید اصلاحات نئولیبرالی منتشر شد، روزنامه دنیای اقتصاد که تریبون جریان سرمایه‌داری نئولیبرال در ایران به شمار می‌رود، طی گزارشی از این توافق با تیتر «زنگ اصلاحات اقتصاد همسایه» استقبال کرد و نوشت: «ارتش پاکستان از برنامه شهباز شریف حمایت می‌کند». 2- اهرم‌سازی نیروهای نظامی برای سرکوب معترضان به سیاست‌های نئولیبرالی، یادآور این اظهارات مسعود روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت آقای هاشمی است که در خاطراتش می‌گوید: «من در مجلس استدلال کردم که اگر شما به دنبال اجرای یک سیاست مشخص (تعدیل) هستید، باید منتظر یک سری عواقب اجتماعی-سیاسی باشید و قادر به پرداخت هزینه‌های تصمیم خود هم باشید. مثلا دولت کره سیاست‌های خود را به صورت علنی اعلام می‌کند و به شدت نیز پیگیری می‌کند، وقتی هم با واکنش‌های کارگران و دانشجویان روبرو می‌شود، پلیس را برای سرکوب آنها به خیابان‌ها می‌فرستد». 3- این است که اعتراض و سرکوب، تبدیل به بخش جدایی‌ناپذیر سیاست‌های نئولیبرال شده و ایران و پاکستان و دیروز و امروز نمی‌شناسد. مهرماه 1402 صندوق بین‌المللی پول گزارش مهمی با عنوان «ناآرامی‌های اجتماعی و قیمت سوخت» منتشر کرد. این گزارش که 101 کشور در حال توسعه را در بازه زمانی 2001 تا 2020 مورد مطالعه قرار داده، نتیجه‌گیری کرده بود که افزایش قیمت سوخت، به ویژه در دوره‌هایی که رکود اقتصادی وجود دارد، نوسان نرخ ارز بالاست، هزینه‌های دولت خصوصا در حوزه سلامت و آموزش پائین است و نابرابری در سطوح درآمدی مردم بالاست، موجب شورش‌های ضددولتی شده است. با این وجود، افزایش قیمت سوخت تقریبا جزء لاینفک نسخه‌های اصلاحات اقتصادی بوده که IMF به کشورهای مختلف داده است؛ پاکستان نیز از این قاعده مستثنی نبوده، و حتی طبق مطالعات خود IMF، بدیهی بود که شورش رخ خواهد داد... 4- چندی پیش هفته نامه اکونومیست در گزارشی به «رویه شدن اعتراضات عمومی در کشورهایی که از IMF وام گرفته‌اند» پرداخت و خبر داد که پاکستان برای انجام یک سری «اصلاحات دردناک» با IMF توافق کرده و لذا برای پیشگیری از اعتراضات، تجمعات در اسلام آباد را منع کرده است... تابستان امسال دولت شهباز شریف در چارچوب بسته توافق شده با IMF افزایش قیمت‌ها را آغاز کرد. روزنامه طلوع پاکستان امروز 15 مهر 1403 در گزارشی نوشته که افزایش قیمت انرژی، ضربه سختی به تولید وارد کرده است. این بسته «دردناک» اما محدود به افزایش قیمت‌ها نیست. طبق گزارش تلویزیون DD India شهباز شریف در راستای سیاست «کوچک سازی دولت»، 150 هزار پرسنل خود را اخراج کرده، 6 وزارتخانه را تعطیل و دو وزارتخانه را نیز ادغام کرده است. تازه این آغاز راه است و اجرای برنامه‌های دردناک تداوم خواهد یافت. 5- از امروز خیابان های پاکستان، صحنه شورش مردمی شده که کمرشان زیر فشار نسخه‌های IMF خم شده است. تظاهرکنندگان، هم آزادی «عمران خان» را مطالبه می کنند و هم به تورم معترضند. اما احتمالا در رسانه‌های لیبرال ایرانی، همچون ماجرای بنگلادش، قصه IMF سانسور خواهد شد. 6- چندی پیش به شوخی به یکی از دوستان گفتم «IMF تنها پزشکی است که به بیمار همراه نسخه، وام هم می‌دهد؛ و ایران تنها کشوری است که نسخه های IMF را بدون وام گرفته و اجرا کرده است». این ایام جریان سرمایه‌داری نئولیبرال ایرانی، در کنار فشاری که برای افزایش نرخ ارز آورده و موفق هم شده، کمپینی نیز برای افزایش قیمت سوخت آغاز کرده است. تاکنون اعتراضات این حقیر به سیاست‌های نئولیبرال، از باب آثار سوء این سیاست‌ها روی سفره مردم بوده و همچنان این اعتراضات به قوت خود باقی است. اما این بار، در میانه درگیری تمام عیار با رژیم صهیونیستی، در شرایط وضع اسفناک اقتصادی مردم که نتیجه اجرای همین سیاست‌هاست، می‌خواهم به صراحت بگویم که هر کس سخن از گران‌سازی می‌زند، در پی براندازی است؛ چه بخواهد، چه نخواهد؛ چه بداند، چه نداند. هرکس دلسوز نظام و انقلاب اسلامی است، در برابر این پروژه براندازی سکوت نکند. تمام! @syjebraily
🔴 دانیل مارکی مشاور مؤسسه سازمان ملل برای صلح (USIP) یادداشتی را با عنوان «روابط و اسرائیل در بحبوحه جنگ در خاورمیانه به نقطه عطف جدیدی رسیده است» را به رشته تحریر درآورده که نکات مهم این یادداشت - از نظر من - در اختیار شما مخاطبین ارجمند قرار می‌گیرد. ۱. نَرندرَ مُدی نخست‌وزیر هند همبستگی این کشور با رژیم صهیونیستی در پس از آغاز جنگ این رژیم و حماس در ۷ اکتبر ابراز کرد. ۲. واکنش هند نشان‌دهنده یک تغییر راهبردی قابل‌توجه به نفع رژیم صهیونیستی است که ناشی از منافع بلندمدت و سیاست‌های حزب حاکم یعنی حزب مردم بهارت (BJP) است. ۳. هند به قطعنامه مجمع‌عمومی سازمان ملل متحد که خواستار آتش‌بس بشردوستانه در غزه در ۲۷ اکتبر بود، رأی ممتنع داد تا این تغییر راهبردی را به نمایش بگذارد. ۴. هند علی‌رغم حمایت خود از رژیم صهیونیستی، حمایت سنتی خود از راه‌حل دو دولتی برای حل مسئله فلسطین را تکرار کرد. ۵. واکنش مُدی به انفجار بیمارستان الاهلی سنجیده شده و صرفاً با تسلیت گفتن و بدون نسبت‌دادن این اقدام [تروریستی] به رژیم صهیونیستی بود. ۶. موضع هند منعکس‌کننده یک سیاست خارجی مستقل است که ارزش‌ها و منافع خود را بدون همسویی بیش از حد با هیچ یک از قدرت‌های جهانی متعادل می‌کند. ۷. سونیا گاندهی، رهبر حزب کنگره ملی هند (NIC)، از مُدی به دلیل عدم اشاره به حقوق فلسطینیان انتقاد کرد و با رأی ممتنع هند در سازمان ملل به پیشنهاد آتش‌بس مخالفت کرد. ۸. تعمیق روابط بین هند و رژیم صهیونیستی ناشی از منافع راهبردی مشترک، از جمله همکاری‌های اقتصادی و دفاعی است. ۹. رابطه بین هند و رژیم صهیونیستی برای چندین دهه در حال تحول بوده و با نقاط عطف مهمی مانند سفر تاریخی مُدی به رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۷ همراه بوده است. مُدی اولین نخست‌وزیر هندی بود که به سرزمین‌های اشغالی سفر کرده است. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تصاویر این مرتاض هندی با توضیحات زیر در حال نشر در فضای مجازی است. 👈 در ، یک مرتاض بالای ۱۲۰ سال که تمام عمر خود را در غاری به مدیتیشن سپری کرده بود، برای اولین بار از غار خارج شد. 🔻 شایان‌ذکر است که اسم ایشان سیارام بابا و از مرتاضان مشهور هند است. ایشان در هیچ غاری نبوده فقط به‌خاطر اینکه ادعا می‌شود می‌تواند با دست‌خالی چراغ پی‌سوز را روشن کند شهرت یافته است. همچنین گفته می‌شود که سیارام بابا حدود ۱۱۰ سال سن دارد. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
  استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
🔴 آکهیلش پیلالاماری یادداشتی را در دیپلمات و با عنوان «انحراف پیشِ روی در روابط هند و ایران» به بررسی روابط تهران و دهلی نو با توجه به تنش‌های فعلی در منطقه غرب آسیا پرداخته است. خلاصه‌ای از این یادداشت در اختیار شما مخاطبان گرامی قرار می‌گیرد. 🔻 این یادداشت به بررسی پویایی‌های تغییر در سیاست خارجی ، به‌ویژه همسویی فزاینده آن با و کشورهای عربی حوزه مانند و می‌پردازد که به افزایش هزینه روابط آن با می‌انجامد. 🔻 تشدید تنش‌های اخیر در منطقه غرب آسیا، که با ترور [و شهادت] سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله و پس از آن حملات هوایی رژیم صهیونیستی به لبنان مشخص شد، موضع هند را بیشتر برجسته کرد. بیانیه مُدی نخست‌وزیر هند در حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر تروریسم، نشان‌دهنده روابط نزدیک‌تر هند با رژیم صهیونیستی است که تا حدی ناشی از نگرانی‌های مشترک در مورد تروریسم است. زیرا هند حمایت ایران از شبه‌نظامیان را شبیه به حمایت از گروه‌های تروریستی در می‌داند. 🔻 منافع راهبردی هند، از جمله نقش آن به عنوان تامین کننده امنیت در اقیانوس هند، تعمیق روابط دفاعی آن با رژیم صهیونیستی، و مشارکت در کریدورهای تجاری مانند کریدور اقتصادی هند – خاورمیانه - اروپا (IMEC)، این کشور را به طور فزاینده‌ای با رژیم صهیونیستی و هماهنگ کرده است. در عین حال، روابط هند با ایران به ویژه با تقویت روابط ایران با و بدتر شدن روابط با ایالات متحده، شراکت‌های انرژی و اقتصادی هند با امارات متحده عربی و عربستان سعودی، همراه با حضور دریایی و نگرانی‌ها در مورد اقدامات نظامی ایران در منطقه به سردی گرائیده است. 🔻 تعامل هند با ایران، از جمله مشارکت این کشور در کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال - جنوب (INSTC) و پروژه بندر چابهار، در مقایسه با IMEC با حمایت و ، که نویدبخش مزایای اقتصادی و راهبردی بیشتر است، احتمالاً کمتر قابل توجه خواهد بود. 🔻 این یادداشت نتیجه‌گیری می‌کند که منافع هند و ایران به دلیل اولویت‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی رقابتی و همچنین تفاوت در رویکرد آن‌ها به امنیت منطقه‌ای و تروریسم متفاوت است. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
 استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
🔴 در بحبوحه تحولات بسیار سریع غرب آسیا نباید موضوع مسلمانان در میانمار به فراموشی سپرده شود. همچنین نباید این موضوع را نادیده گرفت که مسئله مسلمانان بخش کوچکی از اختلافات وسیع از موزائیک پیچیده قومی در کشور است. 🔻 کشور میانمار یکی از نقاط بسیار مهم ژئوپلیتیکی در جنگ کریدورها است. درگیری‌های فعلی در این کشور نیز بخشی از بازی بزرگ و برای کنترل منطقه است. اما فارغ از تفاسیر مبتنی بر سیاست بین‌الملل از اتفاقات این کشور، درگیری‌های فعلی تأثیر فراوانی بر وضعیت زندگی اقوام مختلف داشته است. 🔻در همین راستا، وب‌سایت الجزیره گزارشی مبسوط با عنوان «"مثل‌اینکه در دام افتاده‌ایم": رنجی که اقلیت‌ها در میانه درگیری در راکهینِ میانمار می‌برند» منتشر کرده است. در ادامه نکات کلیدی این گزارش - از نظر من - را می‌خوانید. ۱. اقلیت‌های قومی، از جمله مسلمانان و ، به دلیل درگیری‌های مداوم با سختی‌های شدیدی مواجه هستند. ۲. بسیاری از اقلیت‌های قومی اعم از مسلمان و غیرمسلمان از خانه‌های خود آواره شده‌اند و در شرایطی وخیم، با دسترسی محدود به نیازهای اولیه در حال گذران زندگی هستند. ۳. درگیری‌های موجود در ایالت منجر به خشونت و ناامنی گسترده شده و زندگی عادی را برای ساکنان این ایالت دشوار کرده است. ۴. گزارش‌های متعددی از نقض حقوق بشر از جمله انجام دستگیری‌های خودسرانه، کار اجباری و محدودیت در رفت‌وآمد توسط دولت کودتا در میانمار وجود دارد. ۵. جدایی‌طلبان مسلمان موسوم به (AA) / (ULA) با تصرف بخش بزرگی از ایالت راکهین - مرکز و شمال -، دستاوردهای ارضی قابل‌توجهی به دست آورده است. ۶. ارتش دولت کودتا در حال بمباران و گلوله‌باران مردم در ایالت راکهین است. ۷. ارتش دولت کودتا، مسلمانان روهینگیا را اغلب از طریق روش‌های اجباری برای مبارزه با ارتش آراکان جذب می‌کند. ۸. این وضعیت با درخواست برای کمک‌های بشردوستانه فوری توجهات بین‌المللی و محکومیت بین‌المللی را به همراه داشته است. ۹. محاصره نظامی در امکان دسترسی به آب و جاده کاسته و این موضوع بر مشکلات گروه‌های قومی که پیش‌ازاین نیز برای بقا می‌جنگیدند افزوده است. ۱۰. ارتش آراکان در آستانه اخراج ارتش از بقیه ایالت راکهین است که می‌تواند منجر به تغییرات قابل‌توجهی در ساختار حکمرانی منطقه شود. ۱۱. درگیری‌های فعلی منجر به تلفات غیرنظامی بسیار زیادی شده و این موضوع بحران انسانی را تشدید می‌کند. ۱۲. بسیاری از خانه‌ها و املاک شهروندان ویران شده و آسیب‌دیدگان بدون سرپناه رها شده است. ۱۳. درگیری‌ها باعث اختلال در عرضه مواد غذایی و تشدید ناامنی غذایی در میان جمعیت آسیب‌دیده شده است. ۱۴. دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی به‌شدت محدود شده و بسیاری از مردم نمی‌توانند درمان‌های پزشکی لازم را دریافت کنند. ۱۵. خشونت‌های مداوم نظام آموزشی را مختل کرده، مدارس تعطیل شده و کودکان نمی‌توانند در کلاس‌ها شرکت کنند. ۱۶. درگیری‌ها تأثیر روانی قابل‌توجهی بر جمعیت آسیب‌دیده داشته است، به‌طوری‌که بسیاری از آنها ضربه روحی و استرس را تجربه کرده‌اند. ۱۷. درخواست‌های زیادی برای افزایش کمک‌های بین‌المللی برای رفع نیازهای بشردوستانه جوامع آسیب‌دیده وجود دارد. ۱۸. درگیری‌ها پیامدهای سیاسی قابل‌توجهی دارد که بر ثبات و حاکمیت منطقه تأثیر می‌گذارد. ۱۹. خشونت مداوم میراث‌فرهنگی منطقه را نیز تحت‌تأثیر قرار داده است و بسیاری از اماکن فرهنگی، آسیب‌دیده یا ویران شده‌اند. ۲۰. بحث‌هایی در موردنیاز به راه‌حل‌های بلندمدت برای رسیدگی به علل ریشه‌ای درگیری و تضمین صلح پایدار وجود دارد. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
  استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
🔴 دلایل حذف طالبان از لیست سازمان‌های تروریستی روسیه موضوعی پیچیده بوده و در نگاه اول منعکس‌کننده عمل‌گرایی مبتنی بر واقعیت‌های ژئوپلیتیکی است نه تأیید ایدئولوژی حاکم بر امارت اسلامی افغانستان. بااین‌وجود دلایل روشن و مبتنی بر واقع‌گرایی سیاسی (Real Politics) برای این اقدام روسیه وجود دارد که برخی از این دلایل می‌تواند بر آینده روابط ایران و افغانستان تأثیرگذار باشد. 👈 به طور خلاصه دلایل مسکو برای حذف طالبان از لیست گروه‌های تروریستی شامل موارد زیر است: 🔻 پس از عقب‌نشینی از افغانستان و تصاحب قدرت توسط در اوت ۲۰۲۱، وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه به طرز چشمگیری تغییر کرد. طالبان به قدرت حاکم و واقعیت موجود در افغانستان تبدیل شد. روسیه با حذف طالبان از لیست تروریستی خود، به دنبال سازگاری با این واقعیت جدید و تثبیت کانال‌های ارتباطی با حاکمان جدید در کابل است. 🔻افغانستان همسایه چندین جمهوری سابق در آسیای میانه است. کشورهایی که در حوزه نفوذ روسیه باقی‌مانده‌اند. کرملین عمیقاً نگران پتانسیل سرریز بی‌ثباتی از افغانستان به و ایجاد چالش‌های امنیتی به‌ویژه در قالب تروریسم، قاچاق مواد مخدر و جریان پناهندگان است. 🔻در حوزه مبارزه با تروریسم، روسیه امیدوار است بتواند با تأمین امنیت مرزهای مشترک این کشور با ، و ، از ورود گروه‌های افراطی مانند داعش شاخه خراسان به حوزه نفوذ سنتی خود جلوگیری کند. همکاری با طالبان به‌عنوان راهی برای مقابله با جنبش‌های افراطی جهادی در که از دید روسیه خطرات بیشتری از طالبان دارند، برای مسکو جذابیت دارد. پیوندهای این گروه‌های تروریستی با جریان تروریسم در نیز یکی دیگر از دلایل نزدیکی مسکو به کابل تحت حاکمیت طالبان است. 🔻علی‌رغم اینکه در سال ۲۰۰۳ به طور رسمی طالبان به لیست گروه‌های تروریستی خود وارد کرد؛ اما تماس‌های دیپلماتیک خود با این گروه را هرگز قطع نکرد. حتی قبل از عقب‌نشینی ایالات متحده، مقامات روسی میزبان نمایندگان طالبان در مسکو بودند. حذف طالبان از لیست گروه‌های تروریستی این تعامل دیپلماتیک را تسهیل کرده و به روسیه اجازه می‌دهد تا نقش فعال‌تری در شکل‌گیری آینده افغانستان ایفا کند. 🔻روسیه تلاش می‌کند با حفظ روابط با طالبان، علاوه بر تقویت حوزه نفوذ خود در افغانستان، از موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور به‌عنوان دروازه‌ای برای ورود به مناطق و استفاده کرده و رؤیای تزاری را محقق کند. 🔻رویکرد جدید روسیه به طالبان می‌تواند در زمینه رقابت گسترده ژئوپلیتیکی مسکو با غرب - به‌ویژه ایالات متحده و و به‌طریق‌اولی - نیز تحلیل شود. با عقب‌نشینی ایالات متحده از افغانستان، روسیه فرصتی را برای پر کردن خلأ قدرت و گسترش نفوذ خود در افغانستان و آسیای میانه در پیشِ روی خود می‌بیند. برقراری روابط با طالبان به روسیه فرصتی می‌دهد تا خود را به‌عنوان نیروی در افغانستان معرفی کند. 🔻روسیه با حذف طالبان از لیست گروه‌های تروریستی، درهای همکاری اقتصادی با دولت جدید در افغانستان را باز می‌کند. افغانستان سرشار از منابع طبیعی است و روسیه نمی‌تواند چشم‌انداز تسلط بر این منابع را به واگذار کند. از سویی افغانستان می‌تواند بازار بالقوه‌ای برای کالاهای روسی باشد. موضوعی که اکنون تحت‌تأثیر حضور پررنگ چینی‌ها در افغانستان است. 🔻روسیه با همسایگان قدرتمند افغانستان یعنی چین، و روابط مستحکمی دارد که همگی از زمان تسلط طالبان بر افغانستان با مسائل موجود در این کشور درگیر هستند. ترازکردن سیاست خود در مورد طالبان با این بازیگران منطقه‌ای به روسیه این امکان را می‌دهد تا اتحادهای منطقه‌ای خود را تقویت کرده و راهبردهای مبتنی بر همکاری را در برخورد با اوضاع در افغانستان دنبال کند. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
 استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
🔴 سیر تعاملات سیاسی و اجتماعی اسماعیلیه نزاریه و تصوف 👉 Link: B2n.ir/b42397 @Sub_ContinentStudies
🔴 در روزهای اخیر حزب «کنفرانس ملی جامو و کشمیر» "
Jammu and Kashmir National Conference (JKNC)
"، موفق شد ۴۲ کرسی از مجموع ۹۵ کرسی مجلس قانون‌گذاری ایالت جامو و کشمیر را به دست آورد. این در حالی است که حزب مردم بهارت "
Bharatiya Janata Party (BJP)
" تنها موفق شد ۲۹ کرسی کسب کند. حزب کنفرانس ملی توانست با ائتلافی که در پیش از انتخابات انجام داده بود، این ایالت را از ذیل حاکمیت دولت مرکزی در امور ایالتی خارج کرده و دوباره امورات ایالتی را به دست بگیرد. 🔻 باتوجه‌به پیچیدگی چشم‌انداز سیاسی کشمیر، پیروزی یا هر حزب سیاسی بزرگ در انتخابات می‌تواند پیامدهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی قابل‌توجهی برای منطقه داشته باشد. در اینجا برخی از پیامدهای احتمالی پیروزی حزب کنفرانس ملی به عرض شما مخاطبین گرامی می‌رسد: ۱. تأکید مجدد بر خواسته‌های خودمختاری منطقه‌ای: کنفرانس ملی به لحاظ تاریخی همواره از اعطا خودمختاری بیشتر به جامو و کشمیر به‌ویژه از طریق بازگرداندن مواد ۳۷۰ و 35A قانون اساسی هند، حمایت کرده است. این مواد امتیازات ویژه‌ای را در قبل از لغو آن‌ها توسط دولت مرکزی در آگوست ۲۰۱۹ به این منطقه اعطا می‌کرد. پیروزی کنفرانس ملی. احتمالاً منجر به افزایش فشار بر دولت هند برای بازنگری یا احیای برخی از جنبه‌های چارچوب قانون اساسی قبل از ۲۰۱۹ خواهد شد. این امر بحث‌ها را در مورد خودمختاری کشمیر و هویت منحصربه‌فرد آن در اتحادیه هند برانگیخته است. اگر کنفرانس ملی برای خودمختاری بیشتر یا وضعیت ویژه اصرار کند، می‌تواند به تیرگی روابط با دولت مرکزی منجر شود، به‌ویژه اگر همچنان قدرت را در سطح ملی حفظ کند. ۲. تمرکز بر حکومت‌داری و توسعه محلی: پس از سال‌ها بی‌ثباتی سیاسی و حکومت مستقیم دهلی‌نو پس از لغو ماده ۳۷۰، پیروزی کنفرانس ملی به معنای بازگشت به حکومت محلی و رهبری سیاسی ریشه‌دار در منطقه است. حزب ممکن است پس از یک دوره ناآرامی سیاسی و چالش‌های امنیتی بر توسعه، اشتغال، و بازگرداندن وضعیت عادی تمرکز کند. یک دولت محلی باثبات می‌تواند به بهبود خدمات عمومی، زیرساخت‌ها و شرایط اقتصادی در منطقه محروم جامو و کشمیر کمک کرده و به طور بالقوه برخی از نارضایتی‌های عمومی را کاهش دهد. این موضوع به توانایی حزب در حکمرانی مؤثر در مدیریت شکایات محلی بستگی دارد. ۳. افزایش مشروعیت سیاسی: کنفرانس ملی یکی از قدیمی‌ترین احزاب سیاسی در جامو و کشمیر است و پیروزی آن می‌تواند احزاب سیاسی منطقه‌ای را که پس از لغو ماده ۳۷۰ به حاشیه رانده شده‌اند مشروعیت مجدد بخشد. اگر کنفرانس ملی بتواند رأی‌دهندگان را متقاعد کند که مشارکت سیاسی می‌تواند تغییر واقعی ایجاد کند، ممکن است جذابیت ستیزه‌جویی و جدایی‌طلبی برای مسلمانان ناراضی در این ایالت را تضعیف کند. بااین‌حال، عدم تحقق وعده‌ها می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. ۴. چالش‌های حزب مردم بهارت و دولت مرکزی: باتوجه‌به موضع حزب مردم بهارت در مورد ادغام کامل کشمیر در اتحادیه هند، پیروزی کنفرانس ملی می‌تواند منجر به تنش سیاسی بین دولت‌های منطقه‌ای و مرکزی شود. حزب مردم بهارت از طرف‌داران جدی لغو ماده ۳۷۰ و ادغام جامو و کشمیر تحت قوانین مشابه سایر ایالت‌های هند بوده است. اگر کنفرانس ملی برای بازگرداندن وضعیت ویژه فشار بیاورد، می‌تواند منجر به درگیری با دولت مرکزی تحت رهبری حزب مردم بهارت شود. این موضوعات می‌تواند بر رابطه مالی و اداری دولت مرکزی و ایالت تأثیرات جدی گذاشته و عملاً به اختلال در برخی امور ایالتی منجر شود. همچنین ممکن است دولت مرکزی سعی کند با اتخاذ سیاست‌هایی، نفوذ کنفرانس ملی در ایالت را کاهش دهد. ۵. پویایی‌های امنیتی: تحولات سیاسی در کشمیر ارتباط تنگاتنگی با نگرانی‌های امنیتی دارد. پیروزی کنفرانس ملی می‌تواند پویایی امنیتی در منطقه را تغییر دهد. اگر حزب مواضعی معتدل اتخاذ کرده و با دولت مرکزی درگیر نشود، شاهد کاهش تنش‌ها در روابط دو طرف خواهیم بود. بااین‌حال، اگر موضع حزب در مواردی مثل احیاء مواد ویژه قانون اساسی سخت‌گیرانه باشد، می‌تواند به بازگشت ناآرامی‌ها به منطقه منجر شود و گروه‌های شبه‌نظامی را که مخالف حکومت هستند، تحریک کند. در مقابل اگر دولت مرکزی اقدامات حزب را برای امنیت ملی غیرسازنده بداند، ممکن است تلاش‌های خود در برهم‌زدن نظم سیاسی جدید را به حوزه امنیتی توسعه دهد.
۶. پیامدهای بین‌المللی: کشمیر همچنان در سطح بین‌المللی، به‌ویژه بین هند و ، یک موضوع بحث‌انگیز است. پیروزی حزبی مانند کنفرانس ملی می‌تواند به جامعه بین‌المللی نشان دهد که کشمیری‌ها همچنان خواهان درجاتی از وضعیت ویژه یا خودمختاری در هستند. این موضوع می‌تواند مواضع دیپلماتیک هند در مورد کشمیر را پیچیده کند، به‌ویژه اگر اقدامات حزب کنفرانس در راستای به چالش کشیدن روایت حاکمیت و تمامیت ارضی توسط دولت مرکزی تفسیر شود. سازمان‌ها و دولت‌های بین‌المللی ممکن است این وضعیت را نشانه‌ای از نابسامان بودن وضعیت سیاسی کشمیر بدانند. پاکستان همچنین ممکن است از پیروزی یک حزب با گرایشات خودمختاری‌خواهانه استفاده کند تا استدلال کند که لغو مواد ویژه قانون اساسی به طور کامل توسط مردم منطقه پذیرفته نشده است. ۷. احیای روند دموکراتیک: انتخابات جامو و کشمیر به‌عنوان راهی برای احیای روند دموکراتیک در منطقه‌ای که با اختلالات سیاسی قابل‌توجهی مواجه شده است، تلقی می‌شود. پیروزی کنفرانس ملی می‌تواند به‌عنوان گامی در جهت بازسازی نهادهای دموکراتیک در منطقه مؤثر بوده و اعتماد عمومی به روند جاری را ارتقا دهد. در مقابل اگر هندوهای ملی‌گرا به رهبری سیاسی حزب مردم بهارت در این مسیر سنگ‌اندازی کنند، این انتخابات به‌عنوان راه‌حل موجود مشروعیت عمومی خود را ازدست‌داده و شاهد افزایش خشونت‌های سیاسی در منطقه خواهیم بود. مسئله‌ای که می‌تواند به بازگشت اقدامات تروریستی به منطقه منجر شود. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
  استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies
وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا خداحافظ اسطوره @Sub_ContinentStudies
21.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 «تئوریسین جنگ»، آمریکاست. در مقابل آمریکا، ما «تئوری مقاومت» داریم و از تا دیگران «تئوری تسلیم»... منبع: @mirbaqeri_ir
🔴 حمله تروریستی اخیر «ارتش آزادی‌بخش بلوچ» "
Baluchistan Liberation Army (BLA)
" در که کاروانی از اتباع چینی را هدف قرار داد، پیامدهای مهم و چندوجهی دارد. این حمله که در ۶ اکتبر ۲۰۲۴ در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی کراچی انجام شد، حداقل دو شهروند چینی را کشته و تعدادی دیگر از جمله پرسنل امنیتی محلی را زخمی کرد. این حمله بخشی از یک الگوی گسترده‌تر است که در آن به طور فزاینده‌ای منافع چین در پاکستان را هدف قرار داده است، به‌ویژه منافعی که به «راهرو اقتصادی چین - پاکستان» (
CPEC
) مربوط می‌شوند. 👈 پیامدهای اصلی این حمله عبارت‌اند از: ۱. تنش در روابط پاکستان و چین: هدف قرار دادن اتباع چینی توسط ارتش آزادی‌بخش بلوچ، روابط دیرینه اقتصادی و دیپلماتیک بین پاکستان و را تهدید می‌کند. پکن این حمله را به‌شدت محکوم کرده و خواستار افزایش امنیت برای متخصصان و پروژه‌های خود در پاکستان شده است. این امر ممکن است به افزایش فشار بر اسلام‌آباد برای تقویت اقدامات امنیتی، به‌ویژه در مورد پروژه‌های مرتبط با CPEC منجر شود. ۲. افزایش تدابیر امنیتی: در پاسخ به این حمله، احتمالاً امنیت متخصصان و زیرساخت‌های چینی را افزایش خواهد داد. این اقدامات می‌تواند مستلزم استقرار نظامی بیشتر یا نظارت دقیق‌تر مناطق متشنجی چون ایالت بلوچستان باشد، به‌ویژه در زمانی که این کشور برای میزبانی از نشست آماده می‌شود. ۳. افزایش تنش در بلوچستان: اقدامات ارتش آزادی‌بخش بلوچ منعکس‌کننده شورش گسترده‌تر در است، جایی که گروه‌های تجزیه طب محلی هم با دولت پاکستان و هم با دخالت خارجی در منطقه مخالف هستند. استفاده این گروه‌ها از تاکتیک‌های بمب‌گذاری انتحاری که اخیراً از دیگر سازمان‌های شبه‌نظامی مانند اتخاذ شده است، نشان‌دهنده پیچیدگی و تشدید عملیات آنهاست که می‌تواند به خشونت‌های بیشتر در آینده منجر شود. ۴. پیامدهای اقتصادی بالقوه: با حملات مداوم به سرمایه‌گذاری‌های چینی، سرمایه‌گذاران خارجی ممکن است به طور فزاینده‌ای نسبت به فعالیت در محتاط شوند. این می‌تواند پروژه‌های مرتبط با را که برای توسعه اقتصادی پاکستان حیاتی هستند، به خطر بیندازد. علاوه بر این، اگر چین احساس کند که شهروندان و سرمایه‌گذاری‌هایش دائماً در معرض تهدید هستند، ممکن است در حوزه مشارکت خود در منطقه تجدیدنظر کند. ۵. معادله کشمیر در برابر بلوچستان: اسلام‌آباد همواره را متهم به همکاری با گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ کرده است. در این زمینه اسنادی نیز وجود دارد. تغییر موازنه قدرت سیاسی در کشمیر در نتیجه انتخابات ایالتی که در پستی به تبیین آن پرداختم، می‌تواند مشوق ارتش پاکستان در کمک به گروه‌های جدایی‌طلب کشمیری برای ایجاد ناامنی در منطقه شود تا از این طریق بتواند تلاش‌های هندی - آمریکایی در ایجاد ناامنی در ایالت بلوچستان را کنترل کند. این موضوع می‌تواند پویایی‌های امنیتی هر دو منطقه را دستخوش تغییراتی اساسی کند. ✍️ کانال مطالعات شبه‌قاره - امین رضایی نژاد 🔰
  استفاده از محتوای کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@Sub_ContinentStudies