آنجا یک قهوه خانه بود . .
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای چرا؟ . .
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم . و نفری یک استکان چای میخوردیم؟ . .
عجله،همیشه عجله . .!'
کدام گوری میخواستم بروم ؟ . .
من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی ام را کشته ام . .
منِ وصال . .🌿✍🏻