⭐ رهبر انقلاب: مصیبت غزه مصیبت بشریت است و نشان می‌دهد نظم کنونی جهانی نظم باطلی است و این قابل دوام نیست.۱۴۰۲/۱۱/۱۹ 🖼 #بسته_خبری 🌷 Farsi.Khamenei.ir

⭐ رهبر انقلاب: دعوت بعثت همچنان ادامه دارد. رشد و پیشرفت دنیا و سعادت آخرت در گرو اجابت به این دعوت است. 🌷 Farsi.Khamenei.ir

🇮🇷 نوزدهم بهمن ۱۳۵۷ بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضی از نقاط کشور به سمت مردم تیراندازی می‌شود. عده‌ی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباس‌های نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامتگاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند: «همان‌طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت اسلامی را برقرار کنیم.» 🗓بازخوانی حوادث دهه فجر 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir

فیلم چند دقیقه قبل از شهادت شهیدان رستگاری و اسلامی فرد،که در ۱۳ بهمن ۱۳۶۵ به شهادت رسیدند. چهره ها بر اثر چند روز درگیری با دشمن زیر انفجار توپ و خمپاره سیاه شده و ذره ای ترس، منت، طلبکاری ندارند. این همه آرامش از کجاست؟ ♥ #شهید 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir

#هم_اکنون 🟢 سومین نشست از سلسله نشست های تهذیبی با موضوع «خوانش جدید در مهمترین راهکارهای تربیت و تعالی نفس» 👤 با حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر اخوی ⏰ زمان: امروز پنجشنبه ۱۹ بهمن‌ماه؛ ساعت ۱۵ 🌐 لینک حضور در نشست #فرهنگی_تربیتی_403_402 #مرکز_آموزشهای_غیرحضوری 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir

🌱 شهید محمدعلی قیصری 📜 در انتخابات شرکت کنید که تکلیف الهی است. رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است. و مواظب باشید به کسانی که برای شهرت و قدرت خود را مطرح ساخته اند رأی ندهید. 💐 @farhangikowsar

اگه بهتون گفتن نسل کشی یعنی چی.... این تصویر رو نشونش بدید اسرائیل تمام افراد حاضر در تصویر رو کشته... ✨#میز_فلسطین_غزه . 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir

#طلبگی_انتخاب_من_است! فصل اول [قسمت نهم] حسنا در حال عکس گرفتن از پوستر جذب طلبه حوزه های علمیه خواهران و چند موسسه قرآنی بود که آقای همسایه با آنها نزدیک شد. بهاره با دست به پهلوی حسنا زد و گفت: «ببین کی اینجاست، حاج آقا که سگ سفید کوچولو رو آورد» آقا محسن به آنها نزدیک شد و با لبخندی که همیشه روی لب هایش بود گفت: - سلام همسایه ها، خیلی خوش اومدید دخترها برعکس مهسا خیلی کم رو بودند به پته پته افتادن و بالاخره حسنا پاسخ داد: - چیزه ممنون ببخشید سلام، سلامت باشید - خب، من روحانی مسجدم، با مادرم اومدم! اگه بعدِ نماز کاری ندارید تا خونه می رسونمتون! - نه دیگه مزاحم نمیشیم - چه مزاحمتی... دخترها از آقا محسن جدا شدند، وضو گرفتن و قبل از وارد شدن به مسجد از چوب لباسی که در گوشه ورودی قرار داشت، چادر نماز سرکردند و.... بهاره در ذهنش حسنا را با آقا محسن تصور کرد: «خوبه ها، آقامحسن آخونده، حسنا هم طلبه میشه و ازدواج می کنن و... یه دوماد اخوندم گیرمون میاد، اوه اوه بابا رو کی راضی کنه....» در همین زمان حسنا گفت: - خیلی بلند فکر می کنی آبجی، کجا با این سرعت، طلبه شدم و ازدواج کردم و.. - خوبه که چادرم سر می کنی خوشگل تر میشی... - دست وردار فقط از یه پوستر عکس گرفتیم! من و چه به طلبگی و ازدواج با اخوند... ⬜ حسنا سرکوچه، درِ پراید سفید رنگ آقا محسن را بست و پس از تشکر، همراه بهاره از آنها خداحافظی کرد و به طرف خانه به راه افتادند... ساعت نزدیک پنج بود که طاهره و مهسا از راه رسیدند تا وارد خانه شدند بهاره ایستاد و گفت: - بچه ها نمی دونید؟ امروز کی رو دیدیم؟ حسنا اخم هایش را درهم کشید اما بهاره توجه نکرد و ادامه داد: - آقا محسن و دیدیم! همسایه، چقد آقا چقد با ادب! مهسا بدون توجه به صحبت های بهاره با چشم های قرمز و ورم کرده وارد اتاق شد و طاهره گفت: - ببخشید بچه ها الان وقت صحبت نیست! هر کدام از دخترها مشغول کار خودشان شدند و اصلا مشخص نبود بین طاهره و مهسا چه مشکلی پیش آماده است، مسئله بهرام یا ازدواج دوباره پدر و یا مشکل مادر..... سکوت همه جا را فراگرفته بود تا صدای گریه طاهره که به این راحتی کسی اشک هایش را ندیده بود بلند شد و.... 🙏 ادامه دارد ✍عشق آبادی 💐 ‌‎‌‌‌‌‌@farhangikowsar