eitaa logo
هیئت انصارالقائم (عج)
1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
742 ویدیو
15 فایل
هیئت دانشجویی انصارالقائم (عج) ارتباط با مدیر کانال: @a_ghaem اینستاگرام: instagram.com/a_ghaaem2 بله: https://ble.ir/a_ghaaem تلگرام: https://t.me/a_ghaaem آپارات: aparat.com/a_ghaaem/ سایت: a-ghaem.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📍«مسیر عشق» 🌌 دلنوشته‌ای از جنس اشتیاق و اشک در مسیر اربعین ۱۴۰۴ 🔸سند بلا منازع حقانیت حسین در کربلا، قطعا گلوی پاره‌ی علی‌اصغر است. ما فرزندانمان را به عشق رقیه آورده‌ایم. به عشق آن دختر سه‌ساله‌ای که در خرابه، با چشم‌های اشک‌آلود، پدر را صدا زد و هیچ‌کس پاسخ نداد. در مسیر اربعین، جاده فقط خاک نبود؛ روان بود، جریان بود، عبور از منِ محدود به منِ عاشق. هر قدم، مثل عبور از لایه‌ای از ناخودآگاه بود؛ از تردید، از ترس، از تعلق. و در این عبور، چیزی بود که ذهنم را بی‌اختیار تسلیم می‌کرد: نگاه کودکان. کودکانی چندروزه، در آغوش مادرانی که نه از گرما می‌هراسیدند، نه از خستگی، نه از خطر. زنانی که با چشمان خسته اما دل‌هایی سرشار از یقین، آمده بودند تا بگویند: ما فرزندانمان را به عشق رقیه آورده‌ایم... نوزادی را دیدم که زیر آفتاب تند، آرام خوابیده بود. تمام دردهای تاریخ در آن لحظه بر دلم نشست. انگار صدای گریه‌ی رقیه در گوشم پیچید، انگار لب‌های خشک علی‌اصغر را دیدم، انگار در دلِ این کودکان، نوری از کربلا می‌درخشید. مادران، با گام‌هایی که نه از عضله، بلکه از عشق نیرو می‌گرفت، پیش می‌رفتند. و من، بی‌اختیار بغض کردم. نه از خستگی، بلکه از عظمت این عشق. عشقی که از مرز منطق عبور کرده بود، عشقی که در دلِ خطر، آرامش می‌آفرید. رنجِ تشنگی، رنجِ گرما، رنجِ اضطراب؛ همه در پرتو عشق، شیرین شده بودند. مثل زهر در کام عاشق، مثل اشک در چشم منتظر. و حسین... تو آن‌قدر بزرگی که حتی تشنگی کودکان را با نگاهت آرام کردی. تو آن‌قدر نوری که در دل تاریکی، امید را روشن نگه داشتی. تو آن‌قدر عشقی که حتی نیزه‌ها، از شرمِ تو، خم شدند. و رقیه جان... تو فقط دختر حسین نبودی؛ تو صدای بغضِ گلوگیرِ تاریخ بودی. تو با آن دل کوچک، تمام دنیا را به زانو درآوردی. تو با آن شب‌های خرابه، با آن چشم‌های خسته، با آن ناله‌های بی‌پناه، اسارت را معنا کردی. ما زنده‌ایم، چون شما زنده‌اید در دل‌های ما. ما آرامیم، چون شما پناه دل‌های بی‌قرارید. و اگر زنده ماندیم، اگر از طوفان‌ها گذشتیم، فقط به خاطر نوری بود که از نگاه شما جاری‌ست. قربان آن نگاه، قربان آن صدا، قربان آن دلی که در خرابه شکست و آسمان را لرزاند... 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفت: «غم، نخست در چشم‌ها پیداست...» و بعد ادامه داد: – من أیِّ حنينٍ حَزِنَت عَيناك؟! از کدام دلتنگی‌ست که چشم‌هایت غمگین‌اند؟ با خودم می‌گویم: کاش پاسخ، باشد... ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
48.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📍«مسیر عشق» 📷 می‌بُری.. حرف آدم‌ها .. رفتارشان؛ نگاه‌شان ... زخمِ زبان‌ها... کلافه و خسته‌َت می‌کند ! به تهِ خط می‌رسی.. بی‌پناه... دنبال یك آغوشِ امن یك گوشه‌ که... بی‌خیالِ عالم و آدم... خودت باشی و خودت یك رفیق ... که هم‌نشینی‌اش غم عالم ببرد !... نسخه‌یِ دردهایِ ما را... خیلی وقت پیش... امام جواد علیه‌السلام پیچیده‌اند؛ « به سمت حسیـن فـرار کن ! » ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق» 📷 📍موقعیت : «تن خسته، دل شکسته، نظر بسته، لب خموش» 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
17.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 احتزاز پرچم مقدس در طریق نجف کربلا 📍«مسیر عشق» 📷 ‌ در همین عصر بلا پیچیده عطر کربـلا عطر باران عطر قرآن حسیـن بن علی ‌ هر کجای خاک من بوی شهادت می دهد عشقم ایران است ، ایـران حسین بن علی ‌ ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق» 📷 📍موقعیت : «مرا به گوشه‌ آغوش خویش برگردان...» 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق» 📷 📍موقعیت : «این جان و دل و دیده، پی دیدن توست... » 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
38.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 📍«مسیر عشق» 📷 ‌ «کربلا، داستانی نیست جز داستان مردانگی و غیرت. ماجرایی نیست جز ماجرای ایستادگی و شهامت. ماجرای دل‌دادگانی که در راه برافراختن پرچم حقیقت، از هیچ‌چیز دریغ نمی‌کنند. حتی از بذل جان خود...» ‌ سوزش چشم من از لذت زیبایی توست خیره بودم به تو و پلک زدن یادم رفت.. ‌ ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
هیئت انصارالقائم (عج)
📍«مسیر عشق» #دلنوشته_شماره_هفت 🌌 دلنوشته‌ای از جنس اشتیاق و اشک در مسیر اربعین ۱۴۰۴ 🔸سند بلا منا
📍«مسیر عشق» من، رهروی تنها، میان این کاروان عشق، راهی کربلا؛ زخمی جانگداز که دنیا را به هم پیوند می‌دهد. نغمه‌ی روح نواز دعای عهد که چون شهد بر جان آدمی می‌نشیند، سحر مشایه، و انصار القائمی که تسبیح به دست، دعای عهد را زمزمه می‌کنند، از گوشه‌ی نرگس‌های دخترکان کاروان گه گداری شبنمی درخشان، روی رخسار می‌غلتد . هنوز اذان نگفته اند، هنوز سپیده صبح سر نزده، آفتاب مهرش را بر زائران اباعبدالله نگسترانیده‌. خستگی راه، تمام نشدنی؛ بی خوابی به عمق جان‌های خسته نفوذ کرده، اما شوق دیدار حرم در قلبمان می‌درخشد، پاهایی که هر تاولشان، حماسه‌ی عشقِ فرسنگ های پیموده شده است را به حرکت وا می‌دارد و برای این شوق پایانی نیست. پرچم‌ها،در دستان علمدار این کاروان، در پیچ و خم باد تکان می‌خورند و من قامت می‌بندم، نماز شب می‌خوانم؛ نماز شبی که درست چشیدن عسل است از جویی بهشتی. همین حین است که بخار چای عراقی از روی میز یک موکب، در هوای تازه می‌رقصد و پیرمردی ریش سفید، کتری به دست، تک تک لیوان‌ها را پر می‌کند. او لبخندش چنان دلنشین است که خستگیِ راه را از پایم می‌گیرد و مهر آن چای است که زهر بی‌خوابی را از سرم می‌پراند. اذان که سر می‌زند، انگار خون در رگ های زمین جاری می‌شود، گویی فرمان ایستی است بر کل این کاروان عظیم. آن سکوت پر از هیاهوی شب هنگام کاروان، برای لحظه‌ای خاموش و سکونی مقدس، جایگزین آن می‌شود و نماز جماعت، تکه‌ای از زمین را به آسمان وصل می‌کند. من در این میان، مانند قطره‌ای در رودی خروشان. من، در ما حل شده، همه یکی هستیم؛ خسته اما امیدوار، گام بر می‌داریم و هر لحظه به خویشتن نزدیک‌تر می‌شویم. جلوتر که می‌رویم، رسولی می‌خواند:« حالا منمو ... چشم ترمو ... باران اباعبدالله ... ». بالای پل که می‌ایستیم، ناگهان چشمان غبار گرفته از گناهم، در پس آدمیان و پرچم‌ها و آن مه زیبای سحرگاهی، به گنبد طلایی رنگی می‌خورد که بهشت را تداعی می‌کند و آن غبار گناه را از تمام تن و روحم می‌شوید. لحظه‌ای زمان از حرکت باز می‌ایستد، سر و صدا، محو می‌شود و من غرق. غرق در گنبد، حتی نفس‌هایم حالا سنگین‌تر شده. چشمانم خیره به آن نور تابانی است که روشناییِ نه تنها این زمین خاکی، بلکه روشنایی همه‌ی عوالم است. اشک، راه خود را خوب بلد است و بی‌اجازه روی گونه‌هایم می‌غلتد. حالا ماه هم در پشت گنبد اباعبدالله می‌درخشد و درفش سبز «نصر من الله و فتح قریب» در میان غوغای باد تکان می‌خورد؛ این سحرگاه، این ماه، تمثال ابوفاضلی است که علم حسین را در دست دارد. این، درست همان لحظه‌ای است که خستگیِ تمام راه، در یک نگاه، ذوب می‌شود. این جاده ... تنها جاده‌ای که پایانش سر آغاز است؛ تنها جاده‌ای که روی زمین راه می‌روی اما قدمت در آسمان برداشته می‌شود. و این جاده ... طی می‌شود. نه برای رسیدن به مقصد، که برای رسیدن به شروعی تازه. 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 📍«مسیر عشق» 📷 ‌ دردمـارا‌‌احدی‌جـز‌‌تو‌ندانست‌حسین، به‌فدای‌تو‌‌که هم‌دردی‌و‌ هم‌درمـانی... ‌ ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
41.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 📍«مسیر عشق» 📷 ‌ کربلا، داستانی سراسر آکنده از عبرت است. داستان سعادتمند شدن آنان که روزی راه گم کرده بودند و شقاوتمند شدن آنان که خود را مدعی حق و حقیقت می‌دانستند. ‌ دو منزل اند «دل» و «دیده»، هردو خانه‌یِ تو چه حاجت‌ست که من گویمَت کجـا بنشین؟ ‌ ‌ ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 📍«مسیر عشق» 📷 ‌ یا هازِمَ الأحزاب ای در هم کوبنده‌ی گروه‌ کفار ‌ آل یهود! آل تلاویو! آل دیـو! آل علی و آل کسا را چه می کنید؟ موساست اینکه می رسداز راه عنقریب اعجـاز اژدهـا و عصـا را چـه می کنیـد؟ ‌ ‌ 🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج) | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام 🔸@a_ghaaem