راه های تقرّب به خدا.mp3
786.4K
💠 روز شانزدهم ماه #شوال 1441
🔹 راه های تقرّب به خدا
#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 راه های تقرّب به خدا
🔹 اسلام راه های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل «راه علمی» است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ»[1] که انسان، محقق، عالم و دانشمند بشود هم خود را بشناسد هم جهان را بشناسد، هم پیوند خود با جهان را بشناسد که همگی در تحت تدبیر یک مدبّر به نام خداست. حوزه و دانشگاه مسئول و متولّی این رشته هستند. هم آیه سوره «توبه» که فرمود: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾،[2] هم «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ»، حوزه و دانشگاه را تأمین می کند. این برای آن است که انسان عالم بشود، تا بیراهه نرود، یک؛ و راه کسی را نبندد، دو؛ خاصیت علم این است.
🔹 دوم «راه عبادت» است که آن هم در راستای علم است؛ آن نماز است، روزه است، حج است، عمره است؛ آن برای تطهیر بدن است، تطهیر قلب است، تطهیر روح است که انسان اندیشه باطل نکند و خیال باطلی را در سر نپروراند. این راه عبادت است.
🔹 راه سوم جمع بین علم و عبادت است و آن «راه دعا و نیایش» است.
[1] . مصباح الشریعة، ص13.
[2] . سوره توبه، آیه122.
#علم_عبادت_نیایش
#تطهیر_روح
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/06/09
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فرق هنرمند و بازیگر
🔹 اگر انسان شده ابدی، از آثار ابدی چیزی را در كارگاه خیالش می آورد و این را می پروراند، بعد خروجیش هم می شود جمال محسوس، هنر جایش اینجاست! وگرنه آن بازی است و واقعاً هنرمندان ما دیگر حیف است كه كلمه بازیگر روی خودشان [بگذارند]، مگر اینكه خدایی ناكرده بازی بكنند.
🔹 اگر كسی خواست مثلاً جریانی كه برای وجود مبارک حضرت امیر در جریان غزوه خندق پیش آمد عرضه كند، یك جنگ به نام خندق بود، این عمربنعبدود از آن لبه خندق پرید این طرف و با حضرت امیر درگیر شد، خب این قصه را كه جناب مولوی نقل كرد، حالا اگر یك هنرمندی به صورت حضرت امیر درآمد و آن عمر بن عبدود را خاك كرد و در حساس ترین موقع از سینه او برخاست، همه تعجب كردند كه الآن موقع برخاستن نیست! ایشان اگر بلند شود چكار بكند؟! بعد از حضرت سؤال كردند كه چرا برخاستی، فرمود: او لج كرد و عصبانی شد، «او خدو انداخت بر روی علی»،[1] من دیدم الآن اگر سر او را جدا بكنم برای عصبانیت خود من است، من كه نمی خواهم این كار را بكنم، «بنده حقم»[2] و برای او دارم شمشیر می زنم باید «قربةً الی الله» باشد! خب این می شود هنر! این را می شود نشان داد، امّا آن كه در قصّه جنگ صفین و مالك اشتر و آنها این مرحله متوسطی است، اگر كسی آن را بتواند هنرمندانه عرضه كند دیگر بازی نیست، حیف است كه بگوید بازیگر فلان صحنه فلان شخص بود، او هنرمند است نه بازیگر!
[1]. امثنوی معنوی، بخش 164، دفتر اول.
[2]. امثنوی معنوی، بخش 166، دفتر اول؛ «گفت من تیغ از پی حق میزنم ٭٭٭ بنده حقم نه مأمور تنم».
#جنگ_احزاب
#جمال_محسوس
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 فلسفه هنر ـ جلسه 2
تاریخ: 1390/11/04
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 دعای مستجاب
🔹 روح عمل چون نیت است، این با ما هست و هر روز می توانیم آن را اصلاح کنیم، همیشه می توانیم آن را اصلاح کنیم، نگوییم گذشته گذشت! این روح عمل با ما هست، منتها در یک صحنه ای حاضر می کنیم، این را فوراً می توانیم ترمیم بکنیم، این راه علاج باز است؛ او هم با یک «یا اَللَّه» می بخشد، این قدر رئوف و مهربان است! این قدر اهل گذشت است!
🔹 یکی از بهترین دستوراتی که ائمه (علیهم السلام) دادند این است که ما در دعا موحّد باشیم، فرمود اگر در دعا موحّد باشید ممکن نیست دعای شما مستجاب نشود.[1] در دعا موحّد باشید یعنی چه؟ یعنی کسی مثلاً سعه رزق و روزی حلال می خواهد، چشم او به این و آن باشد بعد بگوید «اَللَّهُمَّ اَلرِّزْقَنِی» این دعای مشرکانه است؛ فرمود یقین بدان کار از غیر خدا ساخته نیست. اگر کسی بیماری دارد خواست شفا پیدا کند بگوید: « اَللَّهُمَّ اِشْفِ مَرِیضِی»، «اَللَّهُمَّ اِشْفِ مَرْضَانَا» و فلان، چشم او به طبیب و دارو باشد، این دعا، دعای مشرکانه است. خدا و دارو، خدا و طبیب، خدا و بیمارستان، این مشرکانه است. اگر آنها هستند همه را تو دادی، آنها را تو اداره می کنی، وقتی تو بخواهی کل صحنه را بر می گردانی، این دعا دعای موحّدانه است و یقیناً مستجاب است. ممکن نیست دستی به طرف خدا دراز شود و خالی برگردد، هیچ ممکن نیست! منتها شرط دعا این است که موحّدانه باشد. درست است اسباب است اما اسباب را او دارد اداره می کند؛ او آفرید او باید رهبری کند، او باید اداره کند، او باید اثربخش باشد، نه اینکه منهای ذات اقدس الهی، برای ما معجزه بکن! لازم نیست معجزه باشد، معجزه حق است و سرجایش محفوظ است و اما همه اینها تحت فرمان تو هستند، تو «رَبُّ اَلْعَالَمِینَ» هستی؛ این دعای یقیناً مستجاب است.
[1]. الامالی (للمفید)، ص54؛ «... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ تَبَحَّرُوا قُلُوبَكُمْ فَإِنْ أَنْقَاهَا اللَّهُ مِنْ حَرَكَةِ الْوَاجِسِ لِسَخَطِ شَيْءٍ مِنْ صُنْعِهِ فَإِذَا وَجَدْتُمُوهَا كَذَلِكَ فَاسْأَلُوهُ مَا شِئْتُمْ».
#اصلاح_نیت
#دعای_موحدانه
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس تفسیر سوره مبارکه تکویر ـ جلسه 1
تاریخ: 1398/09/23
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 میثاق الهی
🔹 چند میثاق، خدای سبحان از انسان ها گرفت: یكی میثاق عمومی است كه بعد از تبیین مسئله آدم مطرح است كه فرمود: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ﴾[1] حالا این نشئه كجاست [مشخص نیست]، ولی بالأخره بعد از تصویر مسئله آدم، ذریه آدم، ظهور آدم و مانند آن مطرح است. اما آن میثاقی كه از انبیا گرفته است موردش مشخص نیست كه آن قبل از جریان آدم، قبل از جریان ظهور و ذریه مطرح باشد فرمود: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیین مِیثَاقَهُمْ﴾ بنابراین آن میثاق، مقطع خاصی است یعنی بعد از تصویر مسئله آدم، مسئله ظهور، مسئله ذریه، میثاق گرفته شد، اما در كدام عالَم روشن نیست که نشئه عقل است، نشئه فطرت است، كدام نشئه است روشن نیست، برای اهلش البته روشن است! اما در جریان میثاقِ انبیا سخن از مسئله آدم و ذریه و اخذ ظهور و اینها نیست، فرمود ما از انبیا(علیهم السلام) میثاق گرفتیم میثاق غلیظ هم گرفتیم! در جریان این میثاق، مسئله وحی مطرح است، مسئله تبلیغ مطرح است، معلوم میشود غیر از آن میثاق عمومی كه در آیه ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ﴾ مطرح است میثاق خاصّی از انبیا گرفته شد.
🔹 مطلب دیگر این است كه از انبیای دیگر میثاق گرفته شد كه به وحی وجود مبارك پیامبر كه خاتم آنهاست (علیهم السلام) ایمان بیاورند، از كلّ آنها میثاق گرفته شده كه در تبلیغ دین پایدار باشند، در تحمل شدائد و مصائب پایدار باشند.
🔹 این عقلی كه خدای سبحان به مردم داد، مردم در بخش اندیشه این وهم و خیال را روی عقل ریختند و عقل را دفن كردند، در بخش انگیزه شهوت و غضب را روی عقل ریختند و عقل را دفن كردند ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾.[2] انبیا كه معدن شناس هستند آمدند این غرایز و اغراض را كنار ببرند، این معدن را در بیاورند بگویند حقیقت شما این عقل است «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[3] ثوره یعنی انقلاب، اِثاره كردن یعنی شكوفا كردن و شیار كردن و انقلاب كردن، انبیا برای «انقلاب فرهنگی» آمدند كه این خاك های اغراض و غرایز را كنار ببرند، این شهوت و غضب را كنار ببرند، این وهم و خیال را كنار ببرند، آن عقل ناب اندیشه ای و آن عقل ناب انگیزه ای كه «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»[4] را نشان بدهند بگویند سرمایه شما این است «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» خب اینها زیرمجموعه میثاق الهی است.
🔹 پس یك میثاق عمومی است كه میثاق فطرت است كه خود انبیا (علیهم السلام) به آن میثاق وفادارند و دیگران را هم متذكّر می كنند كه به آن میثاق وفادار باشند. یك میثاق خاصّ خود انبیاست كه وحی را خوب تلقّی كنند باور كنند، عمل كنند، منتشر كنند و این دو عنصر محوری توحید و وحدت را هم جزء مواصی خود بدانند؛ یعنی توحیدِ اعتقادی كه غیر از ذات اقدس الهی أحدی در جهان خالق و مدیر و مدبّر نیست و وحدت جهان شمولی جهان اسلام كه در سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» به انبیا می فرماید اینها امّت شما هستند ﴿یا أَیهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّیبَاتِ﴾، بعد ﴿وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً﴾؛[5] یعنی ما اگر هفته وحدت داریم كه از دوازده تا هفده ربیع الأول است كه وحدت حوزه اسلامی است، وحدت مذاهب است، یك وحدت ادیانی هم خواهیم داشت كه این وحدت ادیان ثابت می كند كه همه ادیان ابراهیمی یك هدف دارند و یك خدا دارند و یك مبدأ و یك معاد، آنچه در خطبه نهج البلاغه آمده همین است؛ منتها درباره قرآن است بیان نورانی حضرت این است كه «فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیهِ مِیثَاقَهُم»[6] كه از مردم تعهّد گرفته است كه به قرآن عمل كنند، این زیرمجموعه همان فطرت است؛ زیرا قرآن برای شكوفا كردن همان مطالب فطری است. بنابراین این میثاقی كه از انبیا گرفته شده یك میثاق خاص است یك میثاق غلیظ است و این اختصاص ندارد كه ثمره اش در قیامت ظاهر بشود.
[1] . سورهٴ اعراف، آیهٴ 172.
[2] . سورهٴ شمس، آیهٴ 10.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 1.
[4] . الكافی، ج1، ص11.
[5] . سورهٴ مؤمنون، آیات 51 و 52.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 183.
#سالروز_تشكیل_ستاد_انقلاب_فرهنگی_به_فرمان_امام_خمینی
#وحدت_ادیان
#توحید_اعتقادی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه احزاب ـ جلسه 6
تاریخ: 1392/01/27
🆔 @a_javadiamoli_esra