eitaa logo
کانال رسمی آیت الله العظمی جوادی آملی
14.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
28 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 عرش الهی 🔹 اگر کسی از این «معارج» که «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏»[1]است قدم به قدم بالا رفت ـ اینکه گفتند «قُرْبَةٌ إِلَی اللَّه‏» همین است که قدم به قدم انسان بالا می‌ رود ـ ترقّی می ‌کند، این «معارج» را یکی پس از دیگری طی می ‌کند و به عرش الهی نزدیک می ‌شود که از آن به بعد بعضی از قلوب هستند که «قَلْبَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَرْشُ‏ الرَّحْمَنِ‏».[2] در روایات ندارد که اگر کسی مؤمنی را برنجاند و آبروی او را ببرد عرش خدا به لرزه در می‌ آید؟! آن عَرش ﴿الرَّحْمانُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی﴾[3] که نیست، بلکه همین عرشی است که خدای سبحان از آن به عنوان «عَرش» الهی یاد کرده است که قلب مؤمن «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است و این شخص با «عَرش» الهی رابطه پیدا کرد، این اگر آسیب ببیند می ‌لرزد! خیلی ‌ها هستند که به همین «عَرش» وابسته‌ هستند! گاهی یک انسان می‌ تواند عذاب را از یک مملکت به دور بدارد! 🔹 همین زکریای بزرگواری که در همین شیخان دفن است، ایشان از شاگردان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) بود، به حضرت عرض کرد که حالا سنّ من بالاست، قدمای اصحاب، دوستان ما و رفقای ما رحلت کردند و جوان‌ ها روی کار آمدند، اجازه می ‌دهید من از قم بیایم بیرون؟ فرمود: نه! در قم باش که خدا به برکت تو عذاب را از آن منطقه بر می‌ دارد، همان‌ طوری که به برکت پدرم موسی بن جعفر عذاب را از بغداد بر‌داشت؛[4] این می ‌شود «عَرشِ» خدا! هر کسی که این‌ طور نیست! اگر کسی به این جا برسد، ممکن است توجه به او مثل توجه به «عَرش» خدا و بی ‌اعتنایی به او بی ‌اعتنایی به «عَرش» خدا باشد. این در بعضی از روایات است ـ نه همه ـ که اگر قلب فلان مؤمن را کسی به درد بیاورد «عَرش» خدا می ‌لرزد؛ آن عَرشی که ﴿اسْتَوی‏ عَلَی الْعَرْش﴾ ظاهراً منظور آن نیست، مگر حالا انسان حجّت الهی باشد، ولی عصر باشد، پیغمبر باشد، امام زمان باشد که آن حساب دیگری دارد؛ امّا افراد عادی و مؤمنان همین‌ هایی هستند که قلب اینها «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است. [1]. مفاتیح الغیب، ج‏1، ص، 226. [2]. بحارالانوار، ج55، ص39. [3]. سوره طه، آیه5. [4]. الإختصاص، ص87؛ «عَنْ زَكَرِیا بْنِ آدَمَ قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا(علیه السلام) إِنِّی أُرِیدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَیتِی فَقَدْ كَثُرَ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَ‏ أَهْلَ‏ قُمَ‏ یدْفَعُ‏ عَنْهُمْ بِكَ كَمَا یدْفَعُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)‏». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غافر ـ جلسه 11 تاریخ: 1393/11/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نور الهی 🔹 ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾،[1] در كتاب‌ های حوزوی و دانشگاهی این اصل پذیرفته است كه «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً»[2] این کار حوزوی و دانشگاهی است؛ یعنی اگر كسی حسّی را از دست داد، علم ناشی از آن حسّ را هم از دست می دهد؛ این حرفی است که حداقل چهار هزار سال در حوزه و دانشگاه هست، از قبل از ارسطو بوده ولی از ارسطو به بعد این دیگر اصل رسمی است؛ «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر کسی سامعه نداشت از فنّ آهنگ‌ ها محروم است, اگر كسی باصره نداشت از مناظر طبیعی محروم است، «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر كسی گوش نداشت چگونه می‌تواند عالِم بشود، حرف چه كسی را بشنود؟! اگر كسی چشم نداشت كتاب چه كسی را مطالعه كند؟! این یک چیز معقول و مقبول هم هست، همه ما قبول کردیم و پذیرفتیم. 🔹 اما حرف تازه‌ ای كه انبیا آوردند این است كه «مَن فَقَد تقوی فَقَدْ فقدَ علماً»، اگر كسی تقوا را از دست داد، علم خاصّ از آن ناحیه را هم از دست می ‌دهد؛ این حرف تازه ‌ای است كه انبیا آوردند. فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. در سوره «انفال» فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾،[3] حرف تازه پیغمبران این است كه اگر كسی طهارت و پاكی و امنیت و امانت را از دست داد، برخی از علومی كه از آن راه نصیب بشر می‌ شود را از دست می ‌دهد. شما اگر مشرق یا مغرب بروید این حرف را غیر از انبیا کسی دیگر نیاورد. مشرق یا مغرب بروید این حرف که انسان چشمه ای ازدرون جان خود دارد این را غیر از انبیا کسی نیاورد. همه می‌ گویند انسان باید درس بخواند یاد بگیرد، این یك طرف قضیه است، آن تمام شدنی است؛ یعنی انسان گاهی به جایی می‌ رسد كه اعضا و جوارح خودش را از دست می ‌دهد، نه چشمی دارد كه مطالعه كند و نه گوشی دارد كه حرف بشنود؛ اما دل انسان همیشه با دل‌ آفرین است: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست *** هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست[4] این یك راه خاصّی است. این آیات بالصّراحه روشن می ‌كند ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾, ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. [1]. سوره بقره، آیه282. [2]. تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏7، ص506. [3]. سوره انفال، آیه29. [4]. سعدی، دیوان اشعار، غزل شماره 47. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 باطن اعمال 🔹 آن کسی که فقیهانه یا حکیمانه یا متکلمانه به احکام فقهی یا اخلاقی یا حقوقی نگاه می کند، می گوید فلان کار حرام است اگر کردید از عدالت ساقط می شوید، نمی شود به شما اقتدا کرد و مورد اطمینان نیستید، از نظر حکم دنیایی؛ در قیامت باید جواب بدهید و گرفتار عذاب خدا می شوید، از نظر حکم اخروی. عابد این چنین می گوید، زاهد این چنین می گوید، فقیه و متکلم و حکیم هم این چنین می گویند. اما عارف وقتی درس اخلاق می دهد یا مسائل حقوقی را مطرح می کند آنچه را می بیند می گوید. باطن گناه سم است درون گناه آتش است، نه اینکه اگر کسی دست به گناه زد بعداً می سوزد! هم اکنون سوخته، منتها چون مست دنیاست احساس نمی کند. 🔹 در قرآن کریم جریان تعذیب را که ذکر می ‌کند، برای اینکه همه مردم در همه عصر و مصر متوجه بشوند به صورت شفاف این جریان کوره ها و سوخت و سوزهای در کوره و اینها را ذکر می ‌کند؛ حالا ممکن است در اثر پیشرفت صنعت سوخت و سوز خیلی ظریف ‌تر و دقیق ‌تر بشود، ولی از عهد کُهن تا الآن اگر کسی خواست چیزی را داغ کند و بسوزاند این سه عنصر لازم است. در قرآن کریم وقتی وضع جهنم را تشریح می کند این اضلاع سه گانه را مشخص می ‌کند، می ‌گوید ما یک مواد خامی داریم که برای سوخت و سوز است یک مواد انفجاری هم داریم که به آن می زنیم، چیزهایی هم که باید در آن بیندازیم بسوزانیم هم داریم. اما آن مواد خام اولی ـ جهنم به هرحال هیزم می خواهد ـ هیزم جهنم همین طبقه ظالمین هستند، ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾؛[1] «حطب» یعنی هیزم؛ یعنی ما از جنگل برای جهنم هیزم نمی آوریم، این طبقه ستمکار هیزم جهنم هستند، به صورت شفاف این مواد خام را روشن کرده ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾، هیزم که مشتعل نمی شود، وَقود «ما توقد به النار» است حالا یا آتش زنه است یا آتش گیره، این «وقود» را تا به این «حطب» نزنی، «حطب» گُر نمی گیرد مشتعل نمی شود. فرمود وقود رهبران کفر هستند ائمه کفر وقودند ﴿هُمْ وَقُودُ النَّار﴾[2] نمونه اش را هم ذکر کردند ﴿كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْن‏﴾[3] اینها خودشان می سوزند و عده زیادی را هم می سوزانند، اینها می شوند «وقود»؛ این شده جهنم. چه کسانی را می ‌سوزانیم؟ تبهکاران را می اندازیم ﴿فِی النَّارِ یسْجَرُونَ﴾[4] اینها را مسجور می کنیم، مشتعل می‌کنیم و می‌سوزانیم. پس مواد خام انسان، آن مواد انفجاری اش هم انسان، تبهکارانش هم انسان. 🔹 وجود مبارک حضرت امیر فرمود من آن نیستم که باید بمیرم تا جهنم را ببینم، خیر! هم اکنون «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً»؛[5] الآن من جهنم را می بینم. وقتی که دارد جهنم را می بیند می شود عارف؛ اگر عارف بخواهد درس اخلاق بدهد می گوید این سم را نخور و دست به آتش نزن؛ نه اینکه بگوید این کار حرام است در جهنم می ‌سوزی، همین الآن داری می‌ سوزی. آنها از «تجسم اعمال» خبر می ‌دهند، حضرت از درون این کار دارد خبر می‌ دهد. چرا انسان وقتی در عالم رویا یک خواب صادقی می بیند باطن این گناه را به همان صورت می بیند؟ چون آن حقیقت وقتی به عالم اعتبار می آید می شود رشوه، این رشوه وقتی به عالم حقیقت برود می شود سم. 🔹 پس اخلاقی که یک حکیم می گوید یا فقیه می گوید یا عابد می گوید یا زاهد می گوید با اخلاقی که یک عارف می گوید فرق می کند، آنها می گویند این کار حرام است، دست نزن در قیامت می سوزی، این می گوید این قی[6] کرده را نخور! اگر یک وقت چشم داشتی می بینی که این قی کرده است؛ منتها زرورقی روی این قی کرده زدند تو نمی ‌بینی؛ مواد مخدر هم همین طور است درونش شعله است، سم است، قشری از لذت کاذبه روی آن کشیدند شده لذت بخش ظاهری. پس درباره رشوه این اخلاق عرفانی است نه اخلاق فقهی یا فلسفی یا کلامی؛ آنها می گویند این حرام است دست نزن در قیامت کیفر می بینی، این می گوید سم نخور! [1]. سوره جن، آیه15. [2]. سوره آل عمران، آیه10. [3]. سوره آل عمران، آیه10. [4]. سوره غافر، آیه72. [5]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص38. [6]. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه224؛ «... كَأَنَّما عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیةٍ أَوْقَیئِها». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/02/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تمدّن ناب الهی 🔹 تبلیغ از بهترین و رساترین برنامه‌ های انبیای الهی است، منتها عناصر محوری تبلیغ را باید ارزیابی كرد كه انسان چه چیزی را برساند و تا كجا برساند و چگونه برساند كه اثر تبلیغ بشود تعلیم و اثر تعلیم بشود تزكیه! آن تبلیغی كارآمد است كه تعلیم را به همراه داشته باشد و آن تعلیمی سودمند است كه تزكیه را به همراه داشته باشد، پایان این امور علمی طهارت روح است و اگر روح طاهر شد جامعه به تمدّن ناب الهی بار می ‌یابد. 🔹 در جریان تبلیغ به ما گفتند حرف را به جان مردم برسانید: ﴿قُلْ لَهُمْ فی‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾،[1] به گوش رسانیدن با تألیف كتاب و به چشم رسانیدن كار خوبی است، اما كافی نیست! به ما نگفتند مطالب را تا گوش مردم برسانید یا كتابی تألیف كنید كه در مرئا و منظر چشم مطالعه ‌كننده ‌ها باشد، گفتند حرف را به جان آنها برسانید! تا كسی اهل جان نباشد و جانان نباشد و جانانه فكر نكند حرفِ او به عمق جان مردم نمی ‌رسد. 🔹 مستحضرید مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از اهل بیت نقل كرد از وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) نقل كرد كه علم راستین آیه محكمه است و فریضه عادله و سنّت قائمه است[2] و امثال آن. فرمود حرف مُتقن در معارف عقلی, علوم عقلی, علوم نقلی, حدیث, تفسیر, فقه, روایت, درایت به صورت «آیه محكمه» گفته شود. 🔹 كسی كه مسجد می ‌رود و اهل مسجد است، روح امید باید در او زنده شود، امیدوار رحمت الهی باشد, امیدوار «تألیف قلوب» باشد، منتظر فرج باشد. درست است كه از بارزترین مصادیق انتظار فرج همان است كه همه ما منتظر آن هستیم، ولی انتظار فرج اختصاصی به زمان حضور و ظهور ندارد، ما هر كاری كه مشكل داریم منتظر باشیم گشایشی در راه هست! آن توجه به ذات اقدس الهی كه تمام فُرجه ‌ها به دست اوست، خودش عبادت است، انتظار فرج است! پس آن حدیث معروف كه «أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏»[3] حصر نیست، البته مصداق كامل همان است كه ما منتظر آن هستیم. [1]. سوره نساء، آیه63. [2]. الكافی (ط ـ اسلامی)، ج1، ص32. [3]. كمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص278. 📚 پیام به همایش روحانیون طرح هجرت تاریخ: 1394/05/05 🆔 @a_javadiamoli_esra