eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
31.3هزار ویدیو
154 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 به روایت همسر شهید علی صالحی ( قائم شهر) گاهی اوقات توزیع نفت محل را به عهده داشت. حتی یکی از همسایگان به او تهمت زده بود که با این کار، منفعت خود را می خواهی. اما ایشان هیچ جوابی نداد و گفت: « اشکالی ندارد، بگذار هر چه می خواهد بگوید.» بعضی ها می گفتند که او نفت را به منزل خود می برد. در حالی که سال ۱۳۶۱ بابت مصرف برق مبلغ ۳٠٠٠ تومان قبض آمده بود؛ چون که نفت خودمان را به نیازمندان می داد و ما از بخاری برقی استفاده می کردیم. می گفت: « نفت خود را به نیازمندان می دهم. چون ما دوتایی کار می کنیم و پول برق را می دهیم. ولی دیگران شاید نتوانند»  لشکر ویژه ۲۵ کربلا🌷 شهادت: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۱، خرمشهر شهید🕊🌹
بوی عطر عجیبی داشت نام عطر رو که می پرسیدیم جواب سر بالا می داد شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می گفتم: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام شماهم خودتونو معطر کنید😉 شهید 🕊
❣ طلبه شهید غواصی که شفایش را از امام رضا(ع) گرفت دکترها به علی سیفی گفته بودند به علت مجروحیت پایش، باید آن را قطع کند. او نگران بود و مردد تا اینکه در عالم رویا امام زمان به او فرمود: بیا مشهد! شهید علی سیفی از آن دسته روحانیون رزمی تبلیغی دفاع مقدس است که درس مکتب جهاد را از حوزه به میدان‌های رزم کشاند. او از بس طلبه‌ها و روحانیون را به حضور در جبهه تشویق می‌کرد که حوزه خالی از طلبه می‌شد؛ به همین خاطر مجبور شد که محل تحصیلش را بارها تغییر دهد. اما عاملی که باعث شهرت این روحانی غواص شهید شد، بی‌ارتباط با امام رضا (ع) نیست. ماجرایی که به قبل از معمم شدن او مرتبط است. اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در حالی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، عازم جبهه شد. در آخر این ماه در عملیات بیت المقدس در آستانه آزادسازی خرمشهر دچار مجروحیت شدید پا شد. این مجروحیت خیلی او را آزرده ساخته بود و پزشکان علاجش را تنها در قطع شدن می‌دیدند. در عالم رویا، امام زمان خطاب به او فرمود: بیا مشهد! در آن شرایط سخت جسمی راهی مشهدالرضا شد و شفایش را از امام رضا گرفت. مردم هم وقتی فهمیدند شفا یافته به نیت تبرک لباس‌هایش را تکه تکه کردند. بعد از این معجزه رضوی، او حضور همزمان در سنگر حوزه و جبهه را برگزید و اواخر تابستان سال ۱۳۶۱ به حوزه علمیه چیذر رفت و سال بعد هم برای ادامه تحصیل به مدرسه رسول اکرم قم رفت. در این مدت هم از مراحل سلوک و عرفان غافل نماند. به گونه‌ای که استاد حسین انصاریان او را سوار بر قطار عرفان و دیگران را پیاده معرفی کرد. بارها قبل از انجام هر عملیاتی اسامی رزمنده‌های شهید، مجروحان و آنهایی که سالم می‌ماندند را بیان می‌کرد 🌴 شهید حجت الاسلام علی سیفی از شهدای روحانی غواص است که در سال ۱۳۴۴ در شهر مراغه آذربایجان غربی به دنیا آمد. او در ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در اروندرود به فیض شهادت نائل آمد. مزار مطهرش در گلزار شهدای مراغه است. شهید حجت الاسلام
صلوات یادت نره رفیق شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓ @abbass_kardani ┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛ شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
لحظه ای با رمان شهدایی 👇👇👇👇
📙کتاب_عارفانه 💠نوشتهٔ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. انتشارات شهید ابراهیم هادی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. ✨ این اثر، زندگینامه و خاطرات شهید عارف احمدعلی نیّری را در بر دارد. کتاب عارفانه، عارف شهید احمدعلی نیّری را به‌وسیلهٔ خاطرات و شرحی از زندگینامهٔ وی، به خوانندهٔ خود می‌شناساند. بخشی از این کتاب را مادر شهید، به‌عنوان راوی توضیح داده است. شهید
کتاب عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت یک ❣تویی که نمی شناختمت... این گل پرپر از کجا آمده... ...از سفر کرب و بلا آمده امروز سوم اسفند سال۱۳۶۴است. جمعیت این شعار را می داد و پیکر شهید را از مقابل منزل و به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد. جمعیت که بیشتر آن ها از جوانان مسجد و شاگردان آیت الله حق شناس بودند شدیداً گریه می کردند و طاقت از کف داده بودند. من مدتی بود که به خدمت آیت الحق، آیت الله حق شناس این استاد اخلاق و سیر و سلوک الی الله می رسیدم و از جلسات پر بار این استاد استفاده می کردم. سالها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم. شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشییع این شهید عزیز شرکت کنم. پیکر شهید را به سوی بهشت زهرا(س) بردند به دلیل اینکه شهید در حین نبرد به شهادت رسیده بود، بدون غسل و کفن با همان لباس نظامی آماده تدفین شد. چند ردیف بالاتر از مزار عارف مبارز، شهید چمران، برای تدفین او انتخاب شد.من جلو رفتم تا بتوانم چهره‌ی شهید را ببینم. درب تابوت باز شد چهره‌ی معصوم و دوست داشتنی شهید را دیدم. شاداب و زیبا بود... اصلا !چهره یک انسان از دنیا رفته را نداشت. تازه دوستان او می گفتند: شش روز از شهادتش می گذرد! دست این شهید به نشانه ادب روی سینه اش قرار داشت! یکی از همرزمانش می گفت: "در لحظه شهادتش ترکشی به پهلویش اصابت کرد، وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم. وقتی روی پایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و اخرین کلام را بر زبان جاری کرد «السلام علیک یا اباعبدالله» بعد هم با همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت.برای همین دستش هنوز به نشانه‌ی ادب بر سینه اش قرار دارد!" برای من عجیب بود چرا طلّاب علوم دینی و شاگردان استاد، که معمولا انسان های صبوری هستند در فراق این دوست، طاقت از کف داده اند!!؟ پیکر شهید را داخل قبر گذاشتند و لحد را چیدند. شخصی که آخرین لحد را گذاشت و بیرون آمد رنگش پریده بود!! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهیداحمد_علی_نیری