#تجربه_فروش قسمت پنجم
تا اینجا گفتم که از لحاظ اطلاعات، ماهر شده بودم ولی از لحاظ فروش هنوز نتونسته بودم خودمو قانع کنم
تا اینکه یادم از موضوعی افتاد که در این مرحله میتونست به فروشم کمک کنه
✍ داستان من در چند سال قبل
چندسال قبل که کارم نمایندگی بیمه بود تو یه پاساژ، یه دفتر اجاره کردم که یه پیرمرد حدود 55 ساله نگهبان اونجا بود
هر روز میدیدم که این اقای نگهبان یکسره با گوشی تلفن همراهش مشغوله
بعد از چند روز که با این پیرمرد نگهبان بیشتر دوست شدم ازش پرسیدم چرا یکسره گوشی دستته؟
❓میدونید چی گفت؟
گفت تو تلگرام، یکی دو تا کانال دارم که باید هر روز توشون مطلب بزارم
خیلی برام جذاب شده بود...
ازش خواستم درمورد خودش و کاراش بیشتر توضیح بده و اینکه اصلا تو این سن و سال کانال داری به چه دردش میخوره؟
گفت ببین عزیزم
من زنو بچه دارم و زندگی هم خرج داره و تنها با حقوق نگهبانی نمیتونم زندگی رو بچرخونم
غیر از اینکار تو کار نصب آنتن تلویزیون و ماهواره هم هستم که هر روز یکی دوتا سرویس نصب هم میرم و یه پولی هم از اونجا دستم میاد
تو تلگرام هم دو تا کانال دارم که یکی در زمینه موسیقی و اون یکی در زمینه مطالب عاشقانه و عرفانی هست
صبح ها براشون نیم ساعت وقت میزارم
ظهر نیم ساعت و شب هم نیم ساعت
.... گفتم میشه در مورد کار آخرت بیشتر توضیح بدی که چطوری پول در میاری؟
گفت تو هر تایمی ( صبح و ظهر و شب) 2 تا مطلب تو کانالهام میزارم
با اینکار همیشه کانالم برای اعضام بالا میاد و اخر هر شب در تبادلات بین صاحبان کانال ها شرکت میکنم و تبلیغات مشتریان رو تو کانال میزارم و بعد از اینکه تبلیغاتشون بازدید خورد، از صفحه، شات میگیرم و میفرستم برای مدیر گروه تبادلات، اون هم بر اساس تعداد بازدیدی که کانالم داشته یه مبلغی رو برام واریز میکنه
جل الخالق 😗😗
واقعا حیرت کردم وقتی دیدم یه پیرمرد 55 ساله از سه جا درآمد کسب میکنه و با تکنولوژی روز پیش میره و با این سنش اینقدر به تلگرام و شبکه های مجازی تسلط داشت که من شیفته ش شدم و ازش خواستم به من هم آموزش بده
من که تا اون روز فقط تماشاچی کانالهای تلگرام بودم و مطالب کانالها رو فقط میدیدم و میخوندم تصمیم گرفتم یه کانال در زمینه کاری خودم که نمایندگی بیمه بود بزنم
و اینگونه بود که با شبکه های مجازی، بیشتر آشنا شدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
البته اینو هم بگم که ایجاد کانال یه موضوعه و اداره کردنش یه موضوع سخت تر
تا یکی دو ماه اول شاید میتونستم هر روز یه مطلب بزارم ولی بعدش تهیه مطلب برای کانالم سخت شد
چون یا مطالب برای مشتریها تکراری شده بود و یا مطالب با موضوع بیمه تموم شده بود
( میدونید که کانال داشتن در مورد شغل بیمه مثل کانال داشتن در مورد جوک و مطالب عاشقانه فرق میکنه
یکی ادمو خسته میکنه 😞
اون یکی ادمو شاد میکنه 😄😄)
لذا اینجا هم نتونستم موفق بشم
ادامه در پست بعدی تجربه فروش
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا جان
از پیاده روی اربعینت جا موندم 😔
لیاقت نداشتم امسال گنبدتو از نزدیک ببینم
داشتم دق میکردم
طاقت نیاوردم اومدم تو.مسیر پیاده روی محبان اربعینت در مشهد
و با دیدن گنبد پنجمین فرزندت دلم کمی اروم شد
ممنون که حرم امام رضا رو داریم برای لحظه های دلتنگی
امروز ی قسمت از عینکم 👓
شکست😔
بردمش تعمیرگاه 🪛🔧
گفت هزینش 100 تومن میشه💰
و گفت اگه میخای درستش کنم، بزار باشه، شب بیا دنبالش
بهش گفتم هزینش برام مهم نیست 💵❌
اما زمان برام خیلی مهمه ⏰✅
میخام سریعتر آماده کنید ⌛️⏳
گفت نمیشه🖐
گفتم پس اجازه بده یه دوری بزنم شاید جایی رو پیدا کنم که زودتر تحویل بده
و خدافظی کردم و اومدم بیرون🚶♂🚶♂
رفتم مغازه بغلیش🏦
عینکو نشونش دادم و از هزینه و زمان تحویلش پرسیدم
گفت هزینش 65 تومنه و یه ربع بیست دقه دیگه بیا ببر
من: 😍😊
به این میگن مزیت رقابتی
❤️ این روزها حس خوبی دارم
آخه تنها کاری که از دستم برمیومد رو دارم انجام میدم
میزبانی دو سه خانواده از زوار آقا علی بن موسی الزضا
این میزبانی منو خوشحال میکنه
خدا رو شکر این توفیق نصیبم شده امسال
💚 اللهم عجل لولیک الفرج 💚