eitaa logo
ادبیات پایداری | حوزه هنری قم
127 دنبال‌کننده
195 عکس
16 ویدیو
0 فایل
واحد ادبیات پایداری حوزه هنری استان قم ارتباط با ادمین: @msruygar @artghom_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 وقتی همه رفتند 🔶 کتاب «وقتی همه رفتند» به قلم فاطمه‌سادات جلالی‌فرد در ۲۶۸ صفحه، توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شد. 🔸 این کتاب یک روایت داستانی از خاطرات آزادهٔ جانباز، سیدحسن حدادی است. 📖 در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «همه رفتند و قفل در بهداری هنوز به روی ما بسته بود باور نمی‌کردیم همه‌چیزتمام شده باشد. سکوتِ مرگ‌بار فضا روی روانم چنبره زده بود. هیچ‌کدام نمی‌توانستیم از پشت پنجره کنار بیاییم زل‌زده بودیم به یک اردوگاه خالی، خالی، خالی... صدای قفل در سکوت اردوگاه را شکست سرباز در را باز کرد. نا نداشتیم از جایمان تکان بخوریم رمق از بدنم رفته بود. نفسم داشت تنگ می‌شد هوا خیلی خفه بود. یکی‌یکی از جایمان بلند شدیم و از بهداری بیرون زدیم با هم هیچ حرفی نمی‌زدیم. سکوت مطلق بر فضا حاکم بود حتی پرنده‌ای از آن حوالی رد نمی‌شد تا صدای پروازش به‌قدر بال‌زدنی، سکوت لعنتی را بشکند.» بهای کتاب: ۲۴۵ هزار تومان فروش ویژه تا پایان هفته هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۴: 🎁 ۳۰ درصد تخفیف*- برای خریدهای حضوری در حوزه هنری استان قم 📦 ارسال رایگان** برای خریدهای غیرحضوری خرید غیرحضوری: ارسال عدد ۱ به ۰۹۱۷۷۵۱۳۸۴۰ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻 ادبـیــــــات پـایـــــــداری قــــم 🔗 ایتا 🔻 حـوزه هنــری اسـتــان قـــم 🔗 تارنما | ایتا | بله
🔷 رونمایی از «وقتی همه رفتند» در گیو 🔹 پنج‌شنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ در روستای گیو از کتاب «وقتی همه رفتند» رونمایی شد. 🔹 این کتاب روایت داستانی از خاطرات آزادهٔ جانباز «سیدحسن حدادی» است. 🔹 روستای گیو از توابع دستجرد استان قم، زادگاه آقای حدادی می‌باشد. 🔹 رونمایی کتاب در بخشی از مراسم یادواره شهید والامقام سید محمود میربابایی و با حضور امام‌جمعه، بخشدار، فرمانده سپاه و فرماندهی انتظامی دستجرد برگزار شد. 🔹 این مراسم همراه بود با خاطره‌گویی جناب آقای حدادی. @revayat_qom ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻 ادبـیــــــات پـایـــــــداری قــــم 🔗 ایتا 🔻 حـوزه هنــری اسـتــان قـــم 🔗 تارنما | ایتا | بله
روایت استاد مسعود نجابتی از طراحی و آماده‌سازی مزار شهید سید حسن نصرالله امشب، پس از روزها تلاش پیوسته، بالاخره فرصتی دست داد تا نفسی تازه کنم و گزارشی از این روزهای پررمزوراز بنویسم؛ روزی که آمیخته بود از اشک، دعا، خنده و حیرت... 🔹 از منزلگاه ملائک تا درس عرفان صبح امروز، توفیقی الهی نصیبمان شد تا میزبان همسر حاج رضوان باشیم؛ بانویی که گویی تاریخِ ایثار را در قامت خود جا داده است: همسر شهید، مادر شهید جهاد مغنیه، خواهر شهید بدرالدین (ذوالفقار) و عمهٔ شهیدی دیگر. وقتی پای صحبتش نشستم، یادِ جملهٔ آیت الله مصباح افتادم که سالها پیش در بازدید از خانه اش فرموده بود: «اینجا محل نزول ملائکه است؛ حتی برای ورود باید اذن گرفت!». جالب آنکه این خانه را پس از شهادت حاج عماد خریده بودند و این نکته به دلیل شخصیت ویژه خود ایشان است. گویی تقدیر چنین بود که این مکانِ مقدس، میزبانِ خاندانی شود که هر نفسشان، روایتی از عشق و شهادت است. نیت ما هم زیارت بود و طلب دعا ولی علاوه بر این ها پای درس توحید نشستیم و عرفان ناب که گویی از آسمان بر جانمان میبارید. چند جلد کتاب زیارت عاشورا و حدیث کساء را به ایشان هدیه کردم و عرض کردم همان دعایی که برای پسرتان جهاد کردید برای بنده هم داشته باشید. مکثی کردند و فرمودند: «شما هنوز باید بمانید و کار کنید.» 🔗متن کامل روایت را در اینجا بخوانید 🔗بخش دوم در ایتا 🔗بخش سوم در ایتا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻 ادبـیــــــات پـایـــــــداری قــــم 🔗 ایتا 🔻 حـوزه هنــری اسـتــان قـــم 🔗 تارنما | ایتا | بله 🔺🔺