eitaa logo
ادبیات قم
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
168 ویدیو
7 فایل
رویدادهای ادبی استان قم مسیر ارتباطی: @adabqomadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
بیرون بیاورید سر از دخمه هایتان قومی که از هراس نمور است جایتان ! با من بگو که هیمنهء آهنین چه شد؟! پیچیده زیر گنبدتان ضجه هایتان...! دنیا دوباره دیده به چشمان خود، که نیست چیزی به غیر "بادِ هوا"، ادعایتان مانند "موشِ آب کشیده" گریختند فرماندهانِ بزدلِ یک لا قبایتان ما نسل حیدریم و سوی خیبر آمدیم از ریشه می کَنیم اساسِ بنایتان زخمی زدید اگر چه ؛ ولی خوب بنگرید حالا نشسته مادرتان در عزایتان ما قومِ وعده های خداییم ؛ صادقیم با دست ما نوشته شود انتهایتان @adabqom
دوبیتی تقدیم به کودکان غزه فلسطین طفل محزونی درآمد به غصب دست صهیونی درآمد و طرح نقشه ی خاورمیانه به رنگ سبز زیتونی درآمد به غزّه زوزه ی زنجیره ی باد که سینه تشنه ی یک جرعه فریاد فلسطین در دل خاورمیانه میان دو مثلث گیر افتاد شقایق ، لاله از زخمت شکفتند برایت قصّه از داغ تو گفتند بخواب آرام در آغوش مادر عروسک ها در آغوش تو خفتند نگهدارد کبوتر حرمتت را به زیر بال و پرها تربتت را عروسک با زبان بی زبانی سکوتش داد می زد غربتت را به سختی ساختی خوشبختی ات را خدا پاداش داده سختی ات را همیشه آرزوی مادرت بود ببیند لحظه ی پاتختی ات را زمین قدسی ات شد جانمازی به پا شد قبله ی راز و نیازی بنا داری بنای خاکی ات را خدا قسمت کند از نو بسازی نگاهم با کبوتر پر درآورد میان آسمان ها سر درآورد چه دیدم ؟! کودکی الله اکبر !! سر از گهواره ی اصغر درآورد درخت خانه ها بی بار ماندند نه سقفی نه در و دیوار ماندند گناه این کبوترها چه بوده ؟ که زیر این همه آوار ماندند چو شمعی مادران را آب کردند دل گهواره را بی تاب کردند به روی بستری از خون و آتش تمام کودکان را خواب کردند ببینید آتش خمپاره ها را که سوزاند تن آواره ها را تکان دادند موشک های صهیون شب آرامش گهواره ها را همیشه روح کودک ها بزرگند همه در قالب جسمی سترگند لباس سرخ یوسف را دخیلند حریف پنجه های تیز گرگند برایت ابر دلقک مزّه می ریخت به جامت شربتی خوشمزّه می ریخت شب میلاد بود و نُقل شادی سر وابستگان غزه می ریخت شب میلاد غزّه بود و هُدهُد نگینی از سلیمان برد با خود به باد جنگ صهیون سرد می شد هزاران شمع این جشن تولّد دوباره طفل شش ماهه فدا شد بنای خیمه ی ماتم بنا شد میان حجله ای از آتش و خون عروسی عروسک ها عزا شد غمش در سینه ام اطراق می کرد دل ما را به خود مشتاق می کرد فلسطین کودک شش ماهه اش را کفن پوشاند یا قنداق می کرد ؟ دعا کن هیئت انسان بگیرند عروسک ها سر و سامان بگیرند هزاران گفته ی ناگفته دارند مدد کن یا علی! تا جان بگیرند چه کم دارد در این انبوه غزّه پر از زخم و پر از اندوه غزّه چه زیبا قرص و محکم ایستاده !!! شبیه قلّه ای نستوه غزّه از این زخم کبوترهای خونین چه می ماند به جز پرهای خونین فلسطین سربلند از قاضریّه است علم شد نیزه ی سرهای خونین به غاصب کودک کش : به عمق زخم یک فرزند در خون پدر زد خیمه ی لبخند در خون نه آتش بس ، بزن بر طبل جنگ ات به هر ساز تو می رقصند در خون تصوّر می کنی این جنگ ، بازی ست ؟ همه تصویرها عکس مجازی ست ؟ مبادا خواب دیدی خیر باشد مسلسل ها همه ( اسباب بازی ) ست ! نه از یک بمب و موشک هم بترسی ! که با یک عکس کودک هم بترسی ! کلاغ باغ زیتون هُول شدی باز ! تو حتا از مترسک هم بترسی ! کبوتر یک قناری را به یاری گرفته زیر بال از بی قراری کنار این همه احساس ، حتّا شعور یک کبوتر هم نداری ! @adabqom
عجب عیدانه‌ای... به‌به، چه نورافشانی نابی عجب قابی، عجب قابی، عجب قابی، عجب قابی زمین آتش... هوا آتش، ببین ای کوروش و آرش که موشک هم هوایی هست و هم خاکی و هم آبی نمانده چیزی از دشمن، علی‌جان چشم تو روشن شبِ حیفا شده روشن‌تر از شب‌های مهتابی برایت خواب‌ها دیدم که بی‌خوابت کنم ای خواب تو را بیچاره خواهم کرد با کابوس بی‌خوابی تماشا می‌کند خاکسترت را چشمِ هر گوشی نخواهد شد جهان، خامِ تو و اخبار قلّابی اگر که صحبت از فناوری‌های نظامی هست تو اسطرلابی و ما ساعتیم، اسطوره‌ی لابی! بترس از ما که طوفانیم و از فوتی نمی‌ترسیم که ما خورشید سوزانیم و تو یک کرم شب‌تابی تو را با شخم هر موشک، دوباره سبز خواهم کرد خوشم امشب، که می‌کوشم برای صبح شادابی @adabqom
نوبت رسیده ست به دل های بی قرار نوبت رسیده است به یک نسل داغدار تا کی من و تو باج به قابیل ها دهیم؟ تا کی شوند اهالی این ایل سوگوار؟ قابیل ها تکثّرِ شیطانِ مرتدند راه خدا یکی ست و قابیل بی شمار قابیل کیست؟ ابن زیاد و یزید وشمر؟ "چنگیزخان"و"هیتلر"،"اسکندر"و"تزار"؟ قابیل های مرده که در گور خفته اند قابیل زنده کیست؟ کجا کرده استتار؟ قابیل ها محاصره کردند ایل را با حربه ی مصالحه در لابی فشار قابیل های اجنبی از جبهه ی یمین قابیل های داخلی از جبهه ی یسار قابیل های اجنبی و سِحر سامری سحر رسانه، سحر هوس ، جادوی دلار قابیل های گفته به خود"کدخدای ده " قابیل های"کاخ سفیدِ"سیاه کار قابیل های حجِّ خدا را حراج کن قابیل های کعبه نشینِ شراب خوار قابیل های شیک و کراواتی و مدرن در پشتِ ژستِ دیپلمات و خبرنگار... دست شبان به ماشه ی بِرنو رسیده است اخطار آخرست به این گرگ های هار تا نسل، نسل ماست،"علی"گوشه گیر نیست نوبت رسیده است به جولانِ "ذوالفقار " دیگر قرار نیست امامی شود شهید دیگر قرار نیست زمینی شود مزار از نسل رستمیم؛ ابر مردِ دیوکُش از نسل آرشیم؛ کمانگیرِ کارزار از نسل مالکیم؛ سرِ کفر و تیغ ما از نسل میثمیم؛ سرِ ما و چوبِ دار شاعر! بس است، کارد رسیده به استخوان از اضطراب، کار کشیده به اضطرار شعری بگو برای نجاتِ"زمین"، ببین: در بستر است و روی نهاده به احتضار اینک بیا به ریشه بزن؛ شاخه را بِهِل! آنک بت بزرگ! درآور از او دمار! یادی کن از مرادِ دلِ پابرهنگان از پیرِ دیرِ عشق؛ از آن یار؛ آن نگار او گفته بود آنچه که در خشت دیده بود شاعر بس است! آینه ات را زمین گذار! او گفته بود ریشه ی قابیل در کجاست این گفته ی سِتُرگ از آن یار، یادگار:" این قوم صهیونیست همان غُدّه ای ست که باید ازاله کرد از اندام روزگار ماییم و محو کردن این قوم از زمین ماییم و فتح اورشلیم و ظهور یار" سردارمان چه خوب به ما گفت از قیام: "ما ملت امام حسینیم" والسّلام. @adabqom