#مراقبت های ویژه ماه محرم
◀️ شماره ۴
#آیت الله خویی (رحمة الله علیه)
فرموده بودند: در جوانی که در نجف درس میخواندم؛ خانه کوچک سی چهل متری داشتم و خانمم در خانه روضه میگرفت و اکثر خانمها هم معمولا زودتر از روضه به مجلس میآمدند و بعد از روضه هم یکی دو ساعت با هم صحبت میکردند. من، چون میخواستم مطالعه کنم این مجلس خانمها مزاحم مطالعه من بود.
بعد از چند روز دیدم که این روضه وقت من را خیلی میگیرد. به خانمم گفتم که این روضه شما مزاحم درس من است و روضه را به هم زدم. بعد از این ماجرا چشم من درد شدیدی گرفت و بیناییام داشت از بین میرفت. هر چه معالجه کردم خوب نشد. بعد از مدتی خانمم در خواب میبیند که به او میگویند: شوهر شما، چون مجلس روضه را به هم زده است کور میشود. به او بگو اگر از این کار پشیمان شده و توبه کند و برای شفای چشمش، تربت امام حسین را به چشمش بمالد.
آیتالله خویی استغفار میکند و دوباره روضه را در منزلش برقرار میکند و با تربت امام حسین علیهالسلام چشمانش شفا مییابد.
🔻@adine_zohor
بر مدار حقطلبی
علی بود، شبیهترین خلق به نبی، در مدار حق و حقيقت و حقطلبی و یاور امام. محدث بود و در کربلا یار پدر!
در عاشورا و در آوردگاه مرگ و زندگی، گوهر وجودش درخشید و شجاعت و معرفتش نمایان شد.
🥀 آه از لحظهای که در میدان، نظم تنش به هم ریخت! فَـقَـطَّـعوهُ بِـالسُّیـوف اِربـاً اِربـاً🥀
نگاره فوق، نگارهی نبرد حضرت علی اکبر (علیهالسلام) در کربلا از روضه الشهدا (کتابت قرن ۱۰ق)نسخه مذکور در کتابخانه دولتی برلین نگهداری میشود.
🔻@adine_zohor
🔖 نعمت وجود اهل بیت علیهم السلام و مجالس ایشان در گرداب فتنهها، غوغاها و شبهات در طول تاریخ، کشتی نجاتی بوده است...
🔻@adine_zohor
💌 #عکس_نوشته (۵)
🔶 در محضر امام
🔖 مجالس امام حسین (ع) مانند رفتن به مشاهد حضرات، زیارت است.
◽️ #استاد_عابدینی
🔻@adine_zohor
#امام_موسی_صدر:
من #حسینیه را حسینیه نمیدانم مگر اینکه #دلاورانی را برای #نبرد با #دشمن اسرائیلی فارغ التحصیل کند.
🔻@adine_zohor
#ألَسْنَا عَلَى الْحَقِّ!
🏴امام حسين (عليه السلام) در همين راه بسيار پرمخاطره و ماندنى در تاريخ، حوادثى داشت؛ ...بين راه، روى اسب، همينطور كه حركت ميكردند، خواب كوتاهى به امام دست داد؛ لحظهاى به خواب رفت. .... آن حضرت از خواب كه بيدار شد، با صداى بلند فرمود:
«إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ».
علىاكبر كه نمونهى يك چهرهى منوّر و زيباى قرآنى و اسلامى است؛ اينجا شخصيّتش را نشان ميدهد. كنار پدر حركت ميكرد. فقط فرزند پدر نيست، بلكه شاگرد هوشمند و مطيع پدر هم هست.
🔸پسر بزرگ امام حسين (عليه السلام) كنار پدر داشت اسب ميراند، ناگهان ديد پدر استرجاع كرد؛ كلمهى «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ» را بر زبان راند. احساس كرد چيز فوقالعادهاى پيش آمده است. پرسيد: پدر! چه شد كه اين كلمه را بر زبان جارى كردى؟ فرمود: من الان كه خواب چشمم را گرفت، خوابى ديدم؛ از آن خواب، اين كلمه را بر زبان راندم. ديدم منادى ندا ميكند: اين قافله به سوى مرگ حركت ميكند و مرگ، اين قافله را استقبال ميكند. از خواب بيدار شدم و اين كلمه را گفتم.
🚩براى سپاهيانى كه به سمت مبارزه با حكّام غاصب ميروند، اين خبر خوش محسوب نميشود كه شما كشته خواهيد شد و همهى اين كاروان به قتل ميرسند؛ اما علىاكبر به جاى اينكه دلش بلرزد، به پدر گفت: اى پدر! «أَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ»؛ مگر ما بر حق نيستيم؟ راه ما راه حق نيست؟ فرمود: بلى، ما حق هستيم و به سوى حق ميرويم. عرض كرد: «إِذاً لا نُبَالِى بِالْمَوْتِ»؛ حالا كه در راه حق ميرويم، هيچ باكى از مرگ نداريم. همين حرف را هم علىاكبر ثابت كرد.
در روز عاشورا بعد از آنكه اصحاب، يكىيكى، با اصرار و گريه اجازه گرفتند و به قتلگاه رفتند و جنگيدند و به شهادت رسيدند و جز جوانان بنىهاشم، از آن حلقهى متّصل به حسينبنعلى (عليه السلام) كسى باقى نماند، اوّل جوانى كه خدمت امام حسين (عليه
السلام) خواهش كرد اجازه بدهد به ميدان برود و بجنگد و شهيد بشود، علىاكبر بود. خدمت امام حسين (عليه السلام) آمد. شگفت اينكه امام حسين (عليه السلام) بيهيچ تأمّلى اجازه داد على به ميدان برود ....
▪️ مقدارى جنگيد و خسته شد. جوان شجاعى است؛ توانست خودش را از ميان لشكر دشمن خارج كند و به نزد پدر برساند. به امام حسين (عليه السلام) عرض كرد: تشنگى دارد مرا ميكشد.
معلوم بود آبى در دستگاه حسينبنعلى (عليه السلام) نيست؛ لذا فرمود: پسرم! برو به مبارزهى خودت در راه خدا ادامه بده، زود است كه از دست پيغمبر (عليه السلام) جامى بنوشى. ديرى نگذشت صداى علىاكبر از وسط ميدان به گوش همه رسيد كه صدا ميزد: «يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ مِنِّي السَّلام»؛ پدر جان! خداحافظ، «هَذَا جَدِّي رَسُولُالله».
(بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۶۲/۷/۱۵)
🔻@adine_zohor