هدایت شده از از هر دری سخنی
میرداماد1_554003464.mp3
زمان:
حجم:
7.2M
دعای سمات
سفارش ویژه برای قرائت این دعا
در غروب جمعه
@sadoghi5
@alfavayedolkoronaieh🌱
هدایت شده از از هر دری سخنی
هدایت شده از از هر دری سخنی
هرکه این دعا را بخواند در هر شب ماه #رمضان، آمرزیده شود گناهان چهل ساله او"
#مفاتیح_الجنان
#التماس_دعا
@a2_design
@alfavayedolkoronaieh🌱
🔸 شما یک گریه باقی دارید که کارتان درست شود!
🔹 «حضرت آیةاللهالعظمی حاج آقا رحیم ارباب که عالمی جلیل القدر بودند، نقل کردند:
زمانی که آقای سیّد جعفر کشفی در اصفهان بود، یکی از طلّاب که در اثر زیاد آمدن برف، راه روستایشان بند آمده بود بیپول میشود. او درب خانهٔ سیّد جعفر کشفی میرود و میگوید: در اثر زیادی برف، راه روستای ما بند آمده و من بیخرجی شدهام و الآن هم گرسنهام. سیّد جعفر درون اتاق میرود و چند تا نان برمیدارد و میآید، میگوید: ببین! این نانها در منزل ما هست، ولی یک لقمهاش را به تو نمیدهم! برو سیّد پِیِ کارَت!
🔸 سیّد، بغض گلویش را میگیرد و در مسجدی میرود و گریهٔ فراوان میکند. تاجری در آن مسجد کار داشته. میبیند که صدای گریهای میآید. نگاه میکند، میبیند یک سیّدی است گریه میکند. میپرسد: شما چرا اینطور گریه میکنید؟ سیّد میگوید: درِ خانهٔ خدا گریه میکنم. تاجر میگوید: نه! این گریه جهتی دارد! برای من بگو جهتش چیست؟ سیّد واقعه را برای تاجر میگوید. تاجر میگوید: حال برخیزید به منزل ما برویم تا امروز با هم ناهار صرف کنیم تا ببینیم چه میشود.
🔹 خلاصه سیّد را به منزل میبرد و باهم ناهار صرف میکنند و میگوید: شما شام هم همینجا بیایید و تا راه روستایتان باز نشده تشریف بیاورید منزل ما. سیّد هم قبول میکند. تاجر میبیند سیّد فاضل است و باتقوا. به زنش میگوید: مایل هستی با حضرت زهرا خویشاوند بشویم؟ زن میگوید: البته! من هم خیلی مایلم! خلاصه به سیّد پیشنهاد ازدواج با دخترشان را میدهند و سیّد هم قبول میکند. آقای تاجر یک خانه به سیّد میدهد و آن را مهریّه قرار میدهد و دخترش را برای سیّد عقد میکند و آنها عروسی میکنند.
🔸 روزی سیّد جعفر کشفی به دیدن داماد میآید و سوگند یاد میکند که آن روز، دادن دو نان برای من خیلی آسان بود، ولی دیدم که شما یک گریه باقی دارید که کارتان درست شود؛ لذا آن عمل را انجام دادم. از این جهت او را سیّد جعفر کشفی میگفتند که امر برای او مکشوف بوده است».
📚 (جرعهای از کوثر، ص۹۱ - ۹۲)
@cheraghe_motaleeh
@alfavayedolkoronaieh🌱
بقیه همه از توی حیاط رفتن بالا توی ساختمون و فقط من موندم و بابا بزرگ.
بابابزرگ گمونم برای سیگار و من هم موندم که همونجا نمازمو بخونم.
وسط نماز بودم که فکرم کشیده شد سمت بابابزرگ.
ما خیلی به هم نزدیک بودیم. بابابزرگ همیشه خیلی منو دوست داشت.
سالهای گذشته و بچگیام اومد جلو چشمم و بابابزرگی که حسابی ناز منو میخرید و تحویلم میگرفت. یهو همون وسط نماز خوندن، اشتیاق عجیبی پیدا کردم مثل بچگیام برم سرمو بذارم روی زانوی بابابزرگ و قربون صدقهش برم. یادم اومد که خیلی وقته... شاید هیچوقت به بابابزرگ نگفتم که چقدر دوسش دارم.
نمازم تموم شد و همونجا سر جام نشستم. نمیدونم چرا... ولی کاری که میخواستم بکنمو نکردم. شاید به نظرم اومد کار لوسیه... شایدم گفتم باشه یه وقت دیگه این کارو میکنم.
نمیدونستم که اون شب آخرین باری بود که بابابزرگمو میدیدم.
فرداش بابابزرگم بدون هیچ بیماری و پیش زمینه خاصی ناگهان تمام کرد و رفت.
و این داغ برای همیشه به دل من موند که سرمو بذارم روی پاش و بهش بگم بابابزرگ دوستت دارم.
@alimiriart
@alfavayedolkoronaieh🌱
نمازی که آدم رو خاشع نکنه و غرور رو از بین نبره نماز نیست، دولا راست شدنه عزیزجان
مومن غرور و تکبر نداره
@ir_tavabin
@alfavayedolkoronaieh🌱
...
• امام خمینی؛
سیدالشهداء همه جا هست. «کلُّ اَرْضٍ کربلا؛
همه جا محضر سیدالشهدا است.،همه محراب
ها از سیدالشهدا است،امام حسین(ع) نجات
داد اسلام را.
#صلےاللهعلیکیااباعبدالله 💔
🔜 @talabe_graph
@alfavayedolkoronaieh🌱
موسم دستگیریاش
که رسد میگوید:
اَنَا اَرحَمُ الرّاحِمینَ
اُخرُجوا بِرَحمَتی...
به رحمـتـم از آتش
جهنم خارج شوید
و جهنمیانِ لیاقتِ شفاعتیافته
یَخرُجونَ کَمَا یَخرُجُ الفِراش¹
مثل پروانهها، از میان آتش
بال میزنند سوی بهشت!
❤️ خداوند مهربان و عاشق ما
۱) امام باقر علیهالسلام
بحارالانوار، ج۸، ص ۳۶۲
#خطخطی
#ماه_مبارک_رمضان
📞 باخدا حرف بزن!
@ehsanSaadi
@alfavayedolkoronaieh🌱