eitaa logo
علی یزدیان
104 دنبال‌کننده
735 عکس
669 ویدیو
168 فایل
روح وریحان
مشاهده در ایتا
دانلود
محسن مهدیان، فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت: آیا خبرهای خوب تان را در مقابل خبرهای دیگران دست کم می گیرید؟ مثلا چشمتان با خبر واکسن آمریکایی و انگلیسی برق زد و خبر واکسن ایرانی را جدی نگرفتید؟ آیا در کنار هر خبر مثبتی دنبال یک خبر منفی هستید؟ مثلا رونمایی از تولید خودروی ایرانی تارا را ندیدید و روشن نشدن خودرو توجه تان را جلب کرد؟ احتمالا بعدا هم پی گیری نکردید که اصل خبر دروغ بوده است. آیا هر خبر مثبتی را با یک برداشت تلخ و منفی بازنمایی می کنید؟ مثلا وقتی عدلیه عده ای را مورد رافت قرار داده و از زندان آزاد می کند پیش بینی افزایش فساد کردید؟ یا دادگاه های مبارزه با فساد را صوری و فرمایشی تحلیل کردید؟ آیا شما از آن دسته افرادی هستیدکه اخبار منفی را از هرجا برسد می پذیرید و برایش ندبه و آنرا دست به دست می کنید؟ مثلا خبر فلفل دادن به دختر بچه فقیر به ازای پول را دیدید و باور کردید که این ماجرا برای ایران است؟ آیا شما از آن دسته اید که خبر منفی را چندین برابر بزرگنمایی می کنید؟ مثلا خبر ترور شهید هسته ای را می شنوید و به دنبال آن گزارش هالیوودی اینکه دهها نفر تروریست در صحنه بودند و زدند و رفتند و یک تیر هم نخوردند؟ آیا گرفتار تعمیم وبزرگنمایی اخبار منفی هستید؟ مثلا یک خبر از فساد اقتصادی بشنوید میگویید کشور ما دچار فساد سیستمی است؟ یا یک خانه در بندرعباس خراب شود میگوئید پس فرق ما با اسرائیلی هاچیست؟ آیا اصلا میتوایند خبرهای مثبت را ببینید؟ یا جلوی چشم تان هم بگذارند از کنارش رد می شوید؟ مثلا خبر برق رایگان را شنیدید؟ افزایش سرمایه گذاری در دوران تحریم چه؟ رشد اشتغال در بنگاه های بزرگ سال قبل چی؟ رشد فرزندخواندگی در بهزیستی چی؟ و .... بدتر اینکه نعمت ها و داشته های تان را به تمسخر می گیرید؟ مثالش بماند سوال آخر؛ آیا به شنیدن اشکالات و ضعف های دشمنان تان بی تمایلید؟ مثلا اگر از شمابخواهند درباره بی حیثیتی تاریخی آمریکا در هک شدن اطلاعاتش سه خط بنویسید، برای تان میسر است؟ چقدر اطلاعات دارید؟ اگر این نشانه ها را در خودتان دارید حتما به بیماری خودحقیرپنداری و مازوخیسم سیاسی گرفتارید. مهم نیست بیماری تان را چه صدا می زنید. مثلا ممکن است اسم خود را آرمانخواه بگذارید اما این آرمانخواهی که بی اعتنا به واقع و دارایی های یک ملت است افسانه ای توهمی وخیال انگیز بیش نیست. متاسفانه باید بگویم رسانه های سادیسمی ضدانقلاب که از تحقیر ملت ایران لذت می برند روی مازوخیست های داخلی که از تحقیرشدن لذت می برند حساب ویژه باز کردند.
هدیه شب جمعه شب زیارتی ابا عبدالله ... بهترین حصن برای بلاها و فتن آخر الزمان...
جرای رویای صادقه آیت الله مرعشی و زیارت حضرت فاطمه (س) به گزارش خبرنگار بسیج اشکذر:سخنانی ویژه با آیت الله مرعشی نجفی مرجع عظیم الشأن مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمود:: پدرم مرحوم آیت الله سید محمود مرعشی که در نجف اشرف می¬زیست، بسیار علاقمند بود که به طریقی، قبر شریف حضرت زهرا «سلام الله علیها» را بیابد، برای این مقصود ختم مُجَرَّبی انتخاب نمود، و چهل شب آن را انجام داد. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان، به بستر خواب رفت، در عالَم خواب به محضر امام باقر (یا امام صادق) «علیه السلام» رسید، امام به او فرمود:: «عَلَیکَ بِکَریمَۀ اَهلِ البَیتِ؛ به دامن کریمه ¬ی اهل بیت متوسل شو». ایشان تصور کرد منظور امام «علیه السلام» از این جمله، حضرت زهرا «سلام الله علیها» است، عرض کرد: «آری قربانت شوم، من نیز خَتم را برای همین گرفتم که محلّ شریف قبر آن حضرت را دقیق‌تر بدانم و زیارتش کنم» امام «علیه السلام» فرمود:: «منظور من قبر شریف حضرت معصومه «سلام الله علیها» در قم است» سپس افزود: به خاطر مصالحی، خداوند اراده نموده که قبر حضرت زهرا «سلام الله علیها» برای همیشه مخفی باشد، از این رو قبر حضرت معصومه «سلام الله علیها» را تجلّی گاه قبر شریف حضرت زهرا «سلام الله علیها» قرار داده است، اگر قرار بود قبر حضرت آشکار شود همان شکوه و عظمت مرقد شریف حضرت زهرا «سلام الله علیها» را برای قبر حضرت معصومه «سلام الله علیها» قرار داده است. مرحوم آیت الله سید محمود مرعشی، وقتی از خواب برخاست، تصمیم گرفت که به قصد زیارت حضرت معصومه «سلام الله علیها» به قم مهاجرت کند. او بی درنگ با همه ¬ی اعضای خانواده ¬اش از نجف اشرف، عازم قم شد و به زیارت مرقد مطهّر حضرت معصومه «سلام الله علیها» پرداخت. آن مرحوم سرانجام به نجف بازگشت و فرزند برومندش آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی به قم آمد و در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه «سلام الله علیها» می ¬زیست تا اینکه پس از ۶۶ سال درس و بحث و خدمات علمی و سیاسی فراوان، در سن ۹۶ سالگی از دنیا رفت. ایشان هر روز صبح قبل از اذان صبح به زیارت حضرت معصومه «سلام الله علیها» می¬رفتند و حتی گاهی اوقات پشت در می¬ماندند تا درِ حرم باز شود. خود آیت الله مرعشی نجفی می¬فرماید که: شصت سال است که هر روز من از نخستین زائران حضرت معصومه «سلام الله علیها» هستم. احمد نباتی
زنها وقتی باردارند، با احتیاط می نشینند و می ایستند. مؤمن هم باردار است و جنین او ایمان اوست. زن حامله اگر از بلندی بیفتد، بچه اش سقط میشود؛ مؤمن هم گاهی یک حرف ناملایم میزند و ایمانش سقط میشود. زنی که پشت سر هم به این طرف و آن طرف میپرد، باور کن که حامله نیست. اگر حامله بود اینطور بی پروا نبود. کسی هم که لابلای حرفهایش خیلی شلنگ تخته میاندازد و در قضاوتش درباره این و آن، هرچه خواست میگوید، باور کن که حامل «ایمان» نیست. #مادر_تمدن_ساز
هدایت شده از امیربیان تهران
🔻علامه مصباح؛ «انقلابی»، امّا «محذوف» و «غیررسمی»! 🔹️ آیت‌الله خامنه‌ای به‌صراحت، آیت‌الله مصباح را «عقبۀ تئوریکِ نظام» خوانده بود. نمی‌خواهم اینک و در اینجا دربارۀ دلالت‌های مفهومی و معنایی این لفظ بنویسم و فضایلِ مصباح را بازگویم، بلکه می‌خواهم مخاطبِ خویش را در برابرِ «پرسشی سرسخت و تلخ» قرار دهم که شاید او را نسبت به من، بدبین سازد و ... . اکنون آنچه‌که در نظرِ من مهمّ است، هیچ محاسبه و معادله‌ای نیست جز «گفتنِ حقیقت» و «شخم‌زدنِ گذشته» و «بیرون‌کشیدنِ ریشه‌های گندیده و مسموم»! هیچ اتّفاقی بدتر از آنچه‌که برای علامه مصباح رخ داد، در میان نیست ... . پس باید مصلحت و سکوت را کنار نهاد و ناگفته‌ها را نگاشت. 🔹️ «عقبۀ تئوریکِ نظام»! تعبیری‌ست فاخر و وزین و گوش‌نواز، که البتّه تبعات و لوازمی دارد، و از آن جمله، این است که چنین شخصیّتی باید در «رسانۀ ملّی و رسمی»، جای پای محکمی داشته باشد و محلِ رجوع باشد. امّا آیا این‌گونه بوده است؟! به‌طورِ قاطع باید گفت خیر!! 🔹️ در سه دهۀ گذشته، «صداوسیمای جمهوری اسلامی»، هیچ‌گونه مصاحبه‌ای با آیت‌الله مصباح نداشته و هیچ‌گاه از سخنرانی‌های انقلابی و سیاسیِ ایشان، استفاده نکرده است!! هیچ‌گاه! برنامۀ صداوسیما دربارۀ آیت‌الله مصباح در طولِ سه دهۀ گذشته، فهرستِ مفصّلی نیست: یکی سخنرانی‌های اخلاقیِ ایشان که به‌صورتِ «سانسورشده» و «تقطیع‌شده»، تنها از شبکۀ تلویزیونیِ قرآن پخش می‌شد؛ و دیگری، سخنرانی‌های اخلاقیِ ایشان که در «انتهای شب»، از شبکۀ رادیوییِ معارف پخش می‌شد!! همین و لاغیر! هیچ برنامۀ منظم و مستمری در میان نبود و هیچ‌گاه مواضعِ سیاسی و انقلابیِ وی، پوششِ رسانه‌ای داده نشد! 🔹️ معامله‌ای که «صداوسیمای جمهوری‌اسلامی» با علامه مصباح کرد، به‌گونه‌ای بود که گویا ایشان، یک «اپوزیسیونِ سیاسی» است که تنها می‌توان از جوانب و ابعادِ «اخلاقی» یا «فلسفیِ» ایشان بهره گرفت و بقیّۀ لایه‌ها، با «سیاست‌های نظام»، سازگار نیستند! «سیاست‌های نظام» که از «عقبۀ تئوریکِ نظام» بودنِ ایشان حکایت می‌کند!! این چه تناقضی‌ست؟! 🔹️ تفاوتی هم میانِ علی لاریجانی و عزت‌الله ضرغامی و علی عسگری در میان نبوده است! همگی در «حذفِ عامدانۀ علامه مصباح»، دست در یک کاسه داشته و همگرا و هم‌نظر بوده‌اند! نظریۀ رسانه در میان اینان، همان «نظریۀ جذابیّت» است، نه «نظریۀ حکمت»، و چون چنین است، همگی یک «فوتبالیست» یا «بازیگر» را بر «حکیمِ زمانه»، ترجیح می‌دهند! محاسبه کنید که در طولِ سه دهۀ اخیر، چه میزان از حجمِ آنتن‌های زندۀ صداوسیمای جمهوری‌اسلامی را کسانی از این دست، اشغال کردند: «هزار ساعت»؟! «ده‌هزار ساعت»؟! «صدهزار ساعت»؟! ... نمی‌دانم، ولی به‌خوبی می‌دانم که در این میان، حتّی «یک ساعت» هم نصیبِ علامه مصباح نشد!! نه «آنتنِ زنده»! نه «سخنِ سیاسی»! نه در «شبکه‌های پُرمخاطب»! نه در «ساعاتِ خاص»! ... 🔹️ «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوری‌اسلامی»، باید سرافکنده و شرمسار باشند که علامه مصباح را از «عرصۀ رسمی» حذف کردند و «چهره‌ای حداقلی و رقیق» از او ساختند که هیچ نسبتی با «عقبۀ تئوریکِ نظام» نداشت! مصباحی که نسلِ جوان شناخت - یا به‌عبارتِ درست‌تر، به آنها شناسانده شد! – یک «عالمِ اخلاقی» بود، یا حداکثر یک «فیلسوفِ مسلمان»! همین و نه بیشتر! آنان وظیفه داشتند که در تمامِ مسائل راهبردی و کلان، «عقبۀ تئوریکِ نظام» را به صحنۀ بازی آورند تا ذهنِ جوانان با تحلیل‌ها و منطقِ فکریِ او، آشنا شود و انس بگیرد، ولی چنین نکردند! 🔹️ می‌نویسم مسئولانِ فرهنگیِ «جمهوری‌اسلامی»!! چون اشکال را در «ساختار» می‌بینم، نه‌فقط در «این شخص» و «آن شخص»! حماقت و ندانم‌کاریِ مسئولان به‌جای خود، امّا مسأله و معضلۀ من، با «اساسِ بنای فرهنگیِ رسمی» است که در نظرم، همچون افیونِ مخدّر و مخرّبی است که فضیلت‌سوز و نخبه‌کُش است. دیروز، قصّۀ جانسوزِ «حذفِ آوینی»؛ و امروز، قصّۀ تلخِ «حذفِ مصباح»! حیاتِ «غیررسمیِ» نخبگانِ انقلابی، چه زمانی پایان می‌یابد؟! چه کنیم با این‌همه جفاکاریِ «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوری‌اسلامی»؟! کدام محکمه‌، دادِ ما را می‌ستاند؟! شاید هم بیشتر گفتن، سبب شود که محکمه به‌جای «دادِ ما»، «خودِ ما» را بستاند!! 🔹️ علامه مصباح، «انقلابی» بود، امّا انقلابیِ «محذوف»! انقلابیِ «غیررسمی»! انقلابیِ «مظلوم»! یک شخصیّتِ تاریخیِ بی‌نظیر در اکنونِ ما، که بی‌رحمانه و حماقت‌بار، از عرصۀ رسمی، «حذف» شد و «ناشناخته» یا «بدشناخته» ماند، تاآنجاکه در انتخاباتِ اخیر مجلسِ خبرگان، به‌دستورِ «بی‌بی‌سی فارسی»، بخشی از مردمِ تهران به او رأی ندادند! مهدی جمشیدی ❤ موسسه‌ی امیر بیان علیه‌السلام 🆔 @amirebayan_ir
این هم آمار مرگ و میر کرونا در عراق... امروز فقط ۵ نفر. نمکی گفته بود بعد از محرم و اربعین در کشورهای همسایه آماج کرونا را مشاهده می کنیم. شاید او می بیند اما ما نه. که احتمالا این هم همان عفونت ریه یا سرماخوردگی یا ... است. کیت‌ها را که خودشان گفتند بی اعتبار است. ایران اما نه. همه چیز معتبر است. خیلی معتبر. کرونای انگلیسی هم در راه است. آن انگلیسی قرار است با این انگلیسی ها دست بدهد. آخر چند ماه دیگر انتخابات داریم. ☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی @hamidrezamaghsoodi
1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تعظیم شعائر فاطمی احیای توحید و نبوت و امامت... اگر فقط همین یک سوال ما را پاسخ دادند ...
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه جانسوز اشعار مرحوم اقاسی در وصف حضرات معصومین صلوات الله علیهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 *کتابی که مرگ غرب را پیش بینی کرد* ▪️حسین رویوران 🔻“ *مرگ غرب* ” یک آرزو نیست و یک شعار نیز نمی تواند باشد و اگرچه شرق تحت سلطه با نظام غربی سلطه گر اختلاف سیاسی دارد اما هیچگاه آرزوی مرگ جامعه آن را ندارد. *“مرگ غرب نام کتابی است که یک نویسنده سرشناس آمریکایی نوشته و به این جامعه هشدار داده که اگر به زودی، انقلاب فرهنگی در این جامعه صورت نگیرد چیزی جز مرگ در انتظار آن نخواهد بود.*         نویسنده این کتاب پاتریک جی کانن است که یک نویسنده سیاسی سرشناس امریکایی است که حداقل مشاور سه رئیس جمهور بوده و چندین کتاب تاکنون به چاپ رسانده است مانند” روز محاسبه”، “وضعیت اضطراری”، “زمانیکه کار درست گناه جلوه می کند”. او اخیرا کتابی تحت عنوان “مرگ غرب” نوشته که به پر تیراژ ترین کتاب سال امریکا تبدیل شده است. اهمیت این کتاب در این است که نویسنده آن یک فرد معمولی ناشناخته  و دور از درک شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیست بلکه کسی که هم اکنون در چندین روزنامه پر فروش آمریکا ستون ثابت دارد و سه برنامه معروف سیاسی در دو شبکه مشهور آمریکایی مانند “سی بی اس” و شبکه ” سی ان ان” دارد  و به عنوان یکی از مهمترین  نخبگان این کشور شمره می شود.         اهمیت نوشتن این مقاله مختصر از کتاب مرگ غرب به خاطر آن است که نویسنده با شناخت دقیق از جوامع غربی تحلیلی عمیق در باره تحولات آتی این کشورها ارائه داده است. او می گوید هم اکنون دو مرگ مرتبط با یکدیگر در افق غرب پدیدار شده است. *مرگ اخلاقی* که همه مرزهای ارزشهای تربیتی ، اخلاقی  وسنتی را زیر پا گذاشته است. و *مرگ دمگرافی یا جمعیتی* است که گزارش های دولتی آن را کاملا و بدون روتوش منعکس می کنند و واقعیت های تلخی را نمایان می سازند. این بدان معنی است که نیروی کار در این کشورها در حال اضمحلال و دچار نوعی پیری گردیده است و هیچ راه حلی جز استفاده بیشتر از مهاجران جوان دیگر کشورها در پیش ندارد  مگر اینکه  این جوامع به یک انقلاب فرهنگی دست بزنند که در آن ارزشهای اخلاقی را زنده کنند و این جوامع به جایگاه واقعی خود برگردند. *او می گوید مرگ در پیش روی غرب یک مرگ وحشتناک و ترسناک است زیرا نتیجه یک بیماری است که خود این جوامع آن را ساخته و به عنوان  سبک زندگی انتخاب کرده اند و نه به علت حمله خارجی و یا شکست نظامی است .* این مرگ از بیماری طاعون که در قرن چهاردهم میلادی که غرب را در بر گرفت و بیش از نیمی از جمعیت آن را از بین برد بسیار بدتر است. در حال حاضر وبای جدید جوانان غرب را می کشد و غرب به ویژه اروپا را به به قاره سالمندان تبدیل می کند. این یک داستان یا حدس زیرکانه  یا نظریه های اثبات نشده علمی نیست بلکه واقعیتی است که هر انسان متفکر را دچار شوک می کند به ویژه زمانیکه  زبان آمار به حرف در می آید.           بر اساس آمار های جدید در صد باروری در اروپا معادل یک فرزند برای هر یک خانواده متشکل از زن و شوهر است در حالیکه برای استمرار یک جامعه حداقل به کمی بیش از دو فرزند نیاز است. امروز و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۰ اروپا ۷۲۸ میلیون نفر جمعیت داشت و اینها تا پایان این قرن به ۲۰۷ میلیون خواهند رسید یعنی کمتر از یک سوم و زمانیکه اروپا با کاهش شدید جمعیت روبروست، کشورهایی مانند  هند، چین، جهان سوم و امریکای لاتین با یک انفجار جمعیتی روبرو هستند که سالانه ۸۰ میلیون نفر به جمعیت آنها اضافه می گردد و تا سال ۲۰۵۰ احتمال داده می شود که جمعیت جهان چهار میلیارد اضافه گردد و *این کابوسی است که غرب را به وحشت درآورده است* زیرا با موج مهاجرت به اروپا، این قاره دچاردگرگونی جمعیتی خواهد شد و اروپا در نهایت با مرور زمان و نه چندان دور  به مالکیت مهاجران  در خواهد آمد. عددها،  زمانی ترسناک تر می شود که شما جهان پس از ۵۰ سال را تصور کنید. در آلمان  جمعیت از ۸۲ میلیون به ۵۹ میلیون کاهش می یابد که بیش از یک سوم آنها بالای ۶۵ سال خواهند بود. و ایتالیا که فعلا جمعیت آن ۵۷ میلیون است به ۴۱ میلیون خواهد رسید که چهل در صد آنها از افراد بالای ۶۵ سال خواهد بود. در اسپانیا کاهش جمعیت به میزان %۲۵ خواهد بود و در روسیه که در حال حاضر ۱۴۲ میلیون جمعیت دارد به ۱۱۴ میلیون کاهش خواهند یافت. البته *ژاپن نیز به علت تبعیت از فرهنگ و سبک زندگی غربی نیز دچار همان عوارض خواهد شد.* درصد تولد یافتگان در حال حاضر در این کشور پنجاه در صد وضعیت سال  ۱۹۵۰ است و جمعیت ژاپن از ۱۲۷ به ۱۰۴ میلیون نفر در سال ۲۰۵۰ کاهش خواهد یافت. این کاهش جمعیت ها ، زوال تدریجی و سناریوی بسیار ترسناکی است که اغاز شده است ولی پرسش این است که چرا این سناریودر حال اتفاق است.    جوامع اروپایی سالهاست که با پذیرش *کاهش باروری* ، مرگ تدریجی خود را با بی تفاوتی پذیرفته اند و *این مرگ در نتیجه انتخاب های فکری و فرهنگی جوامع غرب است .* مرگ بیولوژی