eitaa logo
مرابطات ایران
1.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
663 ویدیو
3 فایل
این کانال بانوان بهشتی است، زنان فارغ‌التحصیل دانشگاه شهید بهشتی که حالا تمام دغدغه‌شان #آرمان_قدس است. 🇮🇷 🇵🇸 ارتباط با ادمین: @fatmehsaeidehghan @almorabitatiran اینستاگرام https://www.instagram.com/almorabitat_iran?igsh=MXd3ZmR4bnhkcTM4cw==
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم‌های بشری سیاه بود؛ از آن سیاه‌های شرقیِ گیرا که برق‌ تیله‌هایشان شب را می‌شکاند. آن‌دفعه هم شب بود؛همان شب که مهدی از پشت چنارهای مسجد الزهرا (سلام الله علیها) دخترکی بلندقامت و باوقار را دید با چادر ساده ایرانی؛ شبیه چادر عمه ماهرخ اما از آن هم سیاهتر.. مادرش فریاد زد: «پسر استاد هوشنگ‌نصر و دختر یک گله‌دار شمالی؟! مگر من بمیرم که این وصلت سر بگیره» پچ‌پچ‌ها رسیده بود تا زیر گوش بشری اما خودش را نمی‌تکاند، گاهی مهدی را می‌دید؛ اغلب شب‌های فاطمیه که مسجد مراسم بود اما نمی‌گذاشت چیزی دلش را بسُراند سمت مهدی؛ مهدی هوشنگ‌نصر، پسر ارشد استاد هوشنگ‌نصر که ساکن قیطریه بود و به قول بشری رویاهایش هرگز به قاف قامت رویاهای یک دختر چوپان که در بلندی‌‌های سوباتان چندبار توانسته بود ابرها را لمس کند، نمی‌رسید! توی دلش رخت‌شورخانه بود وقتی استاد شهریاری آرام گفت:«خانم طباطبایی بعد از کلاس باشید، عرضی دارم» با خودش ده‌بار توی ذهنش آماده کرد که به دکتر‌چگونه بگوید او و مهدی قواره هم نیستند؛ لباس‌هایشان فرق می‌کند،شهرشان فرق می‌کند،خوردوخوراکشان فرق می‌کند، آرزوهایشان فرق می‌کند و این یکی از همه مهم‌تر بود برای بشری؛ او کسی را می‌خواست که دلش به شکستن شاخه ترد و نورسته علفی بشکند، کسی‌که افتادن لانه کبوتر از بلندای درختی پیر برایش عادی نباشد، کسی‌که ابر را باور داشته باشد و باران را بیشتر! کسی‌که مثل آقاجان و دایی حبیب اگر تکه‌نانی کف خیابان دید آن را ببوسد، کسی که به گندم ایمان داشته باشد! 🍰 🎬 مرابطات؛ کانالی برای مقاومت زنانه 🌱👇 ایتا | بله| @almorabitat_iran