هر وقت خواستی جا بزنی،
به حس خوب بعد از نتیجه گرفتنت،
به آخیش گفتن بعد رسیدنت،
به برآوردن شدن آرزوهات،
به حس رضایت درونت،
به خنده ی از ته دلت،
به اشک شوق مامانت،
به لبخندِ مغرورانه بابات فکر کن
و ادامه بده!
فقط ادامه بده!
⌟ آمال | AMAL ⌞
( جهت تسليت گفتن به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش ) اى اشعث اگر براى پسرت اندوهناكى، به خاطر پيوند خويشا
اگر خدا بر گناهان
وعده عذاب هم نمى داد،
لازم بود به خاطر
سپاسگزارى از نعمت هايش
نافرمانى نشود .
_ حکمت ۲۹۰ ؛
مثلِ ابری سپید بود در آسمآنِ آبی .
نمیشد لمسش کنی ،
یا او را به آغوشت بکشآنی ،
تنهآ میشُد نگآهش کنی ،
دوستش بداری ،
وَ اجآزه بدهی عبور آرام او از روز،
جهآنت را کمی زیبآ کند !
_ حمید سلیمی ؛
⌟ آمال | AMAL ⌞
اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمى داد، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت هايش نافرمانى نشود . _ حک
پيش از اين مرا برادرى بود، در راه خدا
كه خرد بودن دنيا در نظرش
او را در چشم من بزرگ داشته بود،
هرگز بنده شكم نبود.
چيزى را كه نمى يافت،
آرزو نمى كرد و چون مى يافت،
بسيار به كار نمى برد.
بيشتر روزگارش در خاموشى مى گذشت
و اگر سخن مى گفت
بر ديگر گويندگان غلبه مى يافت.
و عطش پرسندگان را فرو مى نشاند.
مردى افتاده بود و همه ناتوانش مى انگاشتند.
چون زمان كوشش فرا مى رسيد،
شير بيشه را مى ماند و مار بيابان را.
تا نزد قاضى نمى رفت، حجت نمى آورد.
كسى را كه خطا مى كرد
و مى دانست عذرى دارد،
تا عذرش را نمى شنيد، ملامتش نمى كرد.
از درد شكوه نمى نمود،
مگر آن گاه كه بهبود يافته بود.
اگر كارى را مى كرد، مى گفت
و اگر نمى كرد، نمى گفت.
اگر در سخن مغلوب مى شد،
در خاموشى مغلوب نمى شد.
همواره به شنيدن حريصتر بود تا به گفتن.
هرگاه دو كار براى او پيش مى آمد
مى نگريست كه كدام يك از آن دو
به هواى نفس نزديكتر است تا خلاف آن كند.
بر شما باد به اين خويها،
آنها را فرا گيريد و
در فراگرفتنشان با يكديگر رقابت نماييد.
اگر نتوانستيد به همه آنها برسيد،
بر گرفتن اندك بهتر از ترك كردن همه است.
_ حکمت ۲۸۹ ؛
یه افسانه خیلی قشنگ هست که میگه:
اگه کسی به دلت نشست،
حتما تویِ باطنش یچیزی هست
که صدات کرده یا صداش کردی
اون چیز از جنس توئه و تو
انگار سالهاست میشناسیش...