حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم چنین نیست، امام فرمود: ای حارث تو زیر پای خود را دیدی، امّا به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی . ــ حکمت ۲٦۲ ؛

‹ هوم.. ›

اگر کسی را دوست داری باید او را آن طور که هست دوست داشته باشی نه آن جور که گمان می‌کنی باید باشد ! _ لئو تولستوی ؛

آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نخيله» حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند اى امير مؤمنان ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود: شما از انجام كار خود درمانده ايد چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند، امروز من از رعيّت خود مى نالم، گويى من پيرو، و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. ــ حکمت ۲٦۱ ؛

‹ حاجی‌خب‌غم‌زیاده! ›

نگویید نمی‌توانم از پس این‌کار بربیایم، بگویید من چگونه می‌توانم از پس این‌کار برآیم؟! افکار خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند(؛! ــ رابرت‌کیوساکی .

بسا احسان پياپى خدا، گناهكار را گرفتار كند و پرده پوشى خدا او را مغرور سازد، و با ستايش مردم فريب خورد، و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، مورد آزمايش قرار نداد. ــ حکمت ۲٦۰ ؛

‹ فق حالیمون نی ›

و تو ؛ به دنیا می‌آیی و دنیایِ فرد دیگری می‌شوی ... - آرام و بی‌هیاهو می‌گویم در این ایام تلخ : تولدت مبارك دنیایِ شیرین من .