eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❌هوا، 🌤... هوای دلتنگی 😔است. دلم سرگرم دنیا🌈 است .اما در چشم هایم اشک شرم 😭دارم.حال جامانده را دارم. شناسنامه ام دهن کجی می کند به حالم.. تو هم ۲۷ ساله بودی 👨‍🎓که مهر خوشنامی شهادت بر دل پاک و مومنت 💚حک شد... اما سال های بندگی تو کجا و سال های سیاه سراسر گناه من کجا ..🥀 . . دل عاشق به اهل بیت تو ♥️کجا و دل سر به هوای من کجا دنیا را محل گذر دانستی اما من سال هاست که یادم رفته است مسافرم منتظر ظهور امام زمان بودی اما من فقط به ظاهر منتظرم ✋ . اسم و تاریخ تولدِابدیت بر سنگ های حرم ارباب طلاکوب شد 😍اما تاریخ های تحول من در روضه های ارباب جاماند و فراموشش کردم ...🤐 مدافع حرم بی بی شدی اما من مدافع دلم هم نبودم ...😥 . . برایم دعا کن🙏🏻 ...نفس کم آوردم در این دنیای آلوده از گناه...🌊 دعا کن همانگونه که از عشق محبوب ، کادوهای تولدت بازنشده ماند و به دیدار حق شتافتی ، بیدار شوم از این خواب غفلت😴...هدیه توبه نصیبم شود..مادر ارباب شفاعتم کند ...شب جمعه 🌙⭐️بوی سیب🍎 بیچاره ام کند . ...در گودال قتلگاه ، عهدنامه بنویسم ، نذر ظهور امام زمان کنم .🌌 حر زمان شوم و برای آقا سربازی کنم.. برای این مضطر نادم امن یجیب بخوان ..😭🙏🏻 . . 📝نویسنده : طاهره بنائی . .
#رسول
#میثم
❗️آه.... . 👼کودکی در آرامش شب منتظر شنیدن قصه شیرین هر شبش است.🌛💫 . قصه📖 .قصه ی پدری است که از عشق حضرت زینب ، دیدار فرزند را فدای دفاع از حرم عمه سادات می کند .❤️ . مدافع می شود و پس از آن شهید🥀...و ۱۷ روز بعد از آن پدر می شود ..💔😔 . حلما جان آرام بخواب 🌝..پدرت در همین حوالی منتظر است بزرگ شوی 🌹...حلمای زمان شوی .و او افتخار کند به چنین دختری.❤️❤️ . حلما جان دعا کن برایمان که شرمنده خون پدرت نشویم ...😔😔 . . 📝نویسنده : طاهره بنائی . شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۹۴ . .
#محمود
🍁پاییز ... . 🍂پاییز ، بساطش را جمع می کند ، اما قاصدکِ خوش خبر از راه رسیده است. . برگ ها🍁 به یمنِ آمدنت بر زمین ، سجده شکر می کنند🍂 و فرش رنگینِ زیر پایت می شوند . آذر را سربلند کردی😍 و پاییز با آمدنت عاشق شد...❤️ . قصه ی عشق💚 را به زمستان هم آموختی ، همان روزی که برای ظهور قدم برداشتی ، مدافع شدی و با خون سرخت، عشق به معشوقِ حقیقی را بر کتابِ تاریخ ثبت کردی⏳دنیا و آدم هایش شاهد تولد دوباره تو بودند ... . در تقویم روزگار🗒، هجدهمین روز آذر به بقیه روزها فخر می فروشد وخبرِ به دنیا آمدنت ، سطرِ اولِ روزنامه ی ایثار می شود.📜 . برای تولدت، قلب ها ❤️را با عهدنامه روزی بدون گناه چراغانی می کنیم ..به یمن آمدنت ، کمیل هدیه می کنیم تا شاید خودمان بیدار شویم از این خواب حسرت.. 😔 برایمان دعا کن ، بهار دلمان ، از پاییزِ عاشق غافل شد و میزبان زمستانِ گناه شد😓😓 ..برای بهارِ ایمانمان دعا کن.. . تولدت مبارک مرد پاییزی🍁❤️ . ✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر ) . . ❣️به مناسبت تولد شهید 💕 . .
🌴فرمانده .... . مصداق همه حرف های خوشگل و دلبر در زندگی این چهره است ؛که گاهی با خودت میگی برو عمو.....🤔 . سنگ کوب می‌کنید از دانستن رفتار ها💐 ،امید ها 💚،ایده ها 🌱و زندگی بر دنده ی توکلت علی الله ❤️ . من هم سن او ک بودم دنبال عوض کردن باشگاه و گرفتن عکس برای پروفایل📱 و از این دست کارهای عقده بازی😕 . اما او همسن من که بود، فرمانده تخریب شد 😍 و حتی اطلاعات یک لشکر💐 . چهره اش را اگر بدون لباس سبز ببینی مثل خود ِ ما می شود ؛جوجه دانشجو😎. حال آنکه اگر با لباس سبز هم ببینی باز هم به ذهنت😇 خطور نمی کند این چشم های رنگی و موهای سرخ ، فرمانده از آب در آید.🌴 . کتاب سرگذشتش📚 به عنوان تکلیف بر من تحمیل شد تا یک هفته ای بخوانم و ارائه بدهم📝 . به زور نشستم پای کتاب اما کار به جایی رسید که زندگی و مشکلاتم را بر شهید تحمیل کردم و سرگذشتم را با او به اشتراک گذاشتم . به جان مادرش متوسل شدم که کار، لنگ ِ همان گوشه چشم است.😔😔 . اگر آن هیبت های مثلا لات ِ پای تیر برقِ محل ، کنار این چهره مظلوم بایستند؛ باید لُنگ بیاندازند ،از آن جگردارهای پدر و مادر دار که مثل سکانس فیلم اخراجی ها که پشت ِ میدان مین به فرمانده میگه خوبه آدم چیز داشته باشه...... ما بهش میگیم جیگر😂😂 . فارغ از این حرف ها، ما مدیون😓😓 کسانی هستیم که با عمل خود در دل دشمن ترس را کاشنه اند و حال ، ما از میوه ترس ِ کاشته شده ب دست آنان استفاده می بریم .امثال ما ، محتاج ِ کسانی هستند ؛ همچون عقرب زرد(لقب شهید💔) و گروهان آدمخوار (شاهرخ ضرغام💔).. . 🕊امید ک عملکرد ما این نهال را نخشکاند.🕊 . ✍نویسنده: محمدصادق زارع . . 💔گردان تک نفره💔 | | . .