🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن #خسته اش اصابت کرد. مهدی به #آرزویش رسید وهنگامی که #پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند.😔
.
🍂اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون #مادری فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین #ماتم زده بود،آغوش #مهدی را میخواست.آغوش مردی تاریخی.😞
.
🍃مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط ،خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد.
.
🍂مردی که لبخند برلبش،مسکنی بود برای #همرزمانش که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود.😊
.
🍃باز هم بگویم؟
از کدام دردش حرف بزنم؟
#شهادت جانسوز برادرش؟
مرگ مادرش؟
#غم چشمهای خواهرش؟
یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد.
یا محبت اقیانوسی اش؟
یا دلاور مردی جهانی اش؟
یا #صبوری نظیر #ایوبش؟🌴
.
🍂چه زیباست بودنش.مهربانیش!
دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری.
تجربه ای که در رفتارش میبینی.
موج دریای محبت صدایش.
تا چه حد میتوان خوب بود؟
تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی #زمین و #دریاچه با هم در جنگ بودند
و آن کُلتی که در دستان #همسرش است، #مهریه و تنها یادگار اوست.یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است.
سلاحی که ساخته #عشق و محبت است.😍
.
🍃بر لبت #لبخند است ...
در دلت غوغاییست...
عشق دیدار داری...
عاشق #معشوقی...❤️
🌱ش.ه.ا.د.ت
✍نویسنده : #بنت_الهدی
.
به مناسبت شهادت #شهید_مهدی_باکری
.
📅تاریخ تولد : ۳۰فرودین ۱۳۳۳ میاندواب
.
📅تاریخ شهادت : ۲۵اسفند ۱۳۶۳
.
📆تاریخ انتشار طرح: ۲۴اسفند ۱۳۹۸
.
🥀وضعیت پیکر :جاویدالاثر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #دفاع_مقدس #کربلا #جاویدالاثر #مشهد #باکری
🌿آن شب،شب عجیبی بود. #باران میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. #نماز مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد .😥
.
🌿آن شب دل یک بسیجی حوالی #حرم حضرت عشق میچرخید و حاجتش را میخواست.🕊
.
🌿با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از #زیارتش نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست #ضامن_آهو باز میشود.💚
.
🌿میدانست که #علی_بن_موسی_الرضا ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی میشود.
.
🌿شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو.🎒
.
🌿او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد.
.
#ابوطاها گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.»
به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی ، #امام_رضا را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد #بانوی_صبر حاجتت را گرفتی.📿
.
🌿همرزمت میگفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر #آسمانی شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در #زمین بگیرد ، حتی گفته بودید شربت #شهادت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان #آقا شده است.😊
.
🌿همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. #لبخند به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی #طاها مرد خانه شد.☺️
.
🌿در عجبم چطور از #همسرت دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های #امیر_علی گذشتی؟😭
.
🌿به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای #معشوق بتپد ، کاش #قلب ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم.❤
.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مصطفی_عارفی
.
📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱۳۵۹
.
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. تدمر سوریه
.
زمان انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت رضا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دل_نوشته