#مقاله
👈 سلمان فارسی و اسلام آوردن او👉
📚 برگرفته از کتاب تفسیر حکیم اثر استاد حسین انصاریان
💬 عبدالله بن عباس میگوید: سلمان فارسی داستان اسلام آوردن خود را چنین بازگفت:
✍من مردی ایرانی نژاد و از اهل اصفهان بودم، زادگاهم قریهای به نام جی و پدرم دهقان و مالک و رئیس قریه محسوب میشد، پدرم به شدت مرا دوست داشت تا آنجا که چون دختران مرا در خانه نگاه میداشت و اجازه بیرون رفتن نمیداد، من در مذهب خود که زردشتیگری باشد آن قدر کوشش و سعی داشتم که به خدمت آتش منصوب شده بودم.
✍یک روز که به فرمان پدر از خانه خارج شده و به سوی مزرعه ملکیاش میرفتم به کنیسه ای از نصاری برخورد کردم، صدای مسیحیان را شنیدم که به نماز مشغول بودند، به کنیه وارد شدم، نماز مسیحیان مرا که تازه با آن برخورد میکردم سخت مجذوب کرد، و آن قدر در آنجا ماندم که شب فرا رسید، و کاری که مأموریت داشتم انجام دهم به کلّی از میان رفت، پدرم پس از اطلاع از حوادث آن روز، و توجه و علاقه من به مسیحیت سخت ناراحت شد و مرا در خانه محبوس داشت، ولی من پنهان از دید او با مسیحیان ارتباط برقرار کردم، و از آنان خواهش نمودم که اگر کاروانی که به بلاد مسیحی سفر میکند به ناحیه ما آ مد مرا آگاه کنید.
✍به این وسیله من از حبس پدر گریختم و با آن کاروان به شام سفر کردم، و با دانشمندی از دانشمندان مسیحی همنشین شدم و او را به عنوان مربی و استاد خود انتخاب کردم، ولی این مرد ریاکار بود و به پاره ای از گناهان دست مییازید، ولی پس از مرگش اسقف دیگری در کنیه جانشین او شد که آیتی از زهد و عبادت بود.
✍من به او دل بستم و با وی سالیانی چند به عنوان شاگرد همراه بودم، او در هنگام مرگ مرا به عالمی در موصل راهنمائی نمود، چند سال نیز به شاگردی این عالم که چون دوستش بسیار پرهیزگار بود به سر آوردم هنگامی که زمان وفات او در رسید از وی خواهان استاد دانشمند و عالمی دیگر شدم، این پیر یادآور مردی دانشمند و پاکدامن در نصیبین شد، پس از وفات او به نصیبین سفر کردم، و به دیدار استاد و عالمی که در این شهر بود فائز شدم و تا لحظه مرگش از محضرش بهره گرفتم پس از وی بر اساس سفارشی که در لحظات آخر کرده بود به عموریه رفتم.
✍در آنجا نمونه دیگری از آن پارسایان دانشمند مشاهده نمودم، مدتها نیز در خدمت این استاد بودم، آنگاه که وی نیز آماده رخت بستن از این جهان بود و من خواستار جانشینی برای او شدم به من گفت: به خدا سوگند دیگر امروز کسی را به آنچه ما ایمان داریم، معتقد باشد و به راه روش ما راه پوید نمیشناسم، که تو را نزد او راهنمائی کنم، ولی هنگام و زمان ظهور پیامبری نزدیک شده که به دین ابراهیم مبعوث میگردد، و در سرزمین عرب برانگیخته میشود، محل هجرت او سرزمینی است که در آن نخل میروید، و در میان زمینهای پر از سنگهای آتشفشان از دو طرف محصور میباشد. او هدیه میپذیرد، اما از قول صدقه دوری میجوید، و در میان دو کتف او خاتم نبوت وجود دارد اگر میتوانی به آن سرزمین برو.
📎شما می توانید این مقاله را بصورت کاملتر همراه با سند روایات و آیات آن در لینک زیر مشاهده نمایید:👇
📌 yon.ir/GdzFn
🆔 @ansarian_ir
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📼 #صدای_ماندگار
🔎 #وصیت
🔻وصیت جالب و شنیدنی آیت الله مرعشی نجفی
🔻کاری کنید که بدانند من حسینی ام!
🎤 صدای استاد انصاریان در ایام جوانی
🔸️مدت ۱ دقیقه
🔹️حجم ۲ مگابایت
🆔️ @ansarian_ir
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
#پیاده_روی
🔹️پیاده روی اربعین، اقتدا به اهل بیت(ع)
🔹️حضرت زینب(س) برادرش را چگونه زیارت کرد؟
⏳مدت ۲ دقیقه
📥حجم ۵ مگابایت
👈متن و صوت کامل سخنرانی👇
yon.ir/JMPBZ
🆔 @ansarian_ir
🔎 #گزارش_تصویری
📆ششم صفر ۱۴۴۰
🏴شب شهادت امام حسن مجتبی(ع)
🕌مهدیه اعظم سمنان
🆔️ @ansarian_ir
#خبر
. ✅ استاد انصاریان: اهل توحید برای اینکه تسلیم معبود باطل نشوند سختی های بسیاری می کشند/ دنیا جای باز شدن درِ همهٔ خوشیها نیست
🔻هر انسانی تصور نکند پس از اینکه موحد شد، خدا درِ همهٔ خوشی ها را به روی او باز می کند. دنیا جای باز شدن درِ همهٔ خوشی ها نیست؛ اگر کافری، فاسقی، منافقی، مشرکی، بت پرستی، هواپرستی، پول پرستی، شهوت پرست نبود و همه موحد بودند، آن وقت همهٔ بدن ها فرق داشت و جان ها یکی بود
🔻توحید یعنی اعتقاداً یکتا دانستن معبود؛ یعنی من جز یک نفر را که وجود مقدس پروردگار است، برای عبادت و اطاعت کردن قبول ندارم؛ یعنی تمام معبودها را اعتقاداً دفع کرده ام و یک معبود حق را انتخاب کرده ام، از او اطاعت می کنم و او را عبادت می کنم، با او به سر می برم و کنار او می مانم.
🔻شیعه محبوب خداست و عجیب است که پیغمبر(ص) می فرمایند: زمینی که شیعیان علی(ع) در آن ساکن هستند، آن زمین محبوب پروردگار است و خدا به آن زمین هم نظر دارد. در آن زمینی هم که شیعه را دفن می کنند، نور اهل بیت(ع) می تابد.
🚩ادامه خبر در لینک زیر👇
👉 yon.ir/MTOYQ
🆔️ @ansarian_ir