🔎 #برنامه_سخنرانی 🏴ویژه برنامه شام غریبان 🎙سخنران 💠 استاد حسین انصاریان 📆 یکشنبه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۴ 🕡 شروع مراسم ساعت ۲۰:۳۰ 🚕 تهران، خیابان ۱۷ شهریور، خیابان شیرازی (آبشار)، بن بست سلیمی 🏢 حسینیه بنی الزهرا(س) - طریقت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 زیارت عاشورا 👈 حاج محمد نبوی ▪️ جلسه دهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 مرثیه سرایی قبل‌ازسخنرانی 👈 حاج علی اکبر زادفرج ▪️ جلسه نهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 سخنرانی 👈 استاد حسین انصاریان ▪️ جلسه دهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 بیان احکام 👈 حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده ▪️ جلسه دهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 سخنرانی 👈 استاد حسین انصاریان ▪️ جلسه هشتم (اصلاح صوت) 🌙 8 محرم 1447 📆 13 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

#کلیپ_تصویری 👈 روضه حضرت اباعبدالله(۱) 💬 «این آخرین باره که برمی‌گردم…» وقتی به خیمه نگاه کرد و صدای گریه حضرت زینب بلند شد… سوار بر اسب شد، اما این بار… دلش رمق نداشت! اشکات رو پاک نکن… اینجا داغ‌ترین صحنه‌ی تاریخ روایت میشه… ◽️محرم ۱۴۰۴ ◽️تهران، حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔎 #برنامه_سخنرانی 🏴سخنرانی استاد انصاریان در دهه دوم محرم ۱۴۴۷ هـ.ق در شهر اصفهان 📆 از روز دوشنبه ۱۶ تیر بمدت نه شب 🕡 شروع مراسم از ساعت ۸ شب 🚕 خیابان مسجد سید، خیابان آیت الله زاهد 🏢 غدیریه اصفهان 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 مرثیه سرایی بعدازسخنرانی 👈 حاج علی کرمی ▪️ جلسه دهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

#کلیپ_تصویری 👈 روضه حضرت اباعبدالله(۲) 💬 «اسب برگشت، اما حسین نه…» خون، زین رو خیس کرده بود. دست نداشت، صدا نداشت، صدا زد: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟» زمین هنوز از خون حسین سرخ است… دل هنوز از صدای وا زینبا می‌لرزد… ◽️محرم ۱۴۰۴ ◽️تهران، حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

🔍 #صوت_سخنرانی 🎤 مداحی 👈 کربلایی حسین ایزدخواه ▪️ جلسه دهم (عاشورای حسینی) 🌙 10 محرم 1447 📆 15 تیر 1404 🏢 تهران/حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir

#کلیپ_تصویری 👈 دیگه برنمیگردی بابا؟ 💬 ذوالجناح حرکت نمی‌کرد… خم شد، نگاه کرد…دختر سیزده‌ساله دامن پدر رو چسبیده بود…سکینه بود… گفت: بابا! اگه این آخرین باره…اگر دیگه برنمی‌گردی…خودت ما رو برسون مدینه…ما نمی‌خوایم با شمر و خولی هم‌سفر بشیم…خودت ما رو برگردون، بابا… ◽️محرم ۱۴۰۴ ◽️تهران، حسینیه هدایت 🆔 @ansarian_ir