🚘 آیا ما به رانندگی خدایمان اطمینان داریم؟! ➥@ansuiemarg_ir

❇️ نعمت و ثروت اصلی در بهشت است، به زر و زیور این دنیای کسی چشم ندوز! 🌹«و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروه‌ هایى از آنان داده‌ایم، میفكن! اینها شكوفه‌ هاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزىِ پروردگارت بهتر و پایدارتر است!» 📖 سوره طه ، آیه ۱۳۱ ➥@ansuiemarg_ir

⛔️ حلالیت گرفتن در این مورد بسیار سخت است، از اول مراقب باشیم! ➥@ansuiemarg_ir

💐انس با قرآن‌کریم/ صفحه۳۵۰ ♦️هرچیزی رهایش کنی پژمرده می شود به جز قرآن! که اگر رهایش کردی، خودت پژمرده خواهی شد... خدایا قرآن را بهار دلهای ما قرار ده... آمین 🤲 ➥@ansuiemarg_ir

⚡️در آخر‌الزمان چه می‌شود که فرزندان ضعیف و بی‌مسئولیت در خانواده‌ها بزرگ می‌شوند؟! ➥@ansuiemarg_ir

بسم الله الرحمن الرحیم صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🖤 💫عرض سلام و احترام خدمت شما اعضای محترم کانال آن سوی مرگ 🌷عزیزانی که می‌خواهند اموات عزیزشون از ثواب عظیم مجالس روضه بهره‌مند شوند و ان‌شاءالله اهل‌بیت علیهم‌السلام دستگیر ایشان در آخرت باشند، سفارش روضه مجازی هدیه به امواتِ منظور، توسط روحانی محترم خادم الزهرا (س) پذیرفته می‌شود. 🌷حضور خود را در این مجلس روضه با وارد کردن عدد ۱ اعلام بفرمایید👇 https://EitaaBot.ir/counter/fgi3mu جهت مشاهده توضیحات بیشتر اینجا کلیک کنید.👇🏻 https://eitaa.com/roze_ansuiemarg

✨این دو چیز خیلی به درد عالم آخرت میخوره... 💚السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ➥@ansuiemarg_ir

💚کشتی حسین علیه‌السلام وسیع‌تر و سریع‌تر است... 🌹«پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ائمّه علیهم‌السلام همگی کشتی نجات‌اند؛ امّا کشتی حسین علیه‌السلام در میان امواج توفان های شدید، پُرشتاب تر، و پهلو گرفتنش در ساحل های نجات، آسان‌تر است. همگی، چراغ هدایت اند؛ امّا پرتو گرفتن از نور حسین علیه السلام، بیشتر و وسیع تر است. همگی، پناهگاه های مستحکم‌اند؛ امّا راه رسیدن به پناهگاه حسین علیه السلام، هموارتر و آسان تر است.» ✍شیخ جعفر شوشتری (ره) ➥@ansuiemarg_ir

⚛ بهترین دستورالعمل برای درمان صفت خطرناک حسادت! ➥@ansuiemarg_ir

♦️هر کسی باید به فکر ۹۰۰ سال آینده خودش باشد! ➥@ansuiemarg_ir

🕋 پیرمرد نوکر امام حسین (ع) که بخاطر یک حج، نزدیک بود مانند یهود بمیرد! 🌻کنار منزلش در شیراز مسجدی ساخته بود. هر شب بعد از نماز روضه ای خوانده میشد و بساط شام را پهن می‌کرد. مردم می‌خوردند و می‌بردند. اینگونه به فقرا هم رسیدگی می‌کرد. روزها گذشت تا اینکه پیر شد و حالش بد شد. حالات مرگ را به چشم می‌دید. به فرزندانش گفت مرا به مسجدم ببرید. لحظات مرگش بود. اما یکباره همه چیز تغییر کرد از سکرات مرگ خارج شد. بلند شد و نشست حالش خوب شده بود! همان سال تدارک سفر حج را دید و راهی خانه خدا شد. پسرش تا بیرون شهر بدرقه اش کرد. لحظه خداحافظی به پسر گفت: تعجب نکردی که آن شب من تا پای مرگ رفتم و برگشتم؟ پسر گفت: برای ما خیلی عجیب بود چه شد در آن لحظات؟! پدر گفت: من مشاهده کردم که دو ملک بالای سرم آمدند. خواستند جان مرا بگیرند اما به من نشان دادند که جایگاهم در برزخ مانند یهود است! من جایگاه بدی را دیدم که بوی تعفن شدیدی از آنجا به مشام می‌رسید. گفتم من عمری عبادت کردم، من هزاران عمل خوب انجام دادم، چرا اینجا؟ گفتند: تو مسلمان و واجب الحج بودی اما چرا مکه نرفتی؟ همانجا توسل به سیدالشهدا (ع) کردم و گفتم عمرم را در راه شما سپری کردم، هر شب بساط روضه داشتم، به داد من برسید. یکباره دیدم فضا عوض شد. دیگر از آن بوی بد خبری نبود. جایی شبیه بهشت را دیدم، بوی عطری پیچید و به من گفتند به پاس خدمات شما ده سال به عمرتان افزوده شد تا حج واجب را به جا آوری. آقا ابا عبدالله (ع) شفاعت کردند که چند سال دیگر زنده باشد و بعد از انجام حج خانه خدا از دنیا بروم. 📗کتاب بازگشت ➥@ansuiemarg_ir