3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زنده_از_حرم
هم اکنون گردهمایی فعالان فرهنگی و قرآنی جهان اسلام در اعتراض به حتک حرمت قرآن مجید و پیامبر أعظم صلی الله علیه و آله و سلم
🔺ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی
@aqr_ir
📿 ذکر روز جمعه، صد مرتبه
⚜ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ⚜
📸 زینب رضادادی
@aqr_ir
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اطلاع_رسانی
برنامههای امروز حرم مطهر رضوی
🔷 برنامههای حرم مطهر رضوی با رعایت تمامی دستورالعملهای بهداشتی برگزار میشود و صوت و تصویر آن از طریق تلویزیون صحنها، سایت tv.razavi.ir/fa و صفحه پنجره فولاد در نرم افزار روبیکا (go.rubika.ir/panjerefolad) پخش میگردد.
@aqr_ir
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #موشن_گرافیک | چرا یکی از ورودیهای حرم مطهر امام رضا(ع) به نام شیخ طوسی نامگذاری شده است؟
🔺شیخ طوسی از فقیهان و عالمان بزرگ شیعی است که نزدیکی حرم حضرت علی(ع) مدفون است. وی برای رونق و گسترش فقه شیعه از هیچ خدمتی کوتاهی نکرد و برای رسیدن به این مهم اقدام به تاسیس «حوزه علمیه نجف» کرد.
@aqr_ir
هر جمعه که میگذرد، سنگینی دلتنگی ما و غربت این صحن و سرا چندین برابر میشود، این حرم و عزای حسین علیهالسلام، بیتابِ حضور علمدار حقیقی این دنیاست تا بیاید و عطشِ روح عاشقانش را پایان دهد ...
▪️ آقا بیا روضه بخوان، روضهی عطش ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📸 سارا یوسفی
@aqr_ir
5.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 با شاعران اهل بیت(ع) در رسم دعبل
🔺 شعرخوانی محمد بقایی
به پیش چشم تَرَم تیغ کج نچرخانید
مرا از این که سرم می رود نترسانید
@aqr_ir
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_یک_تصویر | روزی که دست هادی گرفته شد، هراس تمام وجودم را گرفت. حس و حال همسر یک معلول جسمی را فقط یک همسر معلول جسمی درک میکند...
هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی میتواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید 👇🏻
📝 شما نیز میتوانید داستانهای امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.
@aqr_ir
آستان قدس رضوی و حرم مطهر
#داستان_یک_تصویر | روزی که دست هادی گرفته شد، هراس تمام وجودم را گرفت. حس و حال همسر یک معلول جسمی ر
▫️زیارتنامه را فقط میتواند همینطور توی دستانش نگه دارد! خودش میگوید «اینجور هم خوب است، درست مثل وقتی که بهرام را بغل کرده ام! آدم خوب است که زیارتنامه، قرآن و یا هر کتابی را مثل بچه اش توی بغل بگیرد»
▫️به اینجور نگاه کردنش به زندگی غبطه میخورم! آن هم منی که اگر تسبیح بیاندازم شمارش غر زدنهایم در روز خودش چند تسبیح صد و یک دانهای میشود! از گنجایش من بیرون است.
▫️شاید این آرامش هم یکی از مصداقهای «خدا گر ز حکمت ببندد دری// ز رحمت گشاید در دیگری» است. خوب میدانم این مواقع اگر نقصانی باشد قطعا جبرانی هم هست.
▫️روزی که دست هادی گرفته شد، هراس تمام وجودم را گرفت. حس و حال همسر یک معلول جسمی را فقط یک همسر معلول جسمی درک میکند. مثل فیلمی که تند جلو میزنی، ذهنم پر شد از تصاویر سخت آینده! هر چه خودم را دلداری میدادم، اما از ناامیدی پر شده بودم.
▫️دو هفته اول، سکوت هادی و رخوت سنگین خانه در اضطراب گذشت. حتی بهرام هم فهمیده بود و گوشهای آرام کز میکرد. تا صبح چهارشنبهای که هادی گفت برویم پاتوق همیشگی. پاتوق هفتگی ما همین گوشه حرم بود. کنار ستون یشم هر دو پر از بغض بودیم. کتاب دعا را توی آغوشش گذاشتم گفتم بخوان...
▫️انتهای جملات عربی دعا هادی زمزمه کرد «زندگی خالی نیست، مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست...»
با تعجب نگاهش کردم! خندید و گفت چیه تا حالا دعای شاعرانه نشنیدی!
▫️خندیدم،آرام بودم، آرام شدیم.
📝 حمید سبحانی
📸 احسان کمالی
@aqr_ir