4.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم
نوحهخوانی عربی سیدجواد حسینی در شب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) / در این تکیه، مزرها را کنار میزنیم تا در هر جای جهان که قلبی دلتنگ این صحن و سراست، همراه ما به زیارت بیاید ...
▪️ پشت صحنه بخش بینالمللِ هشتمین شب از ویژهبرنامه تکیه مجازی امام رضا علیهالسلام
🔺 «تکیه مجازی امام رضا علیهالسلام» تا پایانِ ماه صفر، طبق برنامه روزانه اعلام شده و از طریق درگاههای مختلف فضای مجازی، ارتباط مستقیمی میان عاشقانِ امام مهربانیها و حرم مطهر رضوی برقرار میکند.
@aqr_ir
#زنده_از_حرم
خادمان این خانه بیشتر از هر کس دیگری عمقِ عزای امشب را درک میکنند؛ کسانی که آبرویشان را مدیون صاحب این خانه هستند و امشب در عزایش کلاه از سر برداشتهاند ...
▪️ نمایی از آغاز مراسم خطبهخوانی شب شهادت امام رضا علیهالسلام در حرم مطهر رضوی
📸 امیر حسامینژاد
@aqr_ir
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زنده_از_حرم
آغاز مراسم خطبهخوانی شب شهادت امام رضا علیه السلام
🔺 صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی
@aqr_ir
🔹تصویر منتشرنشده از آخرین حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم خطبهخوانی شب شهادت امام رضا (ع) و تمثال ایشان در مراسم خطبهخوانی امشب
@aqr_ir
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_یک_تصویر | همینطور که داشت میرفت بوی غذا پخش میشد، منم که گرسنه، موتور و تورِ گشتِ دور روستا رو بیخیال شدم و برگشتم ...
هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی میتواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید 👇🏻
📝 شما نیز میتوانید داستانهای امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.
@aqr_ir
آستان قدس رضوی و حرم مطهر
#داستان_یک_تصویر | همینطور که داشت میرفت بوی غذا پخش میشد، منم که گرسنه، موتور و تورِ گشتِ دور روس
▫️اون روز خیلی گرسنم شده بود؛ از دیروز عصرش، جمع کردن وسایل و هماهنگی برای رسوندنشون به روستا، اونقدر فکرم رو درگیر کرده بود که فقط چنتا چایی خورده بودم ...
▫️سقف مدرسه روستا وضعیت خوبی نداشت، هواشناسی هم گفته بود که هفته بعد قراره بارون بیاد، ما هم خیلی وقت نداشتیم و به قول خودمون چهل و هشتم یا همون شهادت امام رضا(ع)، باید برمیگشتیم؛ این چیزا باعث شد همین که رسیدیم، دست به کار شیم و واقعا خسته شده بودیم؛ بخصوص من که تا حالا دستم به بیل نخورده بود ...
▫️بس که از خستگی غُر میزدم، بقیه از دستم عاصی شده بودن؛ آقا مجتبی، دهیار روستا که همراه ما بود، کلید موتورش رو داد و گفت، برو تا ناهار آماده میشه یه دور اطراف روستا بزن حال و هوات عوض شه؛ یجورایی من رو فرستادن دنبال نخودسیاه ...
▫️داشتم میرفتم سمت موتور که دیدم یه خانم سالخورده، دو تا ظرف دستش گرفته و داره میره سمت مدرسه؛ همینطور که داشت میرفت بوی غذا پخش میشد، منم که گرسنه، موتور و تورِ گشتِ دور روستا رو بیخیال شدم و برگشتم ...
▫️وارد مدرسه که شد، یخورده با آقا مجتبی حرف زد، ظرف غذا رو داد بهش و برگشت ...
▫️من کنار ورودی مدرسه واستاده بودم و میدیدم که اشکاش رو داره با گوشه چادرش پاک میکنه؛ بهم که رسید، نمیدونم چی شد که بهش گفتم «سلام بیبی»؛ خواست جوابم رو بده اما اونقدر بغض داشت که نمیتونست حرف بزنه. فقط یه دست کشید روی عکسِ گنبد امام رضا(ع) که کنارِ جیب جلیقم چسبونده بودم و رفت ...
▫️سر سفره ناهار که از آقا مجتبی ماجرای اشکای بیبی رو پرسیدم، گفت هر سال این موقع، توی روستا یه کاروان راه مینداختن و پیاده میرفتن پابوسِ امام غریب. هر بار هم یه وعده غذا رو توی حرم مهمون آقا میشدن؛ اما امسال از چند وقت پیش بهشون گفتن که بخاطر کرونا نمیتونن برن ...
▫️بیبی چند روز پیش به دختر آقا مجتبی گفته بود، خواب دیده یکی از خادمای حرم اومده خونش و بهش گفته، هر سال شما میومدین سر سفره امام، امسال آماده باش که آقا میخواد بیاد سر سفره شما ...
▫️ما چند سالی بود که توی مسیر زائرای پیاده امام رضا(ع) ایستگاه صلواتی میزدیم، اما امسال که گفتن نمیشه و زائر پیادهای هم نمیاد، با بچهها گشتیم یکی از روستاهای اطراف مشهد رو پیدا کردیم، با پولی که از سال پیش برای ایستگاه جمع کرده بودیم، یکم مصالح ساختمونی خریدیم و اومدیم اینجا؛ بیبی هم با دیدن ما که پرچم یا ضامن آهو نصب کرده بودیم روی ماشین، خوابش رو تعبیرشده دیده بود و برامون غذا پخته بود ...
▫️جاتون خالی، خیلی خوشمزه بود؛ به همون خوشمزگیِ غذای حضرتی ...
📝 مصطفی قویدل
@aqr_ir
امشب، شبِ عزای غلامانِ این سراست ...
📸 #گزارش_تصویری | تصاویری از آیین سنتی خطبهخوانی خادمین حرم رضوی در شب شهادت امام رضا علیهالسلام
این مراسم ساعاتی پیش با حضور خادمان آستان ملائک پاسبان رضوی در صحن انقلاب حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد.
@aqr_ir
▫️سلام آقا، میدانم که ناگفته میدانید، این روزها، کارم این شده که پنجره خانه را باز کنم، روبه روی مشهدتان دست به سینه بایستم و برایتان شعر بخوانم: «گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگیام / ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟» ...
▫️شعرخوانیام که تمام میشود، سلام میدهم و با چشمان بسته به آسمانی که آن سویش صحن و سرای شماست، نگاه میکنم ...
▫️چند دقیقه که میگذرد، تپشهای بیقرار قلبم آرام میگیرد و میفهمم که صدای نگاه از پشت پلکهایم، به گوشتان رسیده است و همین مرهم، برای درد دلتنگی این روزهای من کافیست ...
السَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء
#سلام_آقا
✍🏻 مصطفی قویدل
📸 مصطفی محمدزاده
@aqr_ir