حاج آقا دولابی:
عارف واصل مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
صاحب مال، قیمت مال را می داند. خدا یک موی سر مؤمن را به همه ی عالم نمی فروشد. شما قیمت خودتان را نمی دانید، لذا گاهی اوقات خودتان را ارزان می فروشید. بهلول الاغ لنگی داشت. آن را به حراجی داد تا بفروشد. حراجی شروع به تبلیغات کرد که این الاغ نیست، بلکه براق است و همان مرکبی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با آن به معراج رفتند. آن قدر از آن الاغ تعریف کرد که خود بهلول باورش شد و دید حیف است آن را بفروشد؛ لذا فریاد زد نمی فروشم، نمی فروشم و حق الزّحمه ی حراجی را داد و الاغ را پس گرفت.
بدن مؤمن به راستی براق است و با آن عبادت می کند و به معراج می رود. هر چه خدا و اولیای خدا می گویند تو خوبی و باارزشی، تو باور نمی کنی و خودت را بد و کم ارزش می دانی. مشکل در باور خودت است. شخصی که خود را فقیر و بد می پندارد و لذا خود را ارزان می فروشد، اگر کسی پیدا شود که بتواند برای او حق مطلب را در توصیف ارزش و بزرگی یک دوست اهل بیت (علیهم السلام) ادا کند و آن شخص هم آن را باور کند، دیگر حاضر نخواهد شد آن را در قبال متاع کم ارزش دنیا بفروشد.
✍️برگرفته از کتاب مصباح الهدی، ص401
@Asemani_bashim
حکایتی از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری(ره)
یکی از شاگردان عرض کرد : دلم می خواهد به روحی از اولیاء نزدیک شوم، نظر شما به کدام یک می باشد؟
فرمود:
برای مرحوم محمد تقی مجلسی ( پدر علامه مجلسی) چیزی ( مانند سوره یاسین) بخوانید.
دو سال بعد همان شخص سؤال کرد که: برای اتصال به بزرگی، به کدام یک از اولیاء از نظر روحی توجه داشته باشد؟
فرمودند: محمد تقی مجلسی ( پدر علامه مجلسی).
✍تبیان
@Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی:
اینها که توبه می کنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست ...
ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود،
از صحنه قلب ما برطرف می کند. هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک، هم پیش انبیا می پوشاند، هم پیش اولیاء...
لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود،
ماییم و این رحمت بی انتها ..
✍پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جوادی آملی
@Asemani_bashim
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم ۵ دقیقه
داستانهایی از عارفان
حاج آقا قرهی
@Asemani_bashim
16.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۵ دقیقه
نماهنگ
باب الحسین
حسین خلجی
@Asemani_bashim
آیت الله محمد شجاعی زنجانی:
بی ذوقی و بی حالی ها، معلول و نتیجه یک عمر حجاب هاست که ما کسب کرده ایم؛ نتیجه آن حجاب ها، آن است که، ما منجذِب به معنویات و خدا نیستیم؛ از معاصی کبیره، تا غفلت و معاصی جزئی تر از آن. این یک مسئله کلی است. چه باید کرد؟ ...
در جبران گذشته باید تلاش کرد؛ استغفار، آن هم با شرایط استغفار؛ پشیمان شدن نسبت به گذشته، اصرار کردن، با مسکنت استغفار کردن، از طرف دیگر از آن ها که حجاب شده، باید جلوگیری کرد؛ تصمیم بر ترک غفلت و مراقب حرکات خود بودن.
در هر قطعه از عبادات که بی حالی هست، در هر قدمی، اول باید چند جمله ای استغفار با مسکنت و بعد، استمداد از خدا، و بلند شدن و شکستن تنبلی و کسالت، (در این صورت) انسان متوجه می شود، آنوقت حال هم پیدا می کند؛ البته استغفار مقطعی، غیر از آن استغفار کلّی است.
✍️پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شجاعی
@Asemani_bashim
@saatibarayagha
@ostad_aali4_6035015842196882904.mp3
زمان:
حجم:
4.11M
صوت ۳ دقیقه
غیرت الهی و انسانی
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام:
ذِكرُنا أهلَ البَيتِ شِفاءٌ مِنَ العِلَلِ وَ الأَسقامِ و وَسواسِ الرَّيبِ
ياد ما اهل بيت شفابخش بيماريها و ناخوشي ها و درمانگر وسوسه شكّ است.
📕خصال ج2، ص625
@Asemani_bashim
حاج آقا جاودان:
مرحوم شیخ (مرتضی زاهد)خود نقل فرموده بود: شب ها برای عبادات سحری مرا صدا می زنند.یک شب می گویند : مرتضی بر خیز! یک شب دیگر می گویند: شیخ مرتضی، و بالاخره یک شب صدا می زنند: آقا شیخ مرتضی، و من وقتی دقت می کنم می بینم این ها به روز من بستگی دارد. هر روز که من در رفتار و اعمالم دقت بیشتری می کنم، زیاد تر مواظب هستم در بیدار شدن با احترام بیشتری رو به رو هستم.
بار دیگری گفته بودند: مرا شب ها با کوبیدن کوبه ی در بیدار می کنند. صدای کوبه ی در بسیار شدید است، و من به سرعت بیدار شده و از جا برمی خیزم؛ اما این صدا با همه ی شدت، هیچ کس دیگری را بیدار نمی کند.
📕 پایگاه اطلاع رسانی حاج آقا جاودان
@Asemani_bashim
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده است که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود. پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده است. با این پسر زندگی میکنم. وقت پیری هم او بزرگ شده است و عزیز و انیس من است.
بچه شش هفت ساله شده بود. یک روز این زن از خانه رفت بیرون. دید پسرش در میان بچهها از همه ضعیفتر است. بچههای کوچکتر از او وی را به زمین میزنند. این زن خیلی غصهدار شد. آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد. پدرها میآیند بچههایشان را میبرند و این پسر میبیند. فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت: عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد. نقاش عکس را کشید. آن را قاب کرد و روی دیوار نصب نمود و پردهای روی آن کشید.
فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت: می خواهی پدرت را ببینی؟ گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت. همان طور که نگاه می کرد دید بازوی بزرگی دارد. یک تکان به بازوهایش داد. نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد، چهرهاش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد. مادر گفت: هر وقت کسی با پدرت کشتی می گرفت پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام میانداخت. بعد از این او قوت و قدرت گرفت. وقتی از خانه بیرون میآمد بچهها جرات نمیکردند نزدیک او بروند.
کسی که یاد ولی خدا و عزیز خدا میکند، قوی میشود. شما هم غصهدار نباشید چون صاحب دارید. خدا و پیامبر(ص) و امامها(ع) صاحب شما هستند. در پیشامدها و اضطرابها شکست نخورید. صاحب ما همه ما را یاد میکند. ما را رها نمیکند. انسان که یاد امام زمان(عج) کند، این طور میشود. میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت حجت(ع) این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند. بدانند صاحبی دارند.
✍️ کتاب طوبی محبت – ص 108
@Asemani_bashim
@ostad_aali4_5793910942433544631.mp3
زمان:
حجم:
4.41M
صوت ۳ دقیقه
گناهان همه را درگیر میکند
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim