آیت الله مظاهری:
جابر در روایتی نقل ميکند که امام باقر«سلاماللهعلیه» به من فرمودند: اى جابر! آيا كسى كه ادعاي تشيّع دارد، دم زدن از محبّت ما خاندان برايش کافي است؟ سپس فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَه»؛ به خدا قسم شيعۀ ما نيست، جز آن كسي که تقوا داشته باشد و خدا را اطاعت نمايد.
بعد فرمودند: اى جابر! شيعيان ما با فروتنى، تواضع، امانتداري، مداومت بر ياد خدا، روزه، نماز، نيكى به پدر و مادر، مراعات همسايه، رسيدگي به فقرا، اداي قرض بدهکاران، کمک به يتيمان، صداقت، تلاوت قرآن، خوش زباني و رفتار نيکو شناخته ميشوند.
همچنين فرمودند: اى جابر! اگر کسي بگويد: من علي را دوست دارم و بالاتر از آن اگر بگويد: من رسول خدا را دوست دارم، ولي از سيرۀ ايشان پيروي نکند؛ اين محبّت، به او هيچ سودى نخواهد بخشيد. پس تقوا پيشه کنيد که خداوند با هيچكس خويشى ندارد، محبوبترينِ بندگان نزد خداوند و گراميترينِ آنها، کسي است که بيشتر تقوا داشته باشد و بيشتر او را اطاعت کند. به خدا قسم، جز با اطاعت به خداى تبارك و تعالى، تقرّب به او امکان ندارد.
در آخر نيز فرمودند: «مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ هر كه مطيع خدا باشد، دوست و شيعۀ ماست و هركه نافرمانى خدا كند، دشمن ما خواهد بود و ولايت ما به جز با عمل كردن و پرهيزکاري به دست نميآيد.
✍️پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری
@Asemani_bashim
@saatibarayagha
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تصویری۷دقیقه
مجدد و مجدد ببینید و تکلیف خود را عمل کنید
پیامی برای محرم
حاج آقا داستانی
@Asemani_bashim
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۳دقیقه
نماهنگ زیبا
با مولا یه نگاه کنی همه غم و دردها
@Asemani_bashim
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۴ دقیقه
ویژگی امام و مقام امامت
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی:
آنچه را که خدا دوست دارد، ﴿إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾،[20] «يحب کذا» محبوبهاي خدا در قرآن کم نيست. فرمود که من چه کساني را دوست دارم: ﴿إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ﴾، ﴿يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾،[21] ﴿يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾، آدمهاي پاک را خدا دوست دارد؛ اما «يحب الصّائمين، يحب المصلّين، يحب الحاجِّين» اينها اعمال است که زمينه براي آن مقصد است؛ اما فرمود خدا مردان پاک را دوست دارد. اگر کسي محبوب خدا بود، خدا به او چه ميکند؟! آنچه را که ميخواهد خدا به او عطا ميکند
✍️درس اخلاق 4/ 8/ 96
@Asemani_bashim
@saatibarayagha
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۲دقیقه
نماهنگ زیبا
گره به کار فتاده
گرهگشای همه
@Asemani_bashim
آیتالله بهجت قدسسره:
فضایل علی علیهالسلام گفتنی نیست؛ حق است اما گفتنی نیست! زیرا ما ضعیفُالعقلوالایمان هستیم و ظرفیت نداریم. اگر بیان میکرد، بسیاری از مردم کافر میشدند و عدهای معدود ایمان میآوردند، همچنان که درباره حضرت عیسی مسیح علیهالسلام چنین اتفاق افتاد.
✍در محضر بهجت، ج۱، ص۷۵
@Asemani_bashim
این وعده خداوند به گناهکاران است دیگر چگونه دعوت کند؟
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بگوای بندگان من که برخود زیاده روی و اسراف روا داشتید از رحمت خدا ناامید نشوید در حقیقت خداوند تمام گناهان را میآمرزد که او خود آمرزنده و مهربان است.
✍زمر53
@Asemani_bashim
16.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم ۴دقیقه
حق و باطل
زیر بلیط یکی از این دو باید باشی
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim
@ostad_shojae4_5830091643855832742.mp3
زمان:
حجم:
12.39M
صوت ۱۶ دقیقه
میزان قرب به الله متناسب با میزان معرفت به حق تعالی است
تنها نباید باشی
هیچ خواستنی در درگاه او بی اجابت نمیماند
محمد شجاعی
@Asemani_bashim
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم ۵دقیقه
مولودی غدیر(ذکر علی عباده)
علی مولای قنبری
علی میزان داوری
سلحشور
@Asemani_bashim
حاج شیخ مرتضی آشتیانی رضوان الله تعالی علیه فرمود:که حجة الاسلام حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی اعلی الله مقاله فرمود:خبر داد ما را شیخ جلیل که با همدیگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه حاضر می شدیم .
یکی از تجار که رئیس خانواده الکبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبی داشت ، والده اش علوّیه محترمه همین یک پسر را داشتند که این هم مریض می شود، بقدری مرضش سخت می شود که به حال مرگ و احتضار می افتد. چشم و پای او را می بندند.پدرش از اندرون خانه به بیرون می رود، و به سر و سینه می زند مادر علویه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف می شود و از کلیددار آن آستان خواهش و تمنا می کند که اجازه دهد شب را تا صبح توی حرم بماند. کلیددار اول قبول نمی کند، ولی وقتی خودش را معرفی می کند و می گوید:پسرم محتضر است و چاره ای جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم کلیددار قبول می کند و به مستخدمین دستور می دهد که علویه درحرم شب بیتوته کند. شیخ جلیل فرمود: بنده همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم، همان شب که بخواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبیب بن مظاهر وارد شدم، دیدم بالای سر حرم ، زمین تا آسمان مملو از ملائکه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روی تخت نشسته اند.در همان موقع ملکی خدمت حضرت آمده فرمود:السلام علیک یا رسول الله سپس فرمودند:
حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود:یا رسول الله پسر این علویه عیال حاجی الکبه مریض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا کنید که پروردگار او را شفا عنایت فرماید:حضرت رسول (ص) دستها را به دعا بلند کردند و بعد از چند لحظه فرمودند:مرگ این جوان رسیده و کاری نمی شود کرد. ملک رفت و بعد از چند لحظه دیگر آمد و پس از عرض سلام همان پیغام را آورد. حضرت رسول صلی الله علیه وآله باز دستها را به دعا بلند کرده باز همان جواب را فرمودند:ملک برگشت .یک وقت دیدم ملائکه ای که در حرم بودند، یک مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله ای در بین شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب که نگاه کردم ، دیدم خود حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام که با همان حالی که در کربلا به شهادت رسیده اند دارند تشریف می آورند، به حضرت رسول (ص) سلام کردند و بعد فرمودند: فلان علویه به من متوسل شده و شفای جوانش را از من می خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهید که یا این جوان را شفا دهد و یا اینکه دیگر مرا باب الحوائج نگوئید. تا پیغمبر این حرف را شنید چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت امیر علیه السلام نمود و فرمودند:یا علی تو هم با من دعا کن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه ای ملکی از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله مشرف شده و سلام کرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالی سلام می رساند و می فرماید: ما لقب باب الحوائجی را از عباس نمی گیریم و جوان را هم شفا دادیم . من فورا از خواب بیدار شدم و چون اصلاً خبری از این ماجرا نداشتم ، خیلی تعجب کردم . ولی گفتم : این خواب صادقه است و در آن حتما سِرّی هست . وقتی که برخاستم دیدم سحر است و ساعتی به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجی الکبه براه افتادم .وقتی وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در میان خانه دیدم که راه می رود و به سر و صورت می زند. به حاجی گفتم : چطور شده چرا ناراحتی ؟! گفت : دیگه می خواهی چطور بشود. جوانم از دستم رفت . دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتی نکن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه ای هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، با تعجب مرا به اطاق جوان مریض و مرده اش برد، وقتی که وارد شدیم بقدرت کامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجی تا این منظره را مشاهده کرد دوید و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگی کرد بعد از اینکه چیزی خورد گویا اصلاً مریض نبوده است.
ای حرمت قبله حاجات ما
ذکر تو تسبیح و مناجات ما
چار امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
✍الوقایع و الحوادث ، ۳/۴۲
@Asemani_bashim