شیخ حسنعلی نخودکی(ره):
انسان در ابتدا اندكى از ذكر خدا غافل مى شود آنگاه هواى نفس بر او غلبه مى كند و اعمال نيكش كم مى شود و هر چه عمل صالحش كمتر شود، غفلت او بيتشر مى شود و هر چه غفلتش افزون گردد، طاعتش كمتر و هوى و هوسش بيشتر مى شود. تا آنكه بالاخره خدا را بالكل فراموش مى كند.
✍️سایت معاونت تهذیب حوزه های علیمه(درس اخلاق7)
@Asemani_bashim
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کوتاه
زیارت مختصر رسول الله صلی الله علیه و آله
@Asemani_bashim
25.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تصویری ۹ دقیقه
مولودی
میلاد پیامبر رحمت صلوات الله علیه و آله
محمود کریمی
@Asemani_bashim
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دو دقیقه
شعر خوانی
حمید رضا برقعی
میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
@Asemani_bashim
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ سه دقیقه
میلاد پیامبر رحمت علیه السلام
محمد شجاعی
@Asemani_bashim
وقت فضیلت نمازهای یومیه:
وقت فضیلت نماز صبح:
وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد.
وقت فضیلت نماز ظهر:
وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان ظهر ادامه دارد.
وقت فضیلت نماز عصر:
وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر شروع می شود و تا چهل و دو دقیقه ادامه دارد.
وقت فضیلت نماز مغرب:
وقت فضیلت نماز مغرب از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد.
وقت فضیلت نماز عشا: وقت فضیلت نماز عشا، پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و تا سه ساعت و ده دقیقه ادامه دارد.
✍️پایگاه اطلاع رسانی حوزه
@Asemani_bashim
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ میلاد پیامبر صوات الله علیه و آله
صابر خراسانی
@Asemani_bashim
هشام بن حَکم از شاگردان زبردست و هوشمند امام صادق (علیه السّلام) بود، روزی یکی از منکران خدا به نام «عبدالله دَیصانی» با هشام ملاقات کرد و پرسید:
آیا تو خدا داری
هشام: آری
عبدالله: آیا خدای تو قادر است
هشام: آری، هم توانا است و هم بر همه چیز مسلّط است
عبدالله: آیا خدای تو میتواند همه دنیا را در میان تخم مرغ بگنجاند،
بی آنکه دنیا کوچک شود، و درون تخممرغ، وسیع گردد
هشام: برای پاسخ به این سؤال به من مهلت بده
عبدالله: یک سال به تو مهلت میدهم
هشام، سوار شد و به حضور امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا، عبدالله دَیْصانی نزد من آمد و سؤالی از من کرد که برای پاسخ به آن، تکیهگاهی جز خدا و شما کسی نیست».
امام: او چه سؤالی کرد
هشام: او گفت، آیا خدا قدرت دارد که دنیا با آن وسعت را در درون تخم مرغ قرار دهد، بیآنکه دنیا را کوچک کند و تخم مرغ را بزرگ نماید
امام: ای هشام تو دارای چند حسّ هستی
هشام: داری پنج حسّ هستم (بینائی، چشائی، شنوائی، بویائی و بساوائی (لامسه))
امام: کدام یک از این پنج حسّ، کوچکتر است
هشام: حسّ بینائی.
امام: اندازه وسیله بینائی (عدسی چشم) چقدر است
هشام: به اندازه یک عدس، یا کوچکتر از آن است.
امام: ای هشام! جلو و بالای سرت را نگاه کن، به من بگو چه میبینی؟
هشام نگاه کرد و گفت: «آسمان، زمین، خانهها، کاخها، بیابانها، کوهها و نهرها را مینگرم».
امام: خدائی که قادر است همه آنچه را با آنهمه وسعت که میبینی، در میان عدسی چشم تو قرار دهد، میتواند همه جهان را در درون تخممرغ قرار دهد، بیآنکه جهان کوچک گردد و تخم مرغ بزرگ شود. در این هنگام، هشام خم شد و دست و پای امام صادق ـ علیه السّلام ـ را بوسید، و گفت: «ای پسر رسول خدا! همین پاسخ برای من بس است».
هشام به خانه خود بازگشت، فردای آن روز عبدالله نزد هشام آمد و گفت: من برای عرض سلام آمدهام نه برای گرفتن جواب آن سؤال.
هشام گفت: اگر جواب آن سؤال را میخواهی، این است جواب آن (سپس جواب امام را برای او بیان کرد)
عبدالله دیصانی (تصمیم گرفت شخصاً به حضور امام صادق ـ علیه السّلام ـ برسد و سؤالاتی را مطرح کند) به خانه امام صادق ـ علیه السّلام ـ رهسپار شد و اجازه ورود طلبید، به او اجازه داده شد، او به محضر آن حضرت رسید و نشست و گفت: «ای جعفر بن محمّد! مرا به معبودم راهنمائی کن.
امام: نامت چیست
عبدالله، بیرون رفت، نامش را نگفت، دوستانش با او گفتند: چرا نامت را نگفتی.
او جواب داد: اگر نامم را که عبدالله (بنده خدا) است میگفتم، از من میپرسید: آنکه تو بنده او هستی کیست
دوستان عبدالله گفتند: نزد امام برگرد و بگو: «مرا به معبودم راهنمایی کن و از نامم مپرس».
عبدالله بازگشت و به امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: «مرا به معبودم راهنمائی کن و از نامم مپرس».
امام اشاره به جایی کرد و فرمود: در آنجا بنشین.
عبدالله نشست، در همین هنگام، یکی از کودکان امام که تخممرغی در دست داشت، و با آن بازی میکرد، به آنجا آمد، امام به کودک فرمود: «آن تخم مرغ را به من بده» کودک، تخممرغ را به امام داد.
امام، آن را بهدست گرفت و به عبدالله رو کرد و فرمود: «ای دَیصانی! این تخم را نگاه کن که سنگری پوشیده است، دارای:
۱ـ پوست ضخیم است.
۲ـ زیر پوست سخت آن، پوست نازکی قرار داد.
۳ـ زیر آن پوست نازک، (مانند) نقرهای است روان (سفیده)
۴ـ سپس طلائی است آب شده (زرده) که نه طلای آب شده با آن نقره روان بیامیزد، و نه آن نقره روان با آن طلای روان مخلوط گردد، و به همین وضع باقی است، نه سامان دهندهای از میان آن بیرون آمده که بگویید: من آن را آنگونه ساختهام، و نه تباه کنندهای از بیرون به درونش رفته، که بگوید من آن را تباه ساختم، و روشن نیست که برای تولید فرزند نر، درست شده یا برای تولید فرزند ماده، ناگاه پس از مدّتی شکافته میشود و پرندهای مانند طاووس رنگارنگ، از آن بیرون میآید، آیا به نظر تو چنین تشکیلات (ظریفی) دارای تدبیر کنندهای نیست
عبدالله دیصانی در برابر این سؤال، مدّتی سر به زیر افکند، سپس (در حالی که نور ایمان بر قلبش تابیده بود)سر بلند کرد و گفت:
«گواهی میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و او یکتا و بیهمتا است، و گواهی میدهم که محمّد ـ صلّ الله علیه و آله ـ بنده و رسول خدا است، و تو امام و حجّت از طرف خدا بر مردم هستی، و من از عقیده باطل و کرده خود توبه کردم و پشیمان هستم».
✍️(ثقه الاسلام کلینی)-اصول کافی،ج۱،ص79
@Asemani_bashim
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دو دقیقه
مولودی امام صادق علیه السلام
محمود کریمی
@Asemani_bashim
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی به تشییع جنازه میروی تصور کن که تو خود به جای این میّت قرار گرفتهای و تو را به سوی قبر سیر میدهند پس مواظب باش که چه توشهای برای آن روز مهیّا کردی و با چه پسانداز و ذخیرهای به سوی قبر میروی
✍️ اصول کافی: ج ٣، ص ٢٥٨
@Asemani_bashim
5.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ویژه
باسم کربلایی
با زیرنویس
@Asemani_bashim