#روزنامه
▫️پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
💬 ۲۰۰ سال اعتماد, غرب زدگی و وادادگی
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
#گزارش | ۲۰۰ سال اعتماد، غرب زدگی و وادادگی
✔️ بخش اول
▫️ در هفتههای اخیر، جریان غربگرا در داخل کشور بار دیگر با بیاعتنایی کامل به تجربه تلخ برجام و خیانتها و بدعهدیهای مکرر طرف مقابل، سخن از تغییر پارادایم می کردند؛ پارادایمی که عاملی منفی در تامین منافع ملی بوده تا بستری برای تأمین منافع ملی. برخی عناصر این جریان، حتی پا را فراتر نهاده و در بیانیههایی علنی، خواهان تسلیم کشور در قالب یک توافق گسترده و بدون پشتوانه شدهاند؛ آن هم در شرایطی که از دستاوردهای ده سال مذاکره پیشین، جز تحریم بیشتر، ترور دانشمندان و مطالبههای گستاخانه طرف غربی چیزی نصیب ملت نشده است.
🔶 اما این تفکرِ عقبنشینی در برابر دشمن، محدود به یک دهه یا یک توافق خاص نیست. آنچه امروز از زبان برخی سیاستمداران، رسانهها و اتاقهای فکر شنیده میشود – مبنی بر اینکه راه نجات کشور فقط از “رضایت غرب” میگذرد – ادامه یک خط فکری است که دستکم ۲۰۰ سال سابقه دارد. در تمام بزنگاههای تاریخی، این جریان با تزریق تحلیلهای غلط به افکار عمومی و فریب خواص، بهدنبال عادیسازی تسلیم و القای ناامیدی از مقاومت بوده است؛ مسیری که هر بار که توانسته اراده خود را تحمیل کند، به تحقیر ملی، غارت منابع و حتی تجزیه خاک کشور انجامیده است.
▪️ تجربه قاجار؛ خیانت در جنگهای ایران و روس در قالب مذاکره
🔷 در جریان جنگهای ایران و روسیه، آنچه بیش از پیش عرصه را بر عباس میرزا تنگ کرد، نه فقط فشار نظامی روسها، بلکه خیانت و کارشکنی آشکار جریان غربگرا در دربار قاجار بود که با نگاهی مرعوبانه به قدرتهای اروپایی، پشت جبهه مقاومت را خالی کردند. در رأس این جریان، میرزا ابوالحسنخان ایلچی قرار داشت که بهعنوان رابط سیاسی با روسیه و انگلیس، اطلاعات جبههها و وضعیت ارتش ایران را به دشمن منتقل میکرد. او جزئیات ضعف لجستیکی ارتش عباس میرزا، اختلافات فرماندهان نظامی و نارضایتی داخلی از تداوم جنگ را در اختیار روسها گذاشت و در مذاکرات نیز بر پذیرش شرایط تحمیلی روسیه پافشاری میکرد. این خیانتهای پنهان، توازن قوا را به سود روسها تغییر داد و در نهایت به عهدنامه ترکمنچای انجامید؛ معاهدهای که نتیجه مستقیم ائتلاف نانوشته میان طمع استعماری بیگانگان و خودباختگی سیاسی نخبگان غربگرای داخلی بود و ضربهای سنگین به استقلال و تمامیت ارضی ایران وارد ساخت.
▪️ قرارداد رویتر؛ نماد تسلیم اقتصادی
🔶 در سال ۱۸۷۲، قرارداد رویتر با امضای میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدینشاه، به تصویب رسید؛ قراردادی که امتیازات گسترده اقتصادی و زیرساختی ایران را به مدت ۷۰ سال به یک تبعه انگلیسی واگذار میکرد. سپهسالار تحت تأثیر تفکر غربگرایی معتقد بود تنها راه پیشرفت کشور، پذیرش قیمومیت غرب است. میرزا ملکمخان نیز ایران را «کشوری عقبمانده و ناتوان» معرفی میکرد و میگفت: «تنها راه پیشرفت، پذیرش قیمومیت غرب است.» این دو دیدگاه پایههای فکری قرارداد رویتر را شکل دادند؛ قراردادی که به نمادی از تسلیمطلبی و تحقیر ملی در تاریخ ایران تبدیل شد.
▪️ دوران رضاشاه؛ خودباختگی با روتوش اصلاحات
🔷 دوران رضاشاه پهلوی، هرچند با شعار اصلاحات و مدرنسازی آغاز شد، اما در عمل به نمادی از وابستگی عمیق به قدرتهای خارجی تبدیل گردید. نفوذ آلمان نازی، بریتانیا و سپس آمریکا باعث انعقاد قراردادهای نظامی و اقتصادی گسترده شد که استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را به شدت تضعیف کرد. ورود مستشاران خارجی به ارتش و صنایع، واگذاری امتیازات اقتصادی، و تبلیغ روشنفکرانی چون سید حسن تقیزاده که میگفت «ملت ایران باید در سایه تمدن غرب تولد دوباره یابد» موجب شد فرهنگ غربزدگی و وادادگی سیاسی در کشور ریشه بدواند. هرچند شعار استقلالطلبی مطرح میشد، اما ایران عملاً در حوزه نفوذ قدرتهای بیگانه قرار گرفت و حتی بخشهایی از خاک کشور در این دوران از دست رفت.
#برجام #رویتر #غربگرایی
✅ @asreiranian_ir
۲۰۰ سال اعتماد، غرب زدگی و وادادگی
✔️ بخش دوم
▪️ پهلوی دوم؛ وادادگی که بنای جنگ تحمیلی ۸ساله شد
🔶 در دوران محمدرضا پهلوی، سیاستهای وابسته به غرب به وضوح منافع ملی ایران را به خطر انداخت. قرارداد الجزایر در سال ۱۳۵۴ نمونه بارز این وابستگی بود؛ توافقی که طی آن بخشهایی از منطقهی نفتخیز شلمچه و جنوب غربی ایران به عراق واگذار شد. اقدامی که با شعار «صلح با همسایه» صورت گرفت، اما عملاً زمینهساز جنگ هشتساله شد و امنیت و تمامیت ارضی کشور را به شدت آسیبپذیر کرد. محمدرضا پهلوی بارها تأکید میکرد که «بدون حمایت آمریکا و غرب نمیتواند حکومت کند»؛ جملهای که عمق وابستگی او را آشکار میساخت.
🔷 قراردادهای نفتی و اقتصادی با شرکتهای غربی، ثروت ملی را به شکل ناعادلانه به بیگانگان واگذار کرد و استقلال اقتصادی کشور را از بین برد. چهرههایی چون هویدا نیز این مسیر را با شعار «توسعه در سایه حمایت غرب» تئوریزه کردند. در همین بستر تاریخی، تجربه محمد مصدق نیز عبرتی بزرگ بود. او با ملیکردن صنعت نفت کوشید استقلال ایران را بازیابد و برای مقابله با استعمار انگلیس به آمریکا اعتماد کرد؛ اما همان آمریکا با خیانت آشکار، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را طراحی و اجرا کرد و دولت ملی او را ساقط ساخت. این کودتا نشان داد که اعتماد به غرب، حتی در پوشش «مقابله با استعمار دیگر»، چیزی جز شکست و بازتولید وابستگی در پی ندارد.
▪️ پس از انقلاب ۱۳۵۷؛ اعتماد بیثمر و اعتیاد به مذاکره
🔶 پس از پیروزی انقلاب نیز اعتماد به غرب بارها با بدعهدی و خسارت همراه شد. بیانیههای الجزایر در ۱۳۵۹ که آمریکا متعهد به آزادسازی داراییهای ایران شد، هرگز بهطور کامل اجرا نشد. در ۱۳۶۵، ماجرای مکفارلین بهعنوان یک رسوایی برای جریان غربگرا ثبت گردید؛ جریانی که با امید واهی به سازش با واشنگتن، عملاً ابزار یک نمایش تبلیغاتی برای آمریکا شد.
🔷 در دهه ۷۰، با وجود قراردادهای اقتصادی و نفتی در دوره سازندگی، آمریکا با تصویب قانون داماتو سرمایهگذاری در ایران را تحریم کرد. در دولت اصلاحات، همکاری امنیتی ایران با آمریکا در افغانستان و حتی توافقات سعدآباد و پاریس برای تعلیق هستهای نیز با پاسخ تحریم و قرار گرفتن ایران در «محور شرارت» روبهرو شد. سرانجام، برجام در ۱۳۹۴ که قرار بود پایان تحریمها باشد، با خروج یکجانبه آمریکا و بیعملی اروپا به اوج بدعهدی غرب تبدیل شد و نتیجه آن بازگشت فشار حداکثری بود.
🔶 و در پایان باید گفت که مرور تاریخ دو قرن اخیر نشان میدهد که جریان غربگرا در ایران همواره با شعارهای جدید اما محتوای یکسان “تسلیم در برابر قدرتهای خارجی” وارد میدان شده است. حاصل این خط فکری در هر دوره، چیزی جز از دست رفتن خاک، وابستگی اقتصادی، تحقیر ملی و بازتولید سلطه بیگانه نبوده است.
امروز نیز همان تفکر، با همان ادبیات بزکشده، در تلاش است تا کشور را بار دیگر به میز مذاکرهای بکشاند که پیشتر بارها نتیجهای جز زیان به منافع ملی نداشته است. تاریخ به روشنی گواهی میدهد که اعتماد به وعدههای قدرتهای غربی نه تنها گرهی از مشکلات ایران نگشوده، بلکه به هزینههای سنگین انجامیده است. راه مصونیت ایران از این چرخه تکراری، نه در تسلیم و عقبنشینی، بلکه در مقاومت هوشمندانه و اتکا به ظرفیتهای عظیم داخلی است؛ مسیری که میتواند عزت، استقلال و پیشرفت واقعی کشور را تضمین کند.
#برجام #رویتر #غربگرایی
✅ @asreiranian_ir
#یادداشت | زنگ خطر برای مدارس عادی دولتی
✍️ عادل خالقی ثمرین
▫️ نتایج اولیه کنکور سراسری ۱۴۰۴ مانند یک آشکارساز قدرتمند عمل کرده و حقیقتی تلخ را در نظام آموزشی کشور عیان ساخته است، محو مدارس دولتی عادی در بین صاحبان رتبههای تکرقمی و کمرنگ شدن بیش از پیش در بین رتبههای دو رقمی.
🔶 هرچند این پدیده تنها در خروجی کنکور خلاصه نمیشود، بلکه نشاندهنده شکاف عمیق و روزافزون طبقاتی در آموزش و پرورش کشور و شکلگیری سیستم آموزشی چند-سطحی است که در آن عدالت آموزشی به حاشیه رانده میشود. در انتهای این سطح مدارس عادی دولتی قرار دارند که یک قبولی هم در بین ۴۰ نفر برتر کنکور به خود اختصاص ندادهاند. این وضعیت یک هشدار ملی است که فریاد میزند: «سیستم آموزش و پرورش ایران به سمت یک آپارتاید آموزشی حرکت میکند که در آن کیفیت آموزش به کد پستی و شماره حساب والدین گره خورده است.
آمار گویا ؛ روایت یک انحصار
🔷 نگاهی گذرا به لیست رتبههای برتر کنکور ۱۴۰۴ در گروههای آزمایشی مختلف، یک الگوی تکراری و هشداردهنده را نشان میدهد:
تجربی: ۹۰٪سمپاد ، ۱۰٪ نمونه دولتی
ریاضی: ۷۰٪سمپاد ، ۳۰٪غیردولتی
انسانی: ۷۰٪سمپاد ، ۲۰٪نمونه دولتی ، ۱۰٪غیردولتی.
🔶 نگاهی به آمار بال نشان میدهد که اغلب رتبههای برتر متعلق به دانشآموزان مدارس سمپاد و مدارس غیرانتفاعی تراز اول با شهریههای بالاهستند. سهم مدارس عادی دولتی که ستون فقرات آموزش و پرورش کشور و محل تحصیل ۱۲میلیون و دویست هزار نفر از دانشآموزان یعنی ۷۶٪ کل دانشآموزان کشور است در ۴۰ نفر اول صفر و در رتبههای دورقمی به شدت ناچیز و محدود به استثناهاست. البته این آمار تنها به کنکور محدود نمیشود؛ بلکه در میانگین امتحانات نهایی، المپیادها و سایر رقابتهای علمی نیز قابل مشاهده است. این وضعیت تصادفی نیست و ریشه در عوامل ساختاری متعددی دارد:
▪️ فرار سرمایههای انسانی و معلمان:
مدارس خاص و غیرانتفاعی با فراخوان معلمان مجرب و حتی آزاد و المپیادی و اغلب با پیشنهاد پرداختی به مراتب بالاتر، عملاً مغزهای آموزشی مدارس دولتی را به این مدارس جذب میکنند. یک معلم دولتی مجبور است برای تأمین معیشت خود به چند شغل روی آورد، در حالی که همتای او در مدرسهای خاص میتواند با تمرکز کامل بر تدریس و پژوهش، کیفیت آموزشی به مراتب بالاتری ارائه دهد.
▪️ سرانه ناکافی و محرومیت از منابع:
مدارس دولتی با کمبود بودجه شدید، فاقد امکانات اولیه مانند آزمایشگاه، کتابخانه، کارگاه و سیستمهای گرمایش و سرمایش هستند و مدیران آنها زمان زیادی را صرف تأمین حداقلها میکنند. در مقابل، مدارس خاص با شهریههای بالا به بهترین منابع آموزشی و امکانات دسترسی دارند.
▪️ تراکم بالای کلاسهای درس:
کلاسهای شلوغ و پرجمعیت در مدارس عادی دولتی فرصت فعالیتهای یاددهی ـ یادگیری را کاهش داده و رسیدگی به مشکلات درسی دانشآموزان را از معلم سلب میکند. در حالی که در مدارس خاص، تعداد کم دانشآموز در هر کلاس، فرصت بهینه برای انجام فعالیتهای آموزشی وامکان توجه ویژه و رفع اشکال مؤثر را فراهم میسازد.
▪️ اقتصاد کنکور و آموزش پولی:
حضور در کلاسهای کنکور گرانقیمت و استفاده از مشاوران تحصیلی پرهزینه نیز، به یک امتیاز انحصاری برای دانشآموزان مدارس خاص و خانوادههای متمول تبدیل شده است. دانشآموزان مدرسه دولتی که توانایی مالی این هزینهها را ندارد، عملاً در مسابقهای نابرابر شرکت مینمایند.
این روند نتایج خطرناکی برای آینده کشور در پی دارد:
▪️ تبدیل آموزش به کالای لوکس:
آموزش، که طبق اصل سیام قانون اساسی باید حقی همگانی و رایگان تا پایان متوسطه و گسترشیافته تا تحصیلات عالی باشد، در عمل به کالایی لوکس تبدیل شده و وابسته به سرمایه اقتصادی خانوادههاست، و فرصت برابر در آن دیده نمیشود.
▪️ شکاف عمیق طبقاتی: نظام آموزشی به جای کاهش شکاف طبقاتی، آن را تشدید کرده است. فرزندان ثروتمندان در مدارس خاص تحصیل کرده و به دانشگاهها و مشاغل برتر میرسند، اما فرصتهای فرزندان طبقات متوسط و ضعیف محدود میشود.
▪️ تضعیف اعتماد عمومی: مردم به نظام آموزش و پرورش عمومی بیاعتماد شده و آن را برای آینده فرزندانشان ناکافی میدانند، که این امر به بحران مشروعیت سیستم آموزشی منجر شده است.
▪️ راهحلهای پیشنهادی برای بهبود نظام آموزش و پرورش عمومی:
- افزایش بودجه مدارس دولتی
- بالا بردن حقوق معلمان برای جذب استعدادهای برتر
- ارائه کلاسهای فوقبرنامه رایگان
- اجرای سیاستهای جبرانی برای دانشآموزان مناطق محروم
- تخصیص سهمیه مناطق ۲ و ۳ به دانشآموزان مدارس دولتی برای رقابت عادلانه
- اعطای اختیارات بیشتر به مدارس برای جذب معلمان مجرب
- اولویت ساماندهی معلمان از مدارس دولتی
#نظام_آموزشی #کنکور #سمپاد
✅ @asreiranian_ir
#یادداشت | حقیقت کشی برای نسل کشی
✍️ حسین مجد
✔️ بخش اول
▫️ از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه مردم غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، این منطقه صحنه خشونت بیسابقه علیه خبرنگاران شده است. در ۲۳ ماه اخیر، به گفته منابع محلی بیش از ۲۷۰ خبرنگار و فعال رسانهای فلسطینی و بینالمللی در جریان حملات اسرائیل کشته شدهاند؛ آماری که حتی از مجموع خبرنگاران کشتهشده در جنگ داخلی آمریکا، جنگهای جهانی اول و دوم، جنگ کره، ویتنام، جنگهای یوگسلاوی و جنگ افغانستان پس از ۱۱ سپتامبر بیشتر است. به عبارتی، تقریباً هر ماه ۱۳ خبرنگار جان خود را از دست دادهاند.
🔶 یکی از هولناکترین نمونهها، حمله به بیمارستان ناصر در خانیونس بود که در ظهر ۲۵ اوت ۲۰۲۵ رخ داد. ابتدا بیمارستان هدف یک حمله هوایی قرار گرفت و چندین خبرنگار برای پوشش وضعیت بحرانی به محل بازگشتند؛ از جمله حسام المصری (رویترز)، مریم ابو دقه (آسوشیتدپرس)، محمد سلامه (الجزیره)، احمد ابو عزیز و مؤمن علیوه. اما همان نقطهای که معمولاً برای دسترسی بهتر به آنتن و انجام پخش زنده استفاده میشد، در حمله دوم هدف قرار گرفت و همه پنج خبرنگار در پخش زنده خبری ترور شدند.
🔷 این برخورد موسوم به «دو ضربهای»(double-tap)، که در محل تجمع خبرنگاران انجام شد، مصداق بارز جنایت جنگی بود و واکنشهای گسترده حقوقی و رسانهای را برانگیخت. پیش از آن، در ۱۱ اوت ۲۰۲۵، یک حمله هدفمند به چادر خبرنگاران نزدیک بیمارستان الشفا صورت گرفت که هفت خبرنگار را به کام مرگ کشاند. از جمله کشتهشدگان، خبرنگاران برجسته الجزیره شامل انس الشریف، محمد قریقع، ابراهیم ظاهر و محمد نوفل بودند.
🔶 بعد از حمله هوایی اسرائیل به بیمارستان ناصر، سخنگوی ارتش اسرائیل ابتدا مدعی شد این حمله به دلیل شلیک به دوربینی بوده که برای نظارت بر فعالیتهای نظامی استفاده میشده است. سپس سخنگوی دفتر نخستوزیر نتانیاهو در مصاحبهای با شبکه اسکای نیوز استرالیا خبرنگاران کشتهشده را «تروریستهایی با جلیقه خبرنگاری» خواند. اما با شدت گرفتن اعتراضات بین المللی نتانیاهو با ابراز تاسف از حادثه اعلام کرد که تحقیقات کاملی در حال انجام است. همزمان، بیش از ۲۵۰ رسانه از جمله نیویورکتایمز، گاردین، لوموند، بیبیسی و … در بیش از ۷۰ کشور جهان با انتشار اعتراض گسترده، این اقدام را محکوم کردند و سازمانهایی مانند “کمیته حفاظت از خبرنگاران” و “گزارشگران بدون مرز” آن را حملهای به آزادی مطبوعات و تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر «جنایات جنگی» دانستند.
🔷 حملات هدفمند به خبرنگاران و دفاتر رسانهای توسط اسرائیل سابقهای طولانی دارد و محدود به جنگ اخیر نیست. سالهای گذشته نیز برج «الجلاء» در غزه که میزبان دفاتر خبرگزاریهای معتبر مثل الجزیره، آسوشیتدپرس (AP) و سایر رسانهها بود در ۱۵ می ۲۰۲۱ هدف موشک قرار گرفت. در همان بازه زمانی، دفاتر روزنامه «الأیام»، شبکه رادیویی Gaza FM، آژانس خبری Ma’an و شبکه شهاب نیز تخریب شدند. ایضا شیرین ابوعاقله، خبرنگار برجسته الجزیره، در ۱۱ می ۲۰۲۲ توسط نیروهای اسرائیل در کرانه باختری به ضرب مستقیم گلوله کشته شد.
🔶 با شروع جنگ در ۷ اکتبر، برج «الشَوّاق و حصری» که میزبان رسانههایی مانند القدس تیوی، Ma’an، SAFA، Sky News Arabia، ARD، MBC، ابوظبی تیوی، العربیه، رویترز و Russia Today بود، هدف حملات هوایی قرار گرفت و تعدادی از خبرنگاران زخمی شدند. بررسی وقایع گذشته از حملات هدفمند به برج الجلاء، قتل شیرین ابوعاقله و حملات متعدد در جریان جنگ اخیر نشان میدهد که این اقدامات بخشی از یک سیاست مستمر علیه خبرنگاران و رسانهها در غزه بوده و نه مجموعهای از رخدادهای جداگانه.
#هفتم_اکتبر #نسل_کشی #خبرنگاران
✅ @asreiranian_ir
حقیقت کشی برای نسل کشی
✍️ حسین مجد
✔️ بخش دوم
▪️ آمار و ابعاد جنایت
🔷 تا اواسط شهریور ۱۴۰۴، تحقیقات اولیه کمیته حفاظت از خبرنگاران به عنوان یک نهاد بین المللی نشان میدهد حداقل ۱۹۵ خبرنگار و فعال رسانهای در میان دهها هزار کشته در غزه، کرانه باختری و لبنان قربانی شدهاند؛ ۱۸۹ نفر فلسطینی و ۶ لبنانی. علاوه بر آن، ۱۴۴ خبرنگار زخمی، ۲ مفقود و ۹۰ نفر بازداشت شدهاند. بیشترین علت شهادت خبرنگاران فلسطینی حملات هوایی اسرائیل بوده و حملات پهپادی نیز بیش از ده خبرنگار را قربانی کرده است.
🔶 علاوه بر تلفات مستقیم، خبرنگاران با محدودیت شدید ورود رسانههای بینالمللی، حملات سایبری، تهدیدهای فیزیکی و روانی، نابودی دفاتر رسانهای و حتی قتل اعضای خانوادههای خود مواجهاند. برخی خانوادهها گفتهاند که از سوی ارتش اسرائیل تماسهای تهدیدآمیزی دریافت کردهاند تا خبرنگار عضو خانواده را از پوشش جنایتهای این رژیم در غزه بازدارند و وادار به سکوت کنند. سارا قوداح، مدیر منطقهای کمیته حفاظت از خبرنگاران، میگوید: «خبرنگاران فلسطینی بدون هیچ مجازاتی کشته شدهاند، در حالی که جهان نظارهگر است. این یک حمله مستقیم و بیسابقه به آزادی مطبوعات است.»
▪️ هدفگیری عمدی و پیامدهای حقوقی
🔷 کمیته حفاظت از خبرنگاران تاکنون مشخص کرده که ۲۶ خبرنگار و فعال رسانهای به طور مستقیم توسط نیروهای اسرائیل هدف قرار گرفته و کشته شدهاند؛ این پروندهها به عنوان “قتل هدفمند” طبقهبندی میشوند. خبرنگاران غیرنظامی هستند و تحت قوانین بینالمللی محافظت میشوند؛ هدف گرفتن عمدی آنان “جنایت جنگی” محسوب میشود.
🔶 از جمله خبرنگاران کشتهشده میتوان به احمد منصور، انس الشریف، ایمن الجدی و حمزه الدحدوح اشاره کرد. کمیته حفاظت از خبرنگاران همچنان در حال بررسی بیش از ۱۳۰ پرونده دیگر مربوط به قتل، بازداشت، جراحات و آسیب به دفاتر و منازل رسانهای است.
▪️ واکنشهای جهانی و اهمیت رسانه
🔷 سازمانهایی مانند سازمان گزارشگران بدون مرز، کمیته حفاظت از خبرنگاران و سازمان عفو بینالملل اسرائیل را به دلیل هدفگیری خبرنگاران و جلوگیری از مستندسازی نسلکشی محکوم کردهاند. عفو بینالملل هشدار داده است: «اسرائیل تنها خبرنگاران را ترور نمیکند، بلکه خود روزنامهنگاری و مستندسازیِ نسلکشی را هدف گرفته است.» با خاموش شدن رسانهها و محدودیت ورود خبرنگاران بینالمللی، بسیاری از وقایع و جنایات جنگی بدون ثبت و گزارش باقی میمانند. قتل خبرنگاران نه تنها جان انسانها را میگیرد، بلکه نسل جدیدی از روزنامهنگاران شجاع و متعهد را از غزه حذف میکند. ثبت نام و یادآوری خبرنگاران کشتهشده برای حفظ یاد و میراث آنان و فشار جهانی برای توقف خشونتها ضروری است.
🔶 قتل خبرنگاران در غزه، بیش از یک تراژدی انسانی، هشداری برای جامعه جهانی درباره سکوت و فقدان شواهد مستند جنگ است. هر خبرنگار که کشته میشود، نه تنها یک زندگی از دست میرود، بلکه شاهدی از حقایق جنگ نیز خاموش میشود. جلیقهی آبی خبرنگاران در غزه مدتهاست که از جانشان محافظت نمیکند و به جای آن، به نشانهای برای هدف گرفتنشان تبدیل شده است. این جنایت نه تنها تراژدی انسانی است، بلکه بخشی از سیاست سیستماتیک اسرائیل برای خاموش کردن صدای روایت فلسطینی و کنترل اطلاعات از صحنه جنگ محسوب میشود.
#هفتم_اکتبر #نسل_کشی #خبرنگاران
✅ @asreiranian_ir
📷عکس نوشت تیتر یک؛ ۲۰۰ سال اعتماد، غرب زدگی و وادادگی
⭕️ از خیانت های داخلی در جنگ های ایران و روس تا برجام؛ شکست های مکرر برای رضایت غرب
✅ @asreiranian_ir