eitaa logo
عصر ایرانیان
2.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
354 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴ 💬 آمریکای مستاصل، اروپای مستاصل تر ▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در asre-iranian.ir@asreiranian_ir
| آمریکای مستاصل، اروپای مستاصل‌تر ✍️ مسعود براتی ✔️ بخش اول ▫️ سه‌شنبه عکسی از جلسه ترامپ و سران اروپا منتشر شد که عکسی تاریخی و نمادین بود. درباره این عکس خیلی می‌شود حرف زد و مطلب نوشت. ترامپ همچون یک ارباب پشت میز کار خودش تکیه بر صندلی ریاست زده و سران اروپا (نخست وزیر انگلیس و ایتالیا، رئیس جمهور فرانسه، صدر اعظم آلمان، رئیس جمهور اوکراین، رئیس شورای اروپا و چند نفر دیگر) و دبیرکل ناتو در آنطرف میز روی صندلی کاری همچون کارمندان کاخ سفید نشسته و در حال شنیدن اوامر ترامپ درباره اوکراین هستند. 🔶 یک نقشه اوکراین در سمت راست عکس هم خودنمایی می‌کند که زمین‌های تحت کنترل روسیه را با رنگ متمایزی مشخص کرده است. این عکس واکنش‌های زیادی داشت و خیلی‌ها صحبت از پایان اروپا کردند. هرچند دقیق‌تر که نگاه کنی این عکس پایان اروپا نیست چرا که اساسا بعد از جنگ جهانی دوم اروپای مستقلی در عرصه سیاست بین‌الملل دیده نشده است و هر جایی که شاهد کنش اروپا هستیم، عملا دنباله‌روی از آمریکا و در نقشه طراحی شده او بوده است. 🔷 از تحولات بالکان بگیر تا همین پرونده هسته‌ای ایران این موضوع قابل مشاهده است. این اشتباه راهبردی روحانی بود در سال ۸۲ که پای تروئیکای اروپا را به موضوع هسته‌ای ایران باز کرد و ضمن سیاسی کردن برنامه هسته‌ای ایران، به اروپای غیرمستقل وزنی اضافی‌تر از واقعیتشان داده شد. در برجام هم باز همین اشتباه تکرار شد و بعد از خروج آمریکا از برجام در سال ۹۷، روحانی که این‌بار در کسوت رئیس جمهور بود، با بیان اینکه یک مزاحم کم شده است، نزدیک به سه سال وقت مردم ایران را (از زمان خروج آمریکا از برجام تا زمان اجرای قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها)‌ پای کشورهای اروپایی ناتوان و توهم اینستکسهدر داد. 🔶 اما اگر این عکس را در زمینه تحولات سه سال و نیم گذشته مربوط به جنگ روسیه و اوکراین تحلیل کنیم، یک آمریکای مستاصل و یک اروپای مستاصل‌تر می‌بینیم. برای فهم بهتر این موضوع یک مرور اجمالی و سریع تحولات مربوط به جنگ روسیه و اوکراین را باید داشته باشیم. اسفند ۱۴۰۰ اوکراین با تحریک غربی‌ها، خصوصا آمریکا، اعلام کرد که می‌خواهد به ناتو بپیوندد و خط قرمز قدیمی روسیه مبنی بر عدم تحمل هم‌مرز شدن با ناتو را نقض کرد. روسیه نیز با انجام عملیات ویژه نظامی به این موضوع واکنش نشان داد و از آن زمان جنگ روسیه و اوکراین آغاز شد. 🔷 غرب و به ویژه آمریکا با حمایت از اوکراین در قالب تامین تجهیزات نظامی و اعمال تحریم‌های گسترده اقتصادی علیه روسیه، تلاش کرد که در این نبرد روسیه را شکست دهد. اما در طول سه سال و نیم گذشته آنچه که رخ داد، از دست دادن بیش از ۲۰ درصد خاک اوکراین و عدم از کار افتادن ماشین جنگی روسیه بود. به عبارت دیگر هم حمایت‌های نظامی و هم تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه شکست خورد. ✅ @asreiranian_ir
آمریکای مستاصل، اروپای مستاصل‌تر ✍️ مسعود براتی ✔️ بخش دوم 🔶 ترامپ با شعار پایان دادن به این جنگ در انتخابات پیروز شد و از همان ابتدا تلاش کرد تا اراده خود را بر روسیه غلبه دهد، اما موفق نشد تا جایی که الان هدف‌گذاری اصلی ترامپ وادار کردن اروپا به پذیرش چارچوب کلی روسیه است. برای مثال روسیه با آتش‌بس مخالف بود و خواهان یک توافق جامع بود و اروپایی‌ها و اوکراین صرفا به دنبال آتش‌بس بودند و توافق جامع را به بعد موکول می‌کردند. اما در جلسه اخیر ترامپ به اروپایی‌ها گفته است که آتش‌بس فایده ندارد و باید صلح کامل حاکم شود. 🔷 ترامپ مستاصل از غلبه بر روسیه، در آخرین نمایش خود تلاش کرد با به پرواز درآودن بمب‌افکن‌های بی‌۲ و جنگنده‌های اف ۳۵ بر سر پوتین در آلاسکا، مانور قدرتی نشان دهد و پوتین را وادار به پذیرش خواست‌های خود کند که باز هم موفق نشد. لذا ترامپ مستاصل این‌بار فشار خودش را بر سران اروپا قرار داد و از آنها خواست تا چارچوب کلی روسیه را پذیرفته و با الحاق کریمه به روسیه و عدم بازپس‌گیری دو استان در اختیار روسیه و نیز عدم پیوستن اوکراین به ناتو، موافقت کنند. 🔶 اینکه آیا این‌بار موفق شود یا خیر یک موضوع است اما اینکه آمریکا به چنین استیصالی رسیده است که خواسته‌های اصلی روسیه را پذیرفته و در حال تحمیل آنها به اروپا و اوکراین است یک واقعیت غیرقابل انکار و نشان دهنده ضعف اساسی آمریکا در صحنه جهانی است. مستاصل‌تر از آمریکا، کشورهای اروپایی هستند. کشورهایی که در جنگ اخیر خسارت‌های فراوانی دیدند. 🔷 مزیت اقتصادی مهم دسترسی به انرژی ارزان روسیه و در مقابل آن بازار روسیه را از دست دادند. در تامین انرژی با هزینه بیشتر به آمریکا وابسته‌تر شدند. از نظر امنیتی وابستگی‌شان به آمریکا بیشتر شد. سرمایه‌گذاری‌هایی که در پروژه‌های نورد استریم یک و دو انجام داده‌ بودند از میان رفت. هزینه‌های زیادی نیز بابت حمایت نظامی از اوکراین در جنگ اخیر متحمل شدند. در نتیجه همه این اتفاقات ضریب استقلال سیاسی‌شان کاهش یافت و به اجبار میزان تبعیت از آمریکا افزایش یافته است. 🔶 آنها حتی مجبور خواهند بود در تنش میان آمریکا و چین علی‌رغم منافع ملی خود در طرف آمریکا قرار بگیرند. اروپایی‌ها در استیصال بیشتری قرار دارند و برای همین مجبور هستند رفتار تحقیر آمیز ترامپ را تحمل کنند و هرآنچه او از کیسه اروپا به روسیه می‌بخشد را با روی خندان بپذیرند. آمریکا در صحنه جهانی به استیصال رسیده است و در موضوعات مختلف این واقعیت منعکس می‌شود، اروپا از آمریکا مستاصل‌تر و البته تابع صددرصدی آمریکاست. 🔷 آمریکا شاید کدخدا باشد اما کدخدای ده کوچک‌شده‌ای که تنها همین اروپایی‌ها در آن باقی ماندند. جالب اینجاست که برخی در داخل ایران هنوز امیدوارند که از آمریکا و اروپا برای ایران آبی‌گرم شود و آرزو می‌کنند که آمریکا کدخدای آنها نیز شود. ✅ @asreiranian_ir
| مدعیان دروغین زندگی مردم ✍️ رضا قسیمی ▫️ در پی بیانیۀ به اصطلاح تحلیلی حسن روحانی در چند روز پیش، جبهۀ مدعی اصلاحات ایران نیز بیانیه ای را صادرکرد که توجه هم زمان به این دو بیانیه، جدای از واقعیت لاینفک آنها، که هر عقل سلیم اندیشی با توجه به آثار دوره های اثرگزاری حسن روحانی در قالب دبیری شورایعالی امنیت ملی و البته ریاست جمهوری، و نیز جهت گیریهای متعدد جبهۀ مدعی اصلاحات که پیشینه به شورای هماهنگی جبهۀ دوم خرداد و غربگرایی تامّ آن ودستاوردهای آن در همین مسیر، همچون رویداد تحصن در مجلس ششم و اعتراض دنباله دار و پردامنۀ بی مورد به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، بر آن صحّه می گذارد، این واقعیت را به ذهن متبادر می کند که در این زمان، پدر دولت و جبهۀ سیاسی پشتیبان آن، با توجه به شرایط نابسامان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... در صدد یافتن راهی البته از منظر خود برای مقابله با مشکلات اند. 🔶 حال بد نیست از منظر اتقان این امر، مقایسه ای بین این دو متن برقرارکنیم تا واقعیت محتوای یکسان یا به تعبیری، رونویسی جبهۀ مدعی اصلاحات از بیانیۀ شیخ مدعی اعتدال، و انتقال ذهنیت او به بیانیۀ دیگر آشکارتر گردد. 🔷 حسن روحانی پس از بیان خاطره از گذشته های دور و نزدیک، با تلاش به اثبات خود در سمت صحیح، و حتی اذعان به بهانه جویی غربیان در موضوع هسته ای، که خود 16سال در کسوت دبیری شعام و نیز ریاست جمهور بازیچۀ آن قرارگرفت، ضمن اشاره به لزوم انسجام ملی قوی تر و مستحکم تر و پیوستگی مردم و نظام در کنار هم، با اعتماد به نفس زایدالوصف همیشگی، به لزوم مذاکره با دنیا در راستای آنچه منافع ملی می‌داند و اصرار بر ادامۀ روابط با اروپا، مطابق میل آنان، و کاهش تنش با آمریکا تأکید می‌کند؛ همچون کسی که از پشت کوه آمده و نمی‌داند که تنش کنونی با آمریکا چرا پیش آمد و روابط با اروپا چرا چنین شده است، و اصولاً اهمیتی هم برای این موارد قائل نیست. 🔶 قهرمان مذاکرات توأم با اظهار ضعف هسته‌ای، با افتخار از آغازمذاکرات در دورۀ ریاست جمهوریش مطالبی را اظهار می دارد و آن را مانع اصلی حملۀ غرب و آمریکا به ایران برمی شمارد؛ همان مطلبی که در بیانیۀ مدعیان اصلاحات، ذیل عنوان تهدید فعال سازی ساختار ماشه از سوی اروپا و بازگشت پروندۀ هسته ای به فصل هفتم و بازگشت تحریم ها و رکود بسیار شدید و نزدیکی جنگ درصورت عدم توجه به این موضوع؛ و لزوم اتخاذ ابتکار هسته ای، یا به تعبیر بهتر، انفعال در موضوع هسته ای، و طیّ مراحل تا بازگشت به تعلیق دوباره و هدم تأسیسات در قبال وعدۀ نافرجام رفع تحریم ها توسط غرب و فروافتادن دوباره به چاه مذاکرات با آمریکا مطرح شده است؛ سیاستی یکسان از جانب یک شیخ و گروهی مرید، البته هردو با یک هدف، و آن هم مقابله با یک تهدید که هردو آن را در مقابل خود می بینند و شکست در برابر آن را نابودی مرام و مسلک و راه فرورفته در ذلت خود در تقابل با مسیر پیشِ روی آن حریف رو به اوج می دانند. 🔷 آری، آن شیخ و این مریدان اکنون که با ناکارآمدی دولت موردحمایت خود مواجه شده اند، برای حفظ خود در کیهان سیاست ایران راهی را جز چنگ زدن به چهرۀ حریف مقتدر خود نمی یابند، و در این فرایند پای در هر مسیری که به روی آنها بازشود، بدون توجه به قابل اطمینان بودن آن مسیر می گذارند، و ضمن اشاره به الفاظی چون راهبرد ملی نوین، تغییر رویه فعلیحکمرانی، حمایت لفظی از تشکیل کشور مستقل فلسطین و تبلیغ الغاء تخاصم های به زعم ایشان غیر ضرور سیاست خارجی، و سعی در برجسته‌سازی یا به تعبیر بهتر، بازی با موضوعی به نام رجوع به آراء عمومی در همه موضوع ها، می کوشند چنین القاکنند که خود نگران امنیت ملی و رقیبشان بی توجه به این موضوع است، و مسیر را چنان پیش می برند که اگر شخص یا گروه یا حتی کلیت نظام برخلاف دیدگاه آنان سخن گفت، به واقع مخلّ امنیت ملی و امنیت زندگی مردم و عامل ناامیدی و اضطراب آنان است، و به این ترتیب، می کوشند که مردم را به مسیری که خود درنظردارند، هدایت کنند؛ گرچه بارها و بارها دیده اند و تجربه کرده اند که این موضوع با واکنش منفی جامعه مواجه می گردد. ✅ @asreiranian_ir
| سایه اقتدار ایران بر ضیافت پایانی نظم لیبرال ✍️ عباس ضیاءالدین ✔️ بخش اول ▫️ طی دهه‌های اخیر، منطقه غرب آسیا به ‌مثابه مهمترین کانون رقابت میان قدرت‌های جهانی در دستور کار ایالات متحده و سه کشور اروپایی (انگلیس،فرانسه و آلمان) قرارگرفته است. با وجود برخی تفاوت‌ها در سطح تاکتیک‌ وزمان‌بندی، یک همگرایی راهبردی روشن میان این قدرت‌ها شکل گرفته که هدف اصلی آن، ایجاد «بازدارندگی پایدار چندلایه» علیه جمهوری اسلامی ایران است. 🔶 بررسی سخنان مقامات غربی ، گزارش‌های مؤسسات راهبردی وتحلیل‌های منتشرشده در ژورنال‌ها غربی نشان می‌دهد که این رویکرد( بازدارندگی پایدار چندلایه ) در سه محور عملیاتی طراحی شده است: اول، با محدودسازی شبکه محور مقاومت و کاستن از عمق راهبردی ایران درسوریه، عراق، یمن و لبنان، به معنای گسترش نفوذ منطقه‌ای ایران باید مهارشود. 🔷 دوم، از طریق بازگرداندن ایران به چارچوب‌ توافقات محدودیت‌ زا (نظیر برجام ‌پلاس و غنی سازی صفر درصد ، مذاکرات حوزه موشکی و.. ) در واقع رفتارسیاست خارجی ایران قابل پیش‌بینی و کنترل‌ پذیر گردد. 🔶 سوم، از طریق جنگ ادراکی، جنگ رسانه‌ای و راه‌اندازی دوگانه‌های سیاسی-اجتماعی، میان جامعه، ساختار حاکمیت و نخبگان کشور شکاف ایجادگردد تا هزینه استمرار مقاومت افزایش یابد. از مهار صرف تا مهندسی سیاسی صحنه داخلی : گزارش اخیر شورای سیاست خارجی اروپا (ECFR) و کتاب NATO Strategy in the Middle East به‌خوبی نشان می‌دهند که نگاه غرب نسبت به ایران صرفاً به «مهاربیرونی» محدود نیست، بلکه وارد فاز «مهندسی درونی» شده است؛ بدین معنا که هدف از ترکیب فشارهای اقتصادی، سایبری و دیپلماتیک، تغییررفتار یا حتی تغییر چینش نیروهای سیاسی در داخل ایران است. 🔷 از نگاه آنها روش‌های صرفاً سخت پاسخ نمی‌دهد و باید روایت مقاومت در داخلکشور مورد هجوم قرار گیرد تا مردم خود به تدریج نسبت به منطق استقلال وایستادگی دچار تردید شوند. رابرت کاگان دردومین جلد از پروژه مطالعاتی خود درباره تاریخ ظهور و گسترش هژمونی آمریکا در نظام بین‌الملل کتابی با عنوان The Ghost at the Feast (شبح بر سر ضیافت) نوشته است که درسال 2022 انتشار یافت. 🔶 موقعیت ایران در اندیشه رابرت کاگان بروشنی در این کتاب بیان شده است وی ایران را به مانند شبحی می داند که بر سرضیافت نظام تک قطبی سایه افکنده و هژمونی آمریکا و نظام لیبرالیسم غربی را تهدید می کند. کاگان که عناوینی مانند ستون نویس ثابت روزنامه واشینگتن پست ، مشاور غیر رسمی وزارت خارجه آمریکا و پژوهشگر ارشد در برکینگز را درکارنامه خود دارد در این اثر نشان می‌دهد که ایالات متحدهپس از جنگ جهانی اول، برخلاف میل اولیه خود، به‌ تدریج وارد صحنه تنظیم‌گری نظم بین‌المللی شد؛ زیرا درک کرد که نبود یک قدرت برای رهبری نظم جدید می‌تواند به فروپاشی تدریجی نظم و در نتیجه تهدید امنیت و منافعآن منجر شود. 🔷 وی با استفاده از استعاره «شبح بر سر ضیافت» بر روی جلد کتاب خود تأکید می‌کند که در هر دوره‌ای که آمریکا از مداخله گریخته است،یک «شبح یا نیروی ایدئولوژیک برخلاف نظم » بر سر ضیافت قدرت های جهانی بعنوان نظام بین الملل شکل گرفته و آن را تهدید کرده است (مثل شوروی در دهه ۱۹۳۰ یا آلمان نازی). وی در این کتاب تحلیل می کند که پساز فروپاشی شوروی و فرسایش نظام‌های ایدئولوژیک در بسیاری ازکشورها، تنها یک قدرت ایدئولوژیک واقعی مخالف نظم لیبرال باقی مانده وآن، جمهوری اسلامی ایران است. 🔶 وی پیشنهاد می‌دهد که ایالات متحده واروپا، همان مدلی را که در قبال شوروی به ‌کار گرفتند، نسبت به ایران نیزپیاده کنند. او معتقد است امروز نیز ایران نقش همان «شبح» را بازیمی‌کند؛ یعنی قدرتی ایدئولوژیک که اساس نظم لیبرال و ساختار مناسبات جهانی را زیر سؤال برده و عامل اصلی بی‌ثباتی در غرب آسیا است. به همین دلیل، او نتیجه می‌گیرد که آمریکا و اروپا باید مثل گذشته با تجمیع قدرت، این«شبح» یعنی جمهوری اسلامی ایران را مهار و منزوی کنند، قبل از آنکه“ضیافت” لیبرال به فروپاشی کامل برسد. ✅ @asreiranian_ir
سایه اقتدار ایران بر ضیافت پایانی نظم لیبرال ✍️ عباس ضیاءالدین ✔️ بخش دوم 🔷 وی برای گرفتن نتیجه مطلوب و تخریب مقاومت ایران می نویسد، ابتدا ایجاد یک ادراک عمومی جهانی مبنی بر اینکه ایران «منزوی» و «غیرطبیعی» است، سپس ترکیب تحریم، عملیاتروانی و نفوذ در ساختارهای داخلی به ‌منظور تضعیف پایه‌های مشروعیت اجتماعی جمهوری اسلامی می بایست در دستور کار قرار گیرد. کاگان به صراحت می‌نویسد که مادامی‌ که اکثریت مردم ایران به ایده مقاومت باوردارند، نه تحریم مؤثر خواهد بود و نه دیپلماسی. 🔶 ازاین ‌رو توصیه می‌کند کهباید «شبح ایران» را در فضای بین‌المللی و افکار عمومی جهانی، به‌عنوان خطری برای نظم لیبرال معرفی کرد و همزمان با کمک بازیگران داخلی همسو، مشروعیت گفتمان مقاومت در داخل ایران را تخریب نمود. محور حقوق بشر و موضوعات اجتماعی، در این منطق یک ابزار کلیدی برای ایجاددوگانه‌های درونی و کاهش سرمایه اجتماعی رویکرد انقلابی است. 🔷 در مقابل الزامات راهبردی ایران برای مقابله و ناکام گذاشتن این راهبرد ترکیبی، این است که جمهوری اسلامی ایران نیازمند یک مجموعه اقدامات منسجم وهوشمندانه در چند حوزه اصلی است: • تعمیق پیوندهای ژئواستراتژیک با شرق و ورود فعال به پیمان‌هایچندجانبه (شانگهای، بریکس و پیمان‌های دو و سه‌جانبه) به‌منظور شکستن انحصار هژمونیک غرب؛ که نیازمند فعالیت بیشتر دولت در بستر های موجود می باشد • تقویت محور مقاومت از طریق گذر از واکنش‌های تدافعی به ابتکارات پیشگیرانه در سوریه، عراق، لبنان ویمن؛ • پیکربندی دیپلماسی اقتصادی منطقه‌ای با محوریت اقتصادغیر‌دلاری و مشارکت در پروژه‌های بزرگ منطقه‌ای (مانند کریدور شمال–جنوب) • پیاده‌ سازی دیپلماسی ادراکی در داخل کشور برای تبیین فعال تهدید ترکیبی غرب و جلوگیری از اثرگذاری جنگشناختی؛ • ارتقاء بازدارندگی نظامی ، سایبری و ادراکی با راه‌اندازیسامانه‌های پایش ادراک و شبکه تولید روایت‌های به‌ موقع در مقابل شایعه‌سازی‌ها وعملیات روانی دشمن. 🔶 در مجموع می توان گفت ، با توجه به روند و شواهد موجود در اسناد غربی،امروز ایران با یک پروژه چندبُعدی مهندسی سیاسی و تخریب ادراکی روبروست . غرب دیگر صرفاً به تحریم و فشار بیرونی اکتفا نمی‌کند؛ بلکه برایجاد تردید در درون جامعه و در میان برخی نخبگان کشور متمرکز شده تاستون استراتژیک «گفتمان مقاومت و ایستادگی» فرسایش یابد. 🔷 آمریکا با تجاوز نظامی به ایران به همراه رژیم جعلی صهیونی بر این باور بودند که گفتمان مقاومت در ایران فروپاشیده و با این اقدام کار ایران تمام می شود و مردم در مقابل حاکمیت می ایستند که البته اقدامات و تحلیل های نادرست آنها موجب شد که ایران، همدل و منسجم تر از قبل پیام اقتدار را با دفاع جانانه از کیان و خاک این سرزمین پاک بصورت دردناکی به آنها تحمیل نماید. با داشتن دست برتر جمهوری اسلامی ایران در این کارزار، متاسفانه ایجاد تردید و دوگانه سازی در میان جامعه مومن و انقلابی و وطن پرست ایران اسلامی را می توان در اظهارات برخی از مسئولین رده بالای اجرائی کشور با دادن پالس های ضعف، ناتوانی و ... بروشنی دریافت کرد، که بسیار خطرناک است. 🔶 نکته مهم و نگران ‌کننده اینکه برخی جریانات داخلی – به‌ویژه اصلاح­‌طلبان وحتی بخشی از اصولگرایان متمایل به تعامل دقیقاً در چارچوبی که غربطراحی کرده عمل کرده اند مسئولین دولتی و حتی رییس محترم دستگاه اجرائی متاسفانه ناآگاهانه در این پروژه غرب محور اقدام به تولید دوگانه‌های خطرناک نظیر «معیشت یا مقاومت»، «تعامل یا انزوا» و «عقلانیت یاایدئولوژی»، عملاً به تخریب گفتمان مقاومت کمک می‌کنند. البته می بایست به اینگونه پیام ها و رفتار ها غیر مسئولانه خاتمه داد و دستگاه های نظارتی ازوظایف و ظرفیت های قانونی خود در این شرایط حساس نمی بایست غافل شوند. اگر در برابر این خط تخریب ادراکی، یک راهبرد فعال، مبتنی بر ترکیب اقتدار منطقه‌ای، پیوندهای بین‌المللی و روشنگری درونی اتخاذ نشود، خطرسایش آرام سرمایه اجتماعی مقاومت و ورود کشور به چرخه امتیازدهی‌های پیاپی بسیار جدی خواهد بود. ✅ @asreiranian_ir
| وفاق با غرب تلخی در داخل ✍️ سارا طالبی ▫️ رهبر عزیز انقلاب می فرمایند:«برای این‌که ما بنیانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیش‌نیاز اوّلیِ قطعی ما، ایجاد وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای وفاق این نیست که گروهها و تشکیلات و جناحهای گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند؛ «رحماء بینهم(۱)» باشند؛ همدیگر را تحمّل کنند؛ در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه‌ی ما این است». ۱۳۸۱/۰۳/۰۷ بیانات در دیدار نمایندگان مجلس 🔶 بررسی سخنانی از جنس سخنگوی دولت خانم مهاجرانی، نشان می دهد با چنین تعریفی از وفاق فاصله وجود دارد. در افق نگرش توحیدی، همه به کلمه واحدی دعوت می شوند که کلمه الله است و ناظر به این کلمه واحد همه می توانند با اهداف متنوعی به جامعه خدمت کنند. در بیان رهبر عزیز انقلاب، وفاق از وحدت کلمه مجزا نیست. توجه به برخی جریانات و محدود کردن جریانات دیگر، معنای متضادی با وفاق دارد. 🔷 از سوی دیگر، معنای وفاق، تعارض با کلمه شعار زیربنایی انقلاب اسلامی، یعنی استقلال آزادی جمهوری اسلامی ندارد و وحدت با مسلمین یا مستضعفین است که میتواند ادعای وفاق را برآورده کند. انفعال در فضای دیپلماسی اگر رنگ و بوی کوتاه آمدن از استقامت را داشته باشد، از جنس وفاق با مخالفان ایران انقلابی است گرچه نیت خیر است، این جنس وفاق امکان وفاق با ارکان انقلاب را مهیا نمی کند. 🔶 در شرایط کنونی، اگر ایران به عنوان محور مقاومت در جهان، نتواند این باور را در جهان اسلام محقق کند که نماینده آرمان توحیدی است هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی می تواند منجر به خسارت‌های فراوان برای کشور ایران اسلامی باشد. توصیه هایی از جنس دعوت به تغییر پارادیم برای کشور ایران، تنها بوی همگرایی با غرب و وفاق با دشمنان را می دهد و باید از این افراد پرسید، آیا وفاق با غرب، منجر به تضعیف کشور و تحریک به تجزیه داخلی و نقض شعار وفاق نخواهد شد؟ ✅ @asreiranian_ir
⭕️ کاریکاتور ؛ تخم دو زرده جهانی 🖋️ مازیار بیژنی ✅ @asreiranian_ir
📷عکس نوشت تیتر یک؛ آمریکای مستاصل، اروپای مستاصل تر ✍️ مسعود براتی ✔️ بخش اول ✅ @asreiranian_ir